ايرانيها مردمان بسيار باهوش و با استعدادي هستند؛ با اين حال اينكه چرا با وجود اين هوش و استعداد خارقالعاده چينيها موفقيتهاي بيشتري را در زمينه صنايع مختلف كسب كردهاند براي بسياري جاي سؤال دارد.
دوستي كه مدتها در چين كار كرده بود در اينباره نظريه جالبي داشت؛ از نظر او مردم ايران با هوش سرشارشان مردماني همه فنحريف هستند كه به جاي متمركز ساختن قواي ذهني و هوش خود بر يك تخصص خاص، دوست دارند از فنون مختلف سر در بياورند اما چينيها به دليل كشش به مراتب پايينتر قواي فكري خود معمولاً روي يك تخصص خاص متمركز ميشوند و سعي ميكنند در همان تخصص پيشرفت كنند. حالا اين موضوع حكايت اين روزهاي سينماي ما است.
حس غريب همه فن حريفي در سينماي ايران در ايران به دليل نفوذ بيش از اندازه دولت در حوزه سينما و نيز ضعف بنيه مالي سينماي مستقل، چيزي تحت عنوان استوديو و شركت فيلمسازي هنوز به معناي واقعي كلمه وجود خارجي ندارد. شركتهاي دولتي و نيمه دولتي هم كه در اين حوزه فعال هستند معمولاً فيلمسازي را به عنوان يكي از زيرشاخههاي فعاليتي خود به شمار ميآورند؛ در عين حال همين شركتهاي اندك هم معمولاً حال و روز بينظم، غير ساماندهي شده و بيقاعدهاي دارند.
در فضاي سينماي ايران شركتهاي فيلمسازي عادت ندارند براي خود حوزه كاري تعريف كنند؛ هيچ مراوده حرفهاي با تقسيمبندي كار به تخصصهاي مختلف فيلمسازي وجود ندارد؛ اين نقيصه باعث شده است كه برخلاف فضاي حرفهاي رايج در صنايع موفق سينما، چيزي تحت عنوان شركت و استوديوهاي فيلمسازي با تخصص ساخت فيلمهاي اكشن، تاريخي، جنايي، درام اجتماعي، جنگي، خانوادگي، كمدي، كودك، انيميشن، فيلم ترسناك، يا شركتهاي فيلمسازي معنوي يا مذهبي در كشور ما محلي از اعراب نداشته باشند. برندهاي فيلمسازي هرازگاهي به يك وادي زده و كمتر دغدغه فعاليت حرفهاي در يك حوزه مشخص را دارند.
نهادي چون بنياد سينمايي فارابي كه زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعاليت ميكند و برگزاركننده جشنواره بينالمللي فيلم فجر، جشنواره فيلم كودك و نوجوان و به طور كلي جشنوارههاي فيلم حرفهاي زير نظر وزارت ارشاد در ايران است، در كنار فعاليتهاي مختلفش هرازگاهي نيز قدمي در وادي سينما ميگذارد، فيلم ميسازد و از اين حيث ميتوان از آن به عنوان يك شركت و استوديوي فيلمسازي در كشور ياد كرد. با اين حال هيچ تمركزي در حوزه فعاليت فيلمسازي فارابي وجود ندارد و اگر فيلم معنوي گراي «ملك سليمان» زير نظر اين نهاد ساخته ميشود، لزوماً ساير فيلمهاي فارابي نيز در اين حيطه دستهبندي نميشوند، بلكه ممكن است پروژه بعدي فارابي، فيلمي چون «راه آبي ابريشم» در ژانر تاريخي يا فيلم «استرداد» باشد كه ژانر آن كم و بيش اكشن است.
در اين بين ميتوان از مركز گسترش سينماي مستند و تجربي به عنوان يكي از نهادهاي فرهنگي ياد كرد كه با تمركز بيشتري در حوزه فيلمسازي فعاليت ميكند. مركز گسترش سينماي مستند و تجربي كه نهادي وابسته به معاونت امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است، مركز توليد و مشاركت در فيلمهاي سينمايي اول (نخستين اثر فيلمساز)، فيلمهاي مستند بلند، نيمه بلند و كوتاه، فيلمهاي كوتاه داستاني و تجربي حرفهاي و فيلمهاي انيميشن بلند و كوتاه در ايران است. با اين حال برخلاف رويه حرفهاي در سينماي جهان اين مركز هم براي خود دايره تخصصي را در حوزه فيلمسازي ترسيم نكرده است. اگر اين مركز در فيلمي چون «رنج و سرمستي» فيلمي در ژانر دفاع مقدس ساخته است، در اثري ديگر ناگهان به سراغ پروژه پر حرف و حديثي چون «لاله» ميرود.
