نقش صنایع در اقتصاد کنونی بر هیچکس پوشیده نیست و در ایران نیز صنایع 20 درصد سهم ارزش افزوده را به خود اختصاص میدهند که در این بین صنایع منسوجات و پوشاک از اهمیت ویژهای برخوردار هستند.حكايت تنازع بقا در قرن بيست و يكم، همان حكايت پيش از تاريخ است. بازارچههای مرزی و ورود کالاهای معروف به ته لنجی به داخل ایران در تبعیت از قانون تنازع بقاء نان ساکنان مناطق مرزی و حاشیهای را به قیمت تعطیلی کارخانهها و ورشکستگی کارگران شاغل در آنها تامین کرده است.
*تعدیل، امری عادی شده
اين در زماني است كه كارفرمايان صنعت نساجي اعلام مي كنند اجبارا بخش اعظمی از نیروهای فعال خود را که حتما تعداد زیادی از آنها تجربه خوبی هم در این صنعت دارند را تعديل (بخوانيد اخراج) كرده اند.
آنها مي گويند وقتی کارفرمایان نساجی که از نظر اقتصادی در مرتبههای بالاتر از کارگران خود هستند دچار نافرجامي اقتصادي شدهاند، آیا کارگران می توانند نسبت به بهبود وضع خود امیدوار باشند؟
تعدیل نیرو برای کارگران نساجی به مرور امری عادی شده درست مانند اظهار نظرهاي ناخوشايندي که کارفرمایان این صنعت سالها پیش نسبت به افزایش دستمزدها داشتند، معمول و هر روزه تلقي مي شود.
با این تفاسیر، چند سال اخیر برای کارگران نساجی به لحاظ سختی نسبت به سالهای گذشته متفاوت تر بوده، آنطور که حسین مینایی رسا از فعالان این صنعت می گوید: «تعدیل نیرو اولین گزینه برای کارفرمایان برای برون رفت از این رکود است اماانتظار نمي رود با تداوم وضعيت موجود، اتفاق خاصي براي خارج شدن از بن بستهاي فعلي و بازگرداندن لبخند بر لب های فعالان اين عرصه رخ دهد.»
فعالان عرصه نساجی معتقدند شرایط کار در نیمه نخست هر سال نسبت به نیمه دوم سخت تر است اما سختی این چند سال با سالهای پیش از آن خیلی متفاوت بوده است. از نظر آنها واردات و قاچاق منسوجات امسال باعث زمین خوردن پتوبافان شد که خود در قیاس با گذشته امری بیسابقه محسوب میشود.
*خداحافظ روزهای خوش!
بنا به اظهارت برخي از مديران، شركتهاي بزرگ نساجی کشور با وجود وضعيت فعلي بازار، قادر به اداره امور خود نيستند و در آستانه تعطيلي قريب الوقوع قرار دارند.
آنها مي گويند نساجی مدرن در ایران تقریبا قدمتی به اندازه چند قرن دارد که هم اکنون با مشكلات بي شماري دست و پنجه نرم مي كنند.
كارشناسان نساجی نیز اعلام کرده اند از زمان نوشتن استراتژی برای این صنعت سال ها می گذرد و در این مدت کارخانههای زیادی در شهرها و روستاها پشت سر هم ایجاد شدند و به توسعه کارهایشان پرداختند. حتی در برخی موارد کارخانههای نساجی قبل از شهرها ایجاد شدند مانند "نساجی قائم شهر" که به برکت فعالیت نساجی به همین نام در گروه شهرهای ایران جای گرفت. کیفيت منسوجات ایرانی آنقدر مرغوب بود که در کشوری مانند انگلستان فرماندهان نظامی لباسهایی را از جنس پارچه ایرانی بپوشند و ندانسته بگویند که این کار بافت بریتانیاست.
اكنون مدتهاست از آن دوران ديگر خبري نيست و کارخانههای نساجی شلوغی ایام جنگ را نمیبینند. صنعت نساجی به دلیل بافت فرسوده تراکم نیروی انسانی و واردات و قاچاق منسوجات خارجی كه همان ته لنجيهاي خانمان برانداز هستند، "صنايع ورشکسته" نامیده میشود اما با این حال هنوز چند هزار نفری از چرخش ماشینهای نساجی نانشان را تامین می کنند که با خروج آنها از این چرخه، باید روی قبر این صنعت فاتحه ای بخوانیم.