کد خبر: 668471
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۸
گذري بر زندگي تا شهادت شهيد رضا علي محمدي طرقي
بحق فرمود امام خامنه‌اي كه «شهدا چون آيه‌هاي قرآن مقدسند. »
صغري خيل فرهنگ

شهيدرضا علي محمدي طرقي، يكي ديگر از هزاران شهيدي است كه مسير حق را از آيه‌ آيه‌هاي قرآن گرفت و عاقبت بخيري، چون شهادت نصيبش شد. علي محمدي تخريبچي بود كه همواره در پي گمنامي مي‌گشت و امروز پس از سال‌ها گمنامي به اذن خود، سعادت آشنايي و مرور زندگي تا شهادتش را نصيب ما كرد. آنچه در پي مي‌آيد به همت خانواده شهيد رضا علي محمدي طرقي در شناسايي شهيد است تا مروري بر گوشه‌اي از زندگي تا شهادت اين شهيد قرآني داشته باشيم.

رضا در سال 1345 در منطقه 15، جنوب تهران، در خانواده مذهبي به دنيا آمد. دوران ابتدايي را با موفقيت پشت سر نهاد. او از همان كودكي به كتاب ديني و قرآن علاقه‌ زيادي داشت. در دوران راهنمايي بود كه انقلاب شد. ايشان با آگاهي و ايمان و پيام‌هاي امام همراه ديگران با تظاهرات و راهپيمايي با رژيم ستمشاهي مبارزه و براي شركت در راهپيمايي‌ها ديگران را هم تشويق مي‌كرد. پس از پيروزي انقلاب و با شروع جنگ تحميلي به عضويت بسيج مسجد امام حسن مجتبي (ع) (مسجد محله) درآمد. چون سن كمي داشت به فعاليت‌هاي تبليغات و كارهاي فرهنگي مشغول شد تا اينكه به عضويت شوراي فرهنگي بسيج مسجد امام حسن مجتبي (ع) درآمد. از آن زمان دوران جديدي در زندگي وي شكل گرفت. فعاليت‌هاي زيادي در برقراري كلاس قرآن داشت و قبل از نماز مغرب كلاس قرآن برپا مي‌كرد و قرآن مي‌خواند. در اين زمان نه تنها هوش و زكاوت بلكه اعتقادات و ايمان او، نظر همه را به خود جلب مي‌كرد. انس به قرآن ايشان، در نظر خانواده زياد بود. او هميشه وضوداشت و همراه خود جانماز، مهر و قرآن كوچكي حمل مي‌كرد. هر زمان فرصتي پيدا مي‌كرد قرآن مي‌خواند. او هر شب قبل از خواب سوره واقعه مي‌خواند. در ايام‌ خاص مذهبي، در جلسات مخصوص آن شركت فعال داشت در جلسات دعاي كميل، توسل، نوحه و سينه‌زني شركت فعال داشت. او عامل به قرآن بود و به گفته‌هاي خداوند، با عمل كردن احترام مي‌گذاشت.

به ايتام علاقه داشت و با آنها دوست مي‌شد. خوش اخلاق، مهربان و صبور بود. در مقابل درد بسيار صبور بود به گونه‌اي كه هيچگاه از او ناله و آه شنيده نمي‌شد. به پدر و مادر احسان مي‌كرد و در كارها آنها را ياري فراوان مي‌داد. به گفته‌هاي والدين احترام مي‌گذاشت. صداي او هيچگاه بلندتر از آنها نمي‌شد، هميشه آرزو داشت آنها را با هزينه خود، عازم خانه خدا كند. به آنچه خدا روزيش كرده بود قانع و راضي بود و در راه خدا انفاق مي‌كرد. صدقه مي‌داد. قرض‌الحسنه مي‌داد. هيچگاه لب به شكايت باز نمي‌كرد. نماز اول وقت و نماز شب او از سن 16 سالگي ترك نشد. به شهادت علاقه وافري داشت و. . .

ايشان در سال 62 دوبار از طريق بسيج عازم جبهه شد و يك سال قبل از سن سربازي به صورت داوطلب سربازي را پذيرفت و در گردان تخريب تيپ سيدالشهدا مشغول شد.

