مثل همه وقتهايي كه زمستان تمام ميشود و روسياهياش به ذغال ميماند، قصه استيضاح وزير علوم هم به پايان رسيد و روسياهياش سهم كساني شد كه اخلاق را باختند؛ صرفنظر از آنكه فرجي دانا در پايان اين ماجرا وزير ميماند يا نه.
در روزهاي منتهي به استيضاح، بازار تهمت، شايعه، لابي، خريدن محترمانه (!) رأي و امضاي نمايندگان، تهديد و تطميع و فشار بر نمايندگان مجلس آنقدري داغ شد كه عليرضا زاكاني گفت در طول اين 11 سال نمايندگياش، اين اندازه فشار بر نمايندگان براي تغيير نظر را شاهد نبوده است و نمايندگان از اين حجم فشار متحير شدهاند!
افشاي غيرقانوني ليست دانشجويان بورسيه سالهاي قبل و نسبت دادن تخلف به تمامي آنها تنها يكي از بياخلاقيهاي صورت گرفته در اين زمينه بود. كساني كه چندين سال رئيسجمهور سابق را براي بگم بگم گفتنهايش و افشاي اسامي متهماني كه هنوز جرمي برايشان ثابت نشده، شماتت ميكردند، حال خود علم بگم بگم و افشاگري بلند كردند و بسياري از نخبگان اين ملت را همرديف مجرمان قرار دادند و به دروغ اسامي بستگان نمايندگان را كه هيچگاه دانشجو نبودهاند، در اين ليست قرار دادند! حال اينكه چرا دستگاههاي امنيتي و قضايي با عاملان اين افشاگري برخوردي نكردند، بماند. . . .
اقليت خواندن نمايندگان استيضاحكننده و نسبت دادن همه اين نمايندگان به اقليت جبهه پايداري مجلس، بياخلاقي ديگري بود كه البته به نوعي دروغ گفتن رسانههاي اصلاحطلب به مخاطبانشان هم بود؛ از مجموع هفت نمايندهاي كه عليه وزير سخن گفتند، تنها دو نفر متعلق به جبهه پايداري بودند و مهمتر اينكه آيا مجلس 145 نماينده جبهه پايداري دارد؟ 145 نفر به اين استيضاح رأي مثبت دادند.
تهمت به نمايندگان و سياسيكاري خواندن دلسوزيهاي آنان براي فرهنگ و دانش اين سرزمين بياخلاقي ديگري بود كه فيلم ايراد اين تهمت به نمايندگان توسط وزير علوم موجود است و در صحن علني هم نمايش داده شد و او در برابرش پاسخي نداشت. وزير علوم ميگويد اگر به نمايندگان مجوز دانشگاه داده بودم، استيضاح نميشدم! تهمت به نمايندگاني كه هيچ بهرهاي از وزارت اين و آن ندارند و اصلاً امثال زاكاني، نادران، نوباوه و. . . را چه به استفاده از رانت و...؟!
دادن وعدههاي استاني به نمايندگان براي منصرف كردن آنها از استيضاح روش ديگري بود كه حليمه عالي، نماينده زابل به آن اذعان كرد. او صراحتاً گفت كه پس از قول مساعد وزير علوم براي رسيدگي به وضعيت دانشگاه زابل، امضايش براي استيضاح را پس گرفته است! اگر وزارت علوم امكان رسيدگي به وضعيت دانشگاه زابل را داشت، چرا تا پيش از اين اقدام نكرد؟ و اگر چنين وظيفهاي دارد، چرا در قبال آن امضاي نماينده را ميخواهد؟!
در شب پاياني استيضاح خبرسازي شد كه وزارت علوم قصد بركناري دو معاون جنجالياش را دارد؛ تصورشان اين بود كه اين خبرسازي ميتواند بر رأي نمايندگان تأثير بگذارد. بعدتر در جريان جلسه استيضاح نيز چنين وعدهاي را از زبان رئيس مجلس بيان كردند. حال آنكه دولتيان، پيشتر به ميانجيگري و مهلت يك ماهه همين رئيس مجلس براي نرسيدن اختلافات به استيضاح بياعتنايي كرده بودند.
راستي! يك وزارتخانه به اين همه شايعه، دروغ و بياخلاقي ميارزيد؟!