«شبي در كهكشانها» عنوان نمايش پرمخاطبي بود به كارگرداني بهزاد بهزادپور كه در بوستان ولايت و پس از 32 شب اجرا ۲۵ مردادماه اجرايش به پايان رسيد. عوامل اجرايي اين نمايش حدود 600 نفر بودند كه بيش از 400 نفر از آنها را هنرمندان تشكيل ميدادند: اين نمايش در مساحتي به اندازه 2 هزار متر مربع در حالي هر شب به نمايش درمي آمد كه روزانه بيش از ۳ هزار نفر مخاطب داشت.
تصوير زميني «شبي در كهكشانها»«شبي در كهكشانها» برنامهاي هنري تركيبي است كه در آن بخشي از زندگي ائمه اطهار (ع) و دفاع مقدس به صورت نمايشي تركيبي به اجرا در ميآيد. اين نمايش از برنامه تركيبي منظومهاي تشكيل شده است كه در آن براساس سناريويي مشخص و توسط گروههاي كاردان و در فرايندي تشكيلاتي، ابزارها و روشهاي مختلف هنري از جمله: موسيقي، نور، دكور، نمايش و جلوههاي ويژه در كنار يكديگر قرار ميگيرند تا پيامي از پيش تعيين شده را به شكلي واقعي و عيني بر مخاطبان حاضر عرضه كنند. در اين سبك از برنامه، مخاطب در محاصره است، محاصره نمادها، المانها، محاصره بازخواني زندگي و تاريخ واقعي خود از خلقت آدم (ع) تا امروز و فردا مخاطب در محاصره پيامهاست.
در اين مدل، مخاطب حاضر در ميدان است و تقريباً هر پنج حس مخاطب درگير آن ميشود و كارگردان نيز از پنج حس مخاطب بهره ميگيرد. اين برنامه داراي زبان فطري و زبان بينالمللي است بدين معنا كه در زبان فطري روي فطرت افراد دست گذاشته ميشود و زبان بينالمللي آن يعني اينكه موسيقي در تار و پود آن طراحي شده و اين يك زبان بينالمللي به شمار ميرود كه افراد مختلف با فرهنگ و زبان مختلف ميتوانند از آن بهره ببرند. در جريان برپايي 32 روزه اين نمايش شگفتانگيز كه تحسين هنرمندان ايراني و هاليوودي را در پي داشت، بيش از 103 هزار نفر از اين برنامه ديدن كردند و نزديك به 130 هزار نفر نيز در فهرست انتظار تماشاي برنامه بودند كه نشان از استقبال بالاي قشرهاي مختلف مردم از اين برنامه ارزشي است.
«شبي در كهكشانها» مديون تجربه «شب آفتابي»«شب آفتابي» برنامهاي است كه در توصيف آن تعابير مختلفي به كار ميبرند؛ گاهي آن را «فيلم زنده سينمايي»، گاهي «نمايش زنده» و زماني هم از آن با عنوان «تئاتر سه بعدي» نام برده شده است.
اين نمايش نيز كه با كارگرداني «بهزاد بهزادپور» در پاييز سال 91 اجرا ميشد، همچون تجربه بعدي بهزادپور منشوري از نور، صدا و تصوير است كه با تكيه بر تكنيكهاي سينمايي همچون جلوههاي ويژه، بازي با نور، صحنه و دكور، پخش صدا و افكتهاي مختلف و با حضور دهها نفر هنرور، بازيگر و با مشاركت عوامل تخصصي در گروههاي مختلف در مدت زماني حدوداً دو ساعته قصهاي را براي مخاطبانش روايت ميكند كه از خلقت آدم آغاز و به ظهور امام زمان(عج) ختم ميشود. يازدهمين دوره اجراي اين نمايش در حالي پس از 38 روز در تهران به كار خود خاتمه داد كه با استقبال بيش از 114 هزار مخاطب، ركورد جديدي را در ميزان جذب مخاطبان يك اثر نمايشي ثبت كرد.
دو سال پيش و در جريان آخرين سال اجراي نمايش عظيم شب آفتابي اقشار مختلفي از نزديك اين برنامه تركيبي را به نظاره نشستند كه حضور مهمانان ويژه از جمله مقامات لشكري و كشوري، كارشناسان و اساتيد حوزه جامعهشناسي و كارشناسان ديني، جمعي از اقليتهاي مذهبي و تعدادي از شيعيان خارجي از 18 مليت مختلف و مخصوصاً هنرمندان سينما و تئاتر به شب آفتابي آمدند و به ضرورت حمايت از كار تأكيد كردند. به همين علت بود كه 22 نفر از نمايندگان مجلس از دستاندركاران نمايش تلفيقي «شب آفتابي»تقدير و تشكر كردند. نكته مهم درباره اين دو نمايش به رغم شباهت ظاهري كه دارند، تفاوت آنهاست.
«بهزاد بهزادپور» كارگردان هنري «شبي در كهكشانها» در رابطه با تفاوتهاي اين برنامه با «شب آفتابي» ميگويد: كسي كه شب آفتابي را ديده و اين برنامه را هم تا آخر دنبال كرده باشد، متوجه تفاوت اين دو با هم ميشود؛ به عنوان مثال در شب آفتابي براي اينكه از صحنهاي به صحنه ديگر برويم و در اين بين بتوانيم صحنه را آماده كنيم فردي در اين فرصت تكخواني ميكرد، اما در اجراي شبي در كهكشانها ميان پردههايي با مضمون انتظار و امام زمان(عج) پيشبيني كرديم تا به نحوي هم خلأ ميان پرده شب آفتابي را رفع كرده باشيم و هم به نوعي به بيننده عنوان كنيم كه همچنان بايد منتظر امام عصر(عج) باشيم. به هر حال آنچه مسلم است شبي در كهكشانها، در شاكله اصلي همان شب آفتابي است اما با تغييراتي توانسته روانتر از قبل علاقهمندان را به ديدن صحنههاي نمايش مشتاقانه با خود همراه سازد كه به نوعي ميتوان گفت «شبي در كهكشانها» مديون تجربه «شب آفتابي» است.
علت نامگذاري «شبي در كهكشانها»بهزادپور درباره علت انتخاب عنوان «شبي در كهكشانها» براي اين نمايش ميگويد: عنوان اين اسم برگرفته از مضمون ديالوگي است كه در فيلم «خداحافظ رفيق» آن را ميگويم. در صحنهاي از فيلم ياد شده عنوان ميشود: چرا گريه ميكني؟ ميگويد: براي اينكه اين شهر همهاش زميني شده است، ديگر اين شهر آسماني ندارد! يعني آن قدر در زمين مشغول شديم كه وقتي از كهكشان سخن به ميان ميآوريم ذهنها به سمت فضاي ماوراي جو و سياراتي مثل اورانوس و ديگر سيارات آسماني سوق مييابد.
وي تصريح ميكند: در حالي كه مقصود ما در اينجا از كهكشان، انبيا و معصومين هستند، پس در اين كهكشان به دنبال آن هستيم تا به بينندگان نشان دهيم حضرت مريم(س)، حضرت عيسي(ع)، حضرت موسي(ع)، حضرت امام حسين(ع) و ديگر معصومين چگونه بودند. در واقع چون اين افراد كهكشانيهاي واقعي جامعه ما هستند، نام نمايش را شبي در كهكشانها تعيين كرديم تا بگوييم مردم يك شب از 365 روز سال را هم كه شده براي ديدن اين كهكشانيها صرف كنند. به هر تقدير همان گونه كه عنوان شد، نمايش زنده و تركيب نور، صدا و حركت «شبي در كهكشانها» به قدري جذاب است كه هر شب 3 هزار نفر از مردم با طيفها و عقايد مختلف حاضر ميشوند و براي ديدن آن سه ساعت از وقت استراحت خود را صرف كنند.
هنر انقلاب بايد هنري فاخر و پيشرو باشد«شك نبايد كرد كه انقلاب به هنر نيازمند است و هنر انقلاب از آنجا كه بايد حامل مفاهيمي نو و قهراً ناآشنا باشد و از آنجا كه بايد با همه معارضهها و خصومتهايي كه هيچ انقلابي از آن مصون نيست، درگير شود و از آنجا كه بايد معارف نوين را در ذهنها راسخ و ماندگار سازد، ناگزير بايد هنري ممتاز، فاخر و پيشرو باشد.»(پيام به دومين جشنواره تئاتر دانشجويان كشور، 14/آبان/1365.) در ايام و روزگار وانفساي سينما و تئاتر كشور كه «مخاطب گريزي» به وجود آمده، افراد بيهنر اما پرسروصدا به لطف سرريز بيتالمال در جيبشان و ايجاد جريان پروپاگانداي همسو با آنها در برخي رسانهها، ميخواهند بيهنريشان را در پشت سياست «ننه من غريبم» پنهان كنند.
افرادي نظير يعقوبي كه مورد حمايت تمامقد وزارت ارشاد است يا نمايشي سخيف و كاملاً اروتيك با نام «نمايش دورهمي زنان شكسپير» كه متن و محتوايش سرشار از خاطرهگويي زنان خيانتپيشهاي است كه با لذت و خنده از دوران سركشي و خيانت به همسرانشان صحبت ميكنند. لازم است كه مسئولان ذيربط به خصوص آقايان وزارت ارشادي به جاي پيروي از سياست «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي!» با تغيير مسير و رويه در اجراي سياستهاي شخصي و مديريتيشان، اقدام به حمايت از هنر و هنرمندان انقلابي كرده و سعي كنند در سال «فرهنگ» مجري پيادهسازي سياستهاي استراتژيك فرهنگي نظام در عرصه خطير فرهنگ و هنر باشند. گرچه امثال بهزادپورها كه جزو جريان و گروه «جوانان مؤمن و انقلابي» هستند، هرگز منتظر حمايت مسئولان نمانده و نخواهند ماند؛ چه اينكه هميشه آب مسيرش را پيدا ميكند!