مي‌گويند كه پرويز پرستويي يك اتفاق در عالم بازيگري و آكتوري است و درست مي‌گويند. بازيگري كه در اولين حضور حرفه‌اي‌اش جلوي دوربين در فيلم «ديار عاشقان» جايزه بهترين بازيگر نقش دوم مرد را از جشنواره فيلم فجر گرفت، روز به روز رشد كرد و قد كشيد تا شد هنرپيشه قهاري كه امروز حضورش به يك فيلم اعتبار و آبرو مي‌بخشد. دوستداران هنر هