کد خبر: 665096
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۱
روايت جوان از شهدايي كه صراط منيرشان را از قرآن گرفتند، روايتي از زندگي تا شهادت مهدي بيداري
مهدي در سال 1340 در شهر آبادان و در خانواده اي متوسط چشم به جهان گشود. روح مهربان و ايثار از همان كودكي از چهره او پديدار بود و اخلاق نيكويش را زينت مي داد.
محمد طاها ارجمند

مهدي در سال 1340 در شهر آبادان و در خانواده اي متوسط چشم به جهان گشود. روح مهربان و ايثار از همان كودكي از چهره او پديدار بود و اخلاق نيكويش را زينت مي داد. او دوران ابتدايي و دبيرستان را با موفقيت به پايان رسانيد و موفق به اخذ ديپلم شد. مهدي انساني از خود رسته و به خدا پيوسته بود و در تمامي مراحل زندگي انساني موفق و مؤمن بشمار مي آمد. انساني بود كه يكشبه راه صدساله را پيمود و با ايثار و فداركاري هرچه بيشتر هر روز از روز پيش بيشتر به خدا نزديكتر مي شد.

زندگي سراسر عشق و محبتش را با شروع جنگ تحميلي جلاي بيشتري داد با شروع جنگ براي خدمت سربازي راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد و دراين مدت رشادتها و ايثارگري هاي فراوان از خود نشان داد.

خدمت سربازي را بعد از 2 سال با موفقيت و سرافرازي به پايان رسانيد ليكن روح ناآرامش به اين خدمت 2 ساله پايبند نبود و بلافاصله بعد از اتمام دوران سربازي راهي ارگان بسيج مستضعفين شد و از آنجا دوباره راهي جبهه هاي نبرد شد او انساني فداكار، مهربان، مؤمن و مقيد به تمام فرامين و دستورات اسلام بود.

* شهادتي برگرفته از قرآن

در طول زندگي هيچگاه قرآن خواندنش ترك نمي شد و نماز به وقت خواندنش براي همه نمونه بود. تعقيبات نماز را حتماً مي خواند و دعا براي امام و رزمندگان را هيچگاه از ياد نمي برد.

روح اخوت و ايمان از چهره پرمهر و نوراني اشت هميشه نمايان بود و فكر و جسمش همچون سدي آهنين در مقابل ناملايمات دنيا و ظواهرش به چشم مي خورد.

انساني بود كه زودگذري دنيا و ملعبه بودنش را درك و باور كرده بود و در زندگي براي رسيدن به آخرت از اين باور استفاده مي كرد و اين اعتقاد را با نوشته اي از خودش مي توان باور كرد:

-كه دنيا ملعبه اي بيش نيست، سعي كنيد از آن دوري كنيد. اين دنيا راحتي ندارد سختي بكشيد تا راحتيش را در آخرت داشته باشيد.تا وقتي كه در قيد حيات بود سراسر اوقاتش را وقت خدمت به خانواده هاي شهدا علي الخصوص فرزندان آنان مي كرد و حتي بعد از شهادتش در يادداشتهايش همه را تشويق كرده است.

او عاشق شهادت در راه خدا بود و هميشه مي گفت خدا كند كه خداوند هرچه زودتر شهادت در راهش را به من عطا كند و در اين راه هيچ چيز دنيا و ظواهرش را مانع خود نمي ديد يك بار در عمليات بدر بشدت زخمي شد و به يكي از بيمارستانهاي تهران اعزام شد و از ناحيه سر و كمر جراحت ديده بود و پزشك معالجش مقرر كرده بود كه تا يكسال براي بهبودي كامل نبايد به جبهه برگردد و كار نظامي كند اما از آنجا كه روح پر تلاش و ملكوتي اش لحظه اي آرام و قرار نداشت چه رسد به يكسال.

تركش هايي كه به مهماني آمده بودند

بعد از مرخصي از بيمارستان در حالي كه 23 تركش ريز و درشت در بدنش باقي مانده بود دوباره راهي جبهه هاي نبرد شد و به پيكار بي امانش به همراه ديگر برادران رزمنده ادامه داد. هميشه از جبهه و ايثارگريها مي گفت. او اظهار مي كرد كه معنويت در جبهه ها بسيار زياد است و زبان خودش را قاصر مي دانست كه بخواهد از اين معنويات و فداركاريها سخن به ميان بياورد. او از ابتداي جنگ تحميلي وقت خود را در جبهه ها گذراند.

خدمت در راه خدا را محدود به روز و ماه و سال نمي دانست و هميشه مي گفت مبادا بنشينيد و بگوئيد مهدي اينقدر در جبهه ها بوده. هر كار صوابي كه انجام مي داد به زبان نمي آورد و ما بسياري از فداكاريهايش را بعد از شهادت از عزيزان زيادي شنيديم.

او انساني رازنگهدار و به امور ديگران بي مورد دخالت نمي كرد هميشه در سلام كردن بر ديگران پيشي مي گرفت و نماز غفيله را بسيار مي خواند او درخانه مردي مهربان براي همسرش و پدري دلسوز براي فرزندانش و فرزندي فداكار براي پدر و مادرش و خواهرانش بشمار مي آمد.

والفجر 8

فرزندانش را بسيار دوست مي داشت و به تربيت فرزند اهميت زيادي مي داد. مهدي بالاخره بعد از چندين سال پيكار در جبهه ها در عمليات والفجر 8 هنگامي كه از انجام يك مأموريت موفقيت آميز از شهر فاو برگشته و عازم مقرشان بودند مورد اصابت گلوله كاتيوشاي مزدوران صدامي قرار گرفت و روح بلند بالايش به همراه چند تن ديگر از همرزمانش به ملكوت اعلي پيوست. مهدي هنگام شهادت لبخند زيبائي كه حاكي از رضايت از وصال به پروردگارش بود بر لبانش بود و تبسم شيريني كه براي همه ياران پيغام پيروزي مي داد. آري او درتاريخ 24 بهمن ماه 1364 روز پنج شنبه بعدازظهر به آرزوي ديرينه اش كه همانا شهادت در راه خدا بود رسيد و با اين شهادت به مولايش آقا امام حسين(ع) ملحق شد.

او به وعده ايكه به حسين(ع) داده بود جامه عمل پوشانيد و خود را در دنيا و آخرت سرافراز كرد. خوشا به سعادتش و خوشا به خلوص و نيت پاكش، مهدي جان شهادتت را تبريك مي گوئيم و از تو مي خواهيم كه براي ما نزد پروردگار شفاعت بخواهي تا شايد بتوانيم همچون تو دراه معشوق قدم برداريم و وصالي باالله همچون وصال عاشقانه تو داشته باشيم.

وصيت نامه شهيد مهدي بيداري

بسمه تعالي

الا بذكر الله تطمئن القلوب

فقط با ياد خدا اطمينان قلب حاصل مي شود.

پس از حمد و ثناي خداوند منان، كه ما را فقط براي عبادت خويش خلق نمود. و جهان ماده را براي آزمايش بندگان قرار داد و عقل را براي تشخيص و قلب را محل محبت و عشق به الله و اهل بيت، هيچ چيز از او نمي تواند به جايي بگريزد و تمام بازگشت خلائق به اوست.با سلام بر امام عصر(عج) و نائب بر حقش امام خميني روحي لهو الفدا و سلام و درود بر شهداي اسلام و خانواده اعظمشان اين گلان امت اسلام و همچنين سلام بر كفر ستيزان لشكريان جندالله لشكراني كه چون كوه آهنين در مقابل سختيها و ناملايمات ايستاده، و با تكيه به الله و با دلي قوي از دين محمد(ص) رسول خدا پاسداري مي كنند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار