کد خبر: 671582
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۵
مروري بر زندگي، ‌جهاد و شهادت حاج‌قاسم دهقان، فرمانده گردان مالك لشكر 27 در ‌سالروز شهادتش
هنگامي كه جنگ بر ملت انقلابي ايران تحميل شد، بسياري از افراد خود را آماده حضور در جايگاه‌ها و نقش‌هاي مختلف مي‌كردند.
پويان شريعت

اما به دليل احساس نياز به حضور در جبهه‌ها، كسب و كار خود را رها كرده و وارد صحنه نبرد شدند و بعد از اتمام دوران دفاع مقدس بر سر زندگي، شغل و كسب و كار و دانش خود برگشتند. در اين ميان كساني بودند كه ياد و خاطره دوستان و همرزمان شهيدشان لحظه‌اي آنها را رها نكرد و حتي بعد از اتمام دوران مقدس نتوانستند از آن بچه‌ها، فرهنگ و زندگي در آن سرزمين‌هاي خاكي دست بكشند و بر سر زندگي و علايق و حرفه‌هاي خود بازگردند. قاسم دهقان علمدار لشكر 27، يار صديق حاج‌احمد متوسليان، حاج‌همت و عباس كريمي و همچنين دوست نزديك سيد‌مرتضي آويني از جمله اين انسان‌ها بود كه بعد از جنگ ديگر نتوانست دوستان و همرزمان خود كه در مناطق عملياتي جا مانده بودند را رها كند. او بعد از دفاع مقدس آنقدر به دنبال اين گمنام‌هاي بهشتي رفت تا در نهايت به قافله ياران پيوست و بهشتي شد. 17 شهريور سالروز شهادت قاسم دهقان است كه از اين رو سعي كرديم با گذري كوتاه بر زندگي و مجاهدت‌هاي اين شهيد والامقام يادكردي از وي داشته باشيم.

از تولد دنيايي تا تولد انقلابي

شهيد قاسم دهقان متولد سال 1336 در همدان است. وي همچون ديگر ياران و اصحاب حضرت امام روح‌الله در خانواده‌اي مذهبي كه تربيت فرزند به شكل اسلامي را از اهم موارد در زندگي مي‌دانستند رشد يافت و اوج جواني او همراه شد با دوران پيروزي و اوج‌گيري مبارزات ملت انقلابي و نهضت امام روح‌الله. از اين رو در اواخر سال 1355 به خدمت سربازي رفت. وي در گارد شاهنشاهي مشغول خدمت شد و آموزش‌هاي خاص نيروهاي گارد را پشت سر گذاشت. در روزهايي كه رژيم منحوس پهلوي ارتش و گارد شاهنشاهي را براي مبارزه با انقلابيون و سركوب آنها به خيابان‌ها مي‌فرستاد، كينه او از رژيم سلطنتي پهلوي بيشتر مي‌شد. اما قاسم دهقان كه در سال 1336 تولدي دنيايي داشت، در 17‌شهريور سال 57 كه به جمعه سياه معروف است و حادثه و فاجعه ميدان ژاله رقم خورد تولد انقلابي او نيز رقم خورد. قاسم در اين روز به همراه دو سرباز ديگر از گارد فرار مي‌كند و به مردم مي‌پيوندد.

حاج‌قاسم و حق‌الناس

نكته‌اي كه در دست‌نوشته‌هاي قاسم دهقان بيشتر به چشم مي‌خورد رعايت حق‌الناس و به فكر ديگر دوستان خود بودن و اهميت دادن به آنها در دوران سربازي است. چه چيز اين رعايت را خاص مي‌كند؟ رعايت مسائل مذهبي در رژيم كاملاً ضدمذهب، از نشانه‌هاي انقلابي‌‌گري است كه همراه با معرفت و شناخت به پيش مي‌رود. در دست‌نوشته‌هاي قاسم نوشته شده كه روز فرار مي‌خواستيم تعداد 30 اسلحه از اسلحه‌هاي بچه‌هاي تيم را با خودمان از ميدان درگيري خارج كنيم، اما چون از برادرم شنيده بودم كه يك سرباز اسلحه گم كرده بود و او را اعدام كردند، من هم احساس كردم امكان دارد اين سربازاني را كه من مي‌خواهم اسلحه‌هاي آنها را از ميدان درگيري بردارم و خارج كنم، اعدام كنند، در نتيجه اين كار را انجام ندادم. به هر حال متولد انقلابي 17 شهريور 57 مدتي بعد از فرار توسط ساواك دستگير شد و مدتي را نيز در كميته مشترك متحمل شكنجه‌هاي گوناگون شد. در اواخر به اعدام محكوم شده بود كه با پيروزي انقلاب خداوند جان ديگري به او داد تا آن را در راه جهاد في‌ سبيل‌الله فدا كند و همچون شهدا به شاهدي دائمي در تاريخ و زمان مبدل شود.

فرمانده‌اي كه هيچ‌گاه نيروهايش را رها نكرد

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي قاسم دهقان وارد كميته شد و مدتي بعد از ورودش به كميته انقلاب اسلامي ماجراي تجاوز رژيم بعث و هم‌پيمانان مستكبرش پيش‌آمد لذا براي نبرد در جبهه‌هاي حق عليه باطل و براي حضور در جنگي كه از حالت جنگ درآمده بود و چون پيرمراد زمان، حضرت امام روح‌الله دستور و فتوا داده بود به «جهادي مقدس» تبديل شده بود، وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد.

بعد از اينكه حاج‌احمد متوسليان به دستور فرماندهي كل سپاه از مريوان به جنوب عازم شد و تقريباً همه ياران و دوستان، همرزمان خود را از پاوه و سنندج و مريوان و... براي تأسيس تيپ 27 حضرت رسول به جنوب آورد، حاج‌قاسم نيز به تيپ 27 ملحق شد و مسئول راه‌اندازي گردان ابوذر شد. با ابوذر بود و در لحظه لحظه‌هاي فتح و نبرد و جهاد حضور يافت. در فتح‌‌المبين و در الي‌بيت‌‌المقدس در كنار فرمانده دلاور و جاويد‌الاثر سپاه امام روح‌الله، حاج‌احمد متوسليان بود و در زماني كه خيلي از به ظاهر روشنفكران سعي در عوض كردن گوشه‌اي از تاريخ با پاك كردن صورت مسئله را داشتند، قاسم دهقان و بچه‌هايش تاريخي بي‌نظير را رقم مي‌زدند.

حضور در لبنان

بعد از فتنه‌اي كه غربي‌ها و رژيم نامشروع صهيونيستي براي كمك به صدام و جلوگيري از پيشروي‌هاي سپاه اسلام در جنوب لبنان به وجود آوردند شهيد دهقان به همراه قواي محمدرسول‌الله، به فرماندهي حاج‌احمد عازم لبنان شد. در لبنان هم در مسئله ايجاد مقاومت و آموزش شيعيان همچون ديگر رزمندگان اعزامي مشغول مجاهدت بود كه در نهايت، بعد از اسارت فرمانده بي‌نظير و بي‌بديل تيپ 27 بدون حاج‌احمد با دلي شكسته عازم و وارد ايران شد. بعد از بازگشت از لبنان به تيپ 27 برگشت، به تيپي كه با كمي تغيير به لشكر 27 حضرت رسول مبدل گشته بود و فرماندهي آن را يار و دوست و همرزم و معاون سردار اسير عاشورايي، حاج‌ابراهيم همت به عهده گرفته بود، حاج‌همت كه قاسم را از بدو تشكيل تيپ مي‌شناخت و دوستاني صميمي بودند و از قابليت‌هاي قاسم خبر داشت فرماندهي بچه‌هاي گردان مالك اشتر را كه در ارتقاي سازمان رزم تيپ به لشكر، حال تبديل به تيپ شده بودند به او داد. قاسم دهقان به گفته شاهدان و مسئولان لشكر 27 در آن مقطع، حماسه‌اي را با گردان مالك در فكه، در رمل‌‌هاي داغ و تا دندان مسلح آن منطقه خلق كرد كه هيچ قلم و دوربيني، حتي دوربين سيد شهيدان اهل قلم نتوانست آن را ثبت و ضبط كند.

17 شهريور، نقطه الحاق و ديدار با ياران و خداي خميني

بعد از اتمام دوران دفاع مقدس قاسم دهقان نتوانست از ياران و دوستان و نيروهاي جا مانده خود در سرزمين و خاك گرم و داغ جنوب به خصوص فكه دل بكند.

در بحث تفحص شهدا بسيار فعال بود و تقريباً چون در منطقه فكه هم مسئوليت فرماندهي و هم حضور در اطلاعات و عمليات را داشت و هم تعداد زيادي از شهداي لشكر در آن نقطه جا مانده بودند، وارد فكه شد و در كشف بسياري از مقتل‌هاي شهدا و پيكرهاي پاك فرزندان عاشورايي امام روح‌الله نقش مهمي را ايفا كرد.

وقتي سيد شهيدان اهل قلم وارد فكه شد، قاسم دهقان به عنوان راوي و كسي كه حماسه‌‌اي بي‌نظير در فكه رقم زده بود، آنها را همراهي كرد. جدا از مسئله توجيه منطقه و روايتگري و تفحص، ارادت و دوستي نيز بين قاسم دهقان و سيدمرتضي آويني بود، اين رفاقت تا حدي بود كه بعد از شهادت سيدمرتضي، دوستان و آشنايان كمتر توانستند خنده بر لب‌هاي قاسم ببينند، اين مسئله از آن جا هم اثرگذار بود كه در زمان شهادت سيدمرتضي و سعيد يزدان‌پرست، قاسم دهقان در چند متري حادثه حضور داشت. به هر حال قاسم دهقان كه خود نيز از هنرمندان به حساب مي‌آمد و كم و بيش دستي در هنر داشت، علاقه وافري به ارائه ارزش‌ها، اثرات و اهداف انقلاب و دفاع مقدس از طريق سينما داشت. به همين منظور مشغول ساخت فيلمي با نام قطعه‌اي از بهشت كه نمايش خلق حماسه‌هايي از رزمندگان بود، در شهر يزد شدند، كه در نهايت در قطعه‌اي از بهشت، در 17 شهريور ماه سالروز تولد انقلابي وي بر اثر انفجار زودرس، به قافله ياران شهيدش پيوست و بهشتي شد. روحش شاد و يادش گرامي.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار