رجب طيب اردوغان سال 2013 را با دشواري پشت سر گذاشت چون مجبور شده بود براي نجات حزب خود، عدالت و توسعه، از فروپاشي با تمام نيرو بجنگد.
اتهام سنگين فساد مالي و رشوهخواري وزراي كليدي او را مجبور به استعفا كرده بود و خطر بازداشت حتي پسر اردوغان را هم تهديد ميكرد اما او كوتاه نيامد و به ميدانها و در ميان هزاران هوادار خود رفت تا با داد و فرياد و نطقهاي آتشين از موجوديت سياسي خود و حزب دفاع كند. او در اين نطقها آن قدر صدايش را بلند كرده بود كه پزشكها به او هشدار دادند در صورت ادامه اين وضعيت ديگر نخواهد توانست حرف بزند.
اردوغان مجبور شد صحنه ميادين و انجام نطقهاي آتشين را به عهده كس ديگري بگذارد و اين فرد، احمد داوداغلو وزير امور خارجه او بود.
اين انتخاب اردوغان كمي عجيب به نظر ميرسيد چون داوداغلو فردي ديپلمات بود كه تا آن موقع فقط در دانشگاهها و محافل رسمي سخنراني كرده بود و نه در ميادين و در برابر مردم عادي اما داوداغلو به جاي اردوغان به ميادين رفت و در همان سبك و سياق اردوغان نطق كرد. او با آن نطقها نشان داد كه به خوبي درس خود را از استادش آموخته اما اين كار گزينه مورد نظر اردوغان براي رهبري حزب و نخست وزيري آينده را هم نشان داد.
اين گزينه با اعلام رسمي از سوي اردوغان تأييد شد و حزب نيز در روز چهارشنبه 27 آگوست آن را در كنگره فوقالعاده خود به صورت رسمي تأييد كرد. كنگره حزب يك روز قبل از مراسم سوگند اردوغان براي مقام رياست جمهوري است كه بعد از آن مراسم، اردوغان بيست و هفتمين و البته نخستين رئيسجمهور منتخب تركيه ميشود و داوداغلو در جاي قبلي وي شصت و دومين نخست وزير تركيه ميشود. اين يك انتقال سرنوشتساز از قدرت در تركيه است كه اولين نشانه آن در كنار زدن عبدالله گل از مدار قدرت است. گل از 28 آگوست نه فقط هيچ قدرتي در تشكيلات سياسي تركيه ندارد حتي در كادرهاي حزبي كه خود آن را تاسيس كرده هم نخواهد بود.
اين به حاشيه راندن كامل او است اما از سوي ديگر، نخستوزيري داوداوغلو به معناي آمدن نسل جديدي از عدالت و توسعه به راس قدرت است. بيش از يك دهه ميگذرد كه اين حزب در صدر حاكميت تركيه قرار دارد و حالا كه برخي از ياران اوليه اردوغان در جريان سال گذشته به كناري رفتهاند، او ميدان را به داوداغلو داده تا نسل جديدي از حزب در راس قدرت باشند.
از سوي ديگر، داوداغلو در جريان سخنرانيهاي سال گذشته نشان داد كه با چه دقتي پا جاي پاي اردوغان ميگذارد و معلوم است كه اردوغان هم چنين انتظاري از او دارد. ادامه روند مذاكرات با اتحاديه اروپا براي عضويت در اين اتحاديه، ادامه گفتوگو با كردها، تداوم سياستهاي اقتصادي يك دهه گذشته و تكيه بر فعالان مشهور به جناح آناتولي و البته سرسختي تمام با احزاب مخالف، كماليستها و گرايش سياسي در ارتش از جمله سرفصلهايي است كه اردوغان انتظار رعايت آنها را از سوي داوداغلو دارد و در مورد سياست خارجي هم كه نقش داوداغلو تاكنون معلوم بوده و نميتوان توقع تغييري در آن را داشت.
به هر صورت، با اين جابهجايي انتقال قدرتي انجام ميگيرد كه از يك وجه به معناي تحكيم موقعيت اردوغان در داخل حزب است و از وجه ديگر ميتواند سرنوشت او را براي پنج سال آينده مشخص كند كه سمت رياست جمهوري اين كشور را در درست دارد. روشن است كه او به مقام فعلي خود به عنوان رئيسجمهور بيشتر تشريفاتي قانع نيست. او آشكارا خواهان تغيير وضعيت در اين مقام است تا با در دست گرفتن اختيارات كامل قوه مجريه و حتي با داشتن اختياراتي مثل حق وتوي مصوبات پارلمان يا نحوه نظارت بر قوه قضائيه، نظام رياستي كامل به جاي نظام پارلماني فعلي در تركيه برقرار كند.
مأموريت اصلي براي انجام چنين تغييري بر عهده داوداغلو است زيرا اردوغان با وضعيت فعلي فقط مقام تشريفاتي دارد و اين داوداغلو است كه بايد با رهبري حزب و قدرت نخست وزيري هدف مورد نظر اردوغان را تأمين كند. اين ديپلمات كاركشته حالا بايد در ميدان داخلي و در نبردي با احزاب مخالف، انتخابات ژوئن آينده را با كسب بيش از دو سوم كرسيها ببرد تا بتواند اين خواسته اردوغان را محقق كند.
مشكل اينجا است كه اين احزاب با وجود گرايشهاي مختلف با حمايت از اكملالدين احساناغلو، يك اسلامگراي ميانهرو، در انتخابات اخير رياست جمهوري همگرايي كمسابقهاي در برابر عدالت و توسعه و اردوغان نشان دادند كه اين امر ميتواند براي داوداغلو در انتخابات پارلماني ژوئن آينده دردساز باشد. در هر صورت، اردوغان و داوداغلو انتقال قدرتي را رقم زدهاند كه ميتواند بعد از اين چهره سياسي تركيه را به طور كامل تغيير دهد يا آنكه موجب افول حزب آنها بعد از يك دهه حاكميت بر تركيه باشد.