پيماني بين او و همرزمش شكل گرفت. هرگاه براي هر كدام جراحتي پيش مي‌آمد ديگري به او ياري مي‌رساند. گويا براي همرزمش در يكي از عمليات‌ها حادثه‌اي رخ مي‌دهد كه رضا او را «به گفته خود همرزمش» با ذكر ائمه، خواندن سوره‌هاي كوچك قرآن به عقب جبهه انتقال مي‌دهد و خودش از ناحيه پاي چپ با تركش خمپاره مجروح مي‌شود.

پس از پايان دوران سربازي به تهران مي‌آيد اما مدتي نگذشته بود كه مارش عمليات كربلاي 5 از راديو و تلويزيون شنيده مي‌شود و رضا بلافاصله به عنوان بسيجي ثبت‌نام مي‌كنند و در مقابل اعتراض خواهرش كه از او مي‌خواهد استراحت كند و در عمليات ديگر شركت كند مي‌گويد: هرگاه عملياتي شروع مي‌شود ديگران بايد سريع براي پشتيباني و كمك و ياري اقدام كنند چون نياز مبرم به نيروي انساني وجود دارد. رضا حال خاصي داشت روحيه او با روزهاي ديگر فرق داشت. خدمت پدر و مادر رسيد و اجازه گرفت و به صورت بسيجي از طريق بسيج مالك اشتر در دي ماه 65 به جبهه اعزام شد. يك ماه بعد در 5/11/65 در شلمچه و در عمليات كربلاي 5 به شهادت رسيد. پيكر مطهرش در بهشت زهرا تهران در قطعه 29 به خاك سپرده شد.

 فرزند دلير انقلاب

 رضا در سال 57 در اوج مبارزه با شاهنشاه خائن با اينكه سن كمي داشت هر روز در تظاهرات خياباني شركت مي‌كرد. زماني كه سربازان شاهنشاهي مبادرت به تيراندازي مي‌كردند صريحاً خود را به جان پناهي مي‌رساند تا اوضاع آرام شود و دوباره با مشت گره كرده و با شعار بگو مرگ بر شاه در خيابان حضور پيدا مي‌كرد. يك روز كه تظاهرات خياباني، خطرناك شد از سوي پدر و مادر به ايشان گفته شد كه به تظاهرات نرود و در خانه بماند.

برادران ديگرش كه به تظاهرات رفته بودند حين گفتن شعارهاي مختلف متوجه حضور رضا در تظاهرات شدند و به او گفتند مگر قرار نبود كه او در تظاهرات شركت نكند و او در جوابشان ‌گفت هرگاه تيراندازي شود خود را به خانه مي‌رسانم. وقتي درگيري بين تظاهركننده‌ها و نيروهاي شاهنشاهي رخ داد همه به سويي گريختند، برادران رضا نگران او بودند. اوضاع كه بهتر شد به خانه برگشتند كه از رضا هم خبري بگيرند. به خانه كه رسيدند ديدند كه او زودتر از آنها به خانه آمده است و خوشحال شدند.

مرد ميدان جهاد

در سال 60 رضا در كلاس دوم راهنمايي درس مي‌خواند كه به عضويت بسيج مسجد محل درآمد. او در فعاليت‌هاي مسجد مشاركت و همزمان با آن در ستاد نماز جمعه هم فعاليت مي‌‌كرد.

اولين بار در سال 62 به عنوان بسيجي پس از گذراندن دوره آموزشي، عازم جبهه جنگ «جنوب» شده و به مدت سه ماه در تيپ زرهي 20 رمضان مشغول انجام وظيفه شد.

دومين بار به عنوان بسيجي در لشكر 10 سيد‌الشهدا در يكي از گروهان‌هاي تخريب در جبهه جنوب به مدت سه ماه در مأموريت‌هاي مختلف انجام وظيفه كرد.

به گفته يكي از مسئولانش «رضا روحيه بالايي داشت و در تمامي مأموريت‌ها به طور داوطلب شركت مي‌كردند» به همين خاطر به او توصيه شد تا به طور داوطلب به خدمت سربازي درآمده و در همان لشكر مشغول خدمت شود. وي در سن 17 سالگي به عنوان پاسدار وظيفه در تاريخ 18/9/63 در جبهه مشغول انجام وظيفه شد.