در عين حال نهادهاي ديگري چون «انجمن سينماي جوان» يا «مؤسسه رسانههاي تصويري» هم كم و بيش در حوزه ساخت فيلمهاي بلند فعاليت داشتند و ميشد از آنها به عنوان نهادهاي فيلمسازي فعال در كشور ياد كرد هر چند كه اخيراً به خواسته حجتالله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي كشور قرار بر اين شده است كه از ميان اين نهادها تنها بنياد سينمايي فارابي به توليد فيلم بلند بپردازد و ساير نهادها در حوزههاي ديگري چون ساخت فيلم كوتاه، مستند، فيلم ويدئويي يا فيلمهاي سينمايي اول (نخستين اثر فيلمساز)فعاليت داشته باشند كه اين موضوع در نوع خود ميتواند دايره شركتهاي فيلمسازي در كشور را از آن چيزي كه هست حتي تنگتر كند.
تخصص در سينماي حرفهاي حرف اول را ميزندرويه موجود در خارج از ايران و در كشورهاي صاحب سبك و صنعت در سينما اما متفاوت است. در سينماي امريكا معمولاً مشخص است فيلمي كه قرار است از تنور فيلمسازي كمپاني وارنر بروس بيرون بيايد با فيلمي كه محصول كمپاني «ميشن پيكچرز» يا «ديزني» است تفاوتهاي مضموني قابلتوجهي دارد. وارنر بروس در حوزه انيميشن، فيلم و آثار تلويزيوني فعاليت ميكند اما چند سالي است كه تخصص خود را در ساخت آثار بر دو اصل متمركز كرده است؛ اول از همه اينكه فيلمها درآمدزا باشند و دوم اينكه اهداف سياسي اين كمپاني را پياده كنند. سوژههاي وارنر معمولاً مشخص هستند.
در اين بين ديزني نيز كارش ساخت فيلم براي بچهها است. كمپاني ديزني در اين كارش نه سياست را وارد بازي ميكند و نه مذهب را تا اين حد افراطي كه حتي نامي از خدا را هم در انيميشنهايش نميبرد.
كمپاني چون «ميشن پيكچرز» هم البته كارش ساخت فيلمهاي معنويگرا است. وقتي مردم نام اين شركت را پاي فيلمي ميبينند از پيش ميدانند كه اثر پيشرويشان قرار است درباره ارزشهاي والاي انساني، ايمان و معنويت باشد. مخاطبان فيلمهاي مذهبي در طول سال برنامه رفتن خود به سينما را با زمان اكران فيلمهايي تنظيم ميكنند كه محصول اين كمپاني باشد؛ آنها با ريتم فيلمسازي اين كمپاني خود را هماهنگ ميكنند.
فراز و نشيب آينده حرفهاي سينماي ايرانمعمولاً فعاليت تخصصي و تمركز منطقي در يك حوزه و طي فرآيند آزمون و خطا در آن منجر به كسب تجارب مفيد و ارتقاي حرفهاي در آن بخش ميشود اما فعاليت پراكنده در حوزههاي مختلف و از هر باغ ميوهاي چيدن ثمر چنداني براي كيفيت آتي سينماي ايران ندارد؛ سينماي كشور ما در درجه اول به تعدد و تكثر شركتهاي فيلمسازي دولتي و غير دولتي نياز دارد؛ در درجه دوم نيز نياز به آن است كه استوديوها و شركتهاي فيلمسازي صرفنظر از اينكه وابسته دولت باشند يا غير وابسته براي خود حيطهكاري و تخصص تعريف كنند.
يك استوديو با كسب تجارب مختلف در زمينه ساخت فيلمهاي دفاع مقدس ميتواند اميدوار به ارتقاي سطح كاري و فعاليت تخصصي خود در طول مسيري باشد كه بدون شك برايش پر از فراز و نشيب است؛ اين فراز و نشيبها و تجاربي كه در گذر از آنها كسب ميشود ميتواند آينده شركتهاي فيلمسازي در ايران و حتي آينده سينما و سطح كيفي آن را تضمين كند.