كربلا 5، رمز آسماني شدنش شد

در سال 64 با تركش در ناحيه پاي چپ مجروح و پس از گذراندن دوره نقاهت به مدت يك ماه، دوباره عازم جبهه شد. در پاييز 65 خدمتش تمام شد. قبل از گرفتن پايان خدمتش با شنيدن مارش حمله كربلاي 5 در دي ماه 65 دوباره به عنوان بسيجي از پايگاه مالك اشتر عازم جبهه شد و در 5 بهمن 65 در شلمچه در عمليات كربلاي 5 در سن 19 سالگي به شهادت رسيد. 8 بهمن ماه 65 خبر شهادت او به خانواده داده شد و 9 بهمن ماه 65 به خاك سپرده شد.

واگويه‌هاي مادرانه

زماني كه رضا مجروح شد و به خانه آمد من با ديدنش با آن چوب‌هاي زير بغل خيلي ناراحت شدم، گفتم: الهي مادرت بميرد. رضا در جواب گفت: چيزي نشده كه شما داريد خودتان را ناراحت مي‌كنيد، من پايم به جايي خورده و كمي خراشيده شده، يك وقت به ديگران نگوييد كه من مجروح شده‌ام، شما اگر جاي مادرهايي باشيد كه فرزندانشان پودر شدند چه مي‌‌كرديد؟ رضا با همين حرف‌هايش من را دلداري داد طوري كه من ديگر نتوانستم حرفي بزنم. پس از دوره نقاهت، رضا چوب‌هاي زير بغل خود را پس داد و گفت:‌من دوباره مي‌خواهم به جبهه بروم. من به او گفتم: شما كه هنوز پايتان كاملاً خوب نشده چرا مي‌خواهيد به جبهه برويد. رضا گفت: من مي‌‌توانم در آنجا لااقل به رزمندگان يك ليوان آب بدهم و گفت خدايي كه اينجا هست آنجا هم هست. ناراحت نباش من حالم خوب مي‌شود. بعد از 40 روز كه دوباره مرخصي آمد به او گفتم. «رضا پايت چطوره» رضا در جوابم لبخندي زد و گفت: شما هنوز يادتان نرفته و پاي خود را نشان داد كه خوب شده بود.

مسير برگرفته از قرآن

رضا با اعضاي خانواده خوش برخورد بود و در كارهاي خانه كمك مي‌كرد. اهل مطالعه و عضو كتابخانه بود. قرآن تلاوت مي‌كرد و به معناي آن توجه داشت. به سوره واقعه علاقه خاصي داشت و هر شب قبل از خواب آن را يك بار تلاوت مي‌كرد. به زيارت عاشورا و ديگر دعاها علاقه داشت و آنها را به كرات مي‌خواند. با همسن و سال‌هاي خود مخصوصاً ايتام معاشرت مي‌كرد. هميشه در نماز جمعه و نماز جماعت مسجد محل شركت مي‌كرد. نماز اول وقت او هيچگاه ترك نشد و نماز شب ايشان هميشه پا برجا بود.

دروغ نمي‌گفت. براي بزرگترها احترام خاصي قائل بود. هميشه صلوات مي‌فرستاد و پس از صلوات و عجل‌فرجهم مي‌گفت. دعاي فرج را زياد مي‌خواند. قبل از غذا كمي نمك مي‌خورد و به گفته اميرالمومنين عمل مي‌كرد. شب‌ها براي خواب از تشك استفاده نمي‌كرد و روي زمين مي‌خوابيد و عقيده داشت بايد بدنشان به زمين عادت داشته باشد. به شهادت در راه خدا علاقه وافري داشت و به مال دنيا علاقه‌اي بسيار كم. چه نيك فرمودند كه:

«من عرف الله خاف الله و من خاف الله سخت نفسه عن الدنيا»؛ «هر كه خدا را شناخت از او ترسيد و هر كه از خدا ترسيد از دنيا دل كند. » امام صادق (ع)

گزيده‌اي از وصيتنامه شهيد

«خطاب به تمام دوستان، آشنايان و خوانندگان وصيتنامه»

«آنقدر به جبهه مي‌روم و مي‌جنگم تا شهيد شوم»

اي جوانان نكند در رختخواب ذلت بميريد كه امام حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد.‌اي جوانان مبادا در غفلت بميريد كه علي در محراب عبادت شهيد شد. مبادا در حال بي‌تفاوتي بميريد كه علي‌اكبر حسين (ع) در راه حسين (ع) و با هدف، شهيد شد‌.‌اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نمي‌توانيد جواب زينب را بدهيد كه مصيبت شهادت 72 شهيد را تحمل نمود. همه مثل خاندان وهب، جوانانتان را به جبهه‌هاي نبرد بفرستيد و حتي جسد او را هم تحويل نگيريد زيرا مادر وهب، پسري را كه در راه خداداده پس نمي‌گيرد.

برادران استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان‌ها براي تسكين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه خدا قدم برداريد و هرگز دشمنان بين شما تفرقه نيندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند كه اگر چنين كردند روز بدبختي مسلمانان و روز جشن ابرقدرت‌هاست. حضورتان را در جبهه‌هاي حق عليه باطل ثابت نگه داريد. در امام بيشتر دقت كنيد و سعي كنيد عظمت او را دريابيد و خود را تسليم او سازيد و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ كنيد. اگر فيض شهادت نصيبم شد آنان كه پيرو خط سرخ امام خميني نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند بر من نگريند و بر جنازه من حاضر نشوند اما باشد كه دماء شهدا آنان را نيز متحول سازد و به رحمت الهي نزديكشان كند. سلام مرا به رهبر عزيزم برسانيد و بگوييد تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را ترك نكردم و نخواهم كرد. با خداوند پيمان مي‌بندم كه در تمام عاشوراها و در تمام كربلاها با حسين (ع) همراه باشم تا پرچم اسلامي امام زمان به اهتزاز درآيد.

«يا علي، مؤمن بايد هشت خصلت داشته باشد. هنگام حوادث سخت با وقار و استوار، در وقت بلا شكيبا، موقع راحتي شكرگزار، به روزي خدا قانع، و به دشمنان ستم روا ندارد و بر دوستان تحميل نكند و خود را براي راحتي ديگران به رنج افكند. يا علي مهاجر كسي است كه از گناهان هجرت كند. »

قسمتي از وصاياي نبي‌اكرم به علي (ع)

خود را براي تحمل رنج‌ها، مصيبت‌ها، ناكامي‌ها و ناروايي‌ها آماده سازيد و دل قوي داريد كه قادر يكتا پشتيبان و نگهبان شماست و تنها اوست كه شما را از شر دشمنان نجات مي‌بخشد و عاقبت شما را به خير مي‌گرداند و دشمنان شما را به انواع عذاب‌ها و شكست‌ها دچار مي‌گرداند. اين مصيبت‌ها و سختي‌ها زودگذر و تمام شدني است ولي پاداش اين جانفشاني‌ها و فداكاري‌ها به نعمت‌هاي ابدي و بي‌پايان خداوندي خواهد رسيد و به سرير كرامت و بزرگواري تكيه خواهيد زد. اگر مي‌خواهيد در مقام و عظمت شما خللي وارد نشود هيچگاه زبان به شكايت نگشاييد و آنچه را كه از قدر و منزلت الهي شما مي‌كاهد بر زبان نياوريد.

«از وصاياي سيدالشهداء هنگام وداع با خانواده مكرمه‌اش».

برادران رزمنده مسلمان بدانيد كه خداوند در پيش ملائك خود بر شما و خاطرات شما افتخار و مباهات مي‌كند و بدين وسيله به آنها نشان مي‌دهد كه ايراد آنها در مورد خلقت انسان بي‌مورد بوده است. به اميد رهايي از تمام قيد و بندهاي دنيوي و به اميد زيارت قبر اباعبدالله‌الحسين (ع) و آزادي قدس عزيز و بر افراشته شدن پرچم اسلام بر تمام نقاط زمين.

اميدوارم كسي كه خواننده اين وصيتنامه است تغييري در احوالاتش ايجاد شده باشد.

والسلام

التماس دعا

رضا علي محمدي 5/3/65

 

 

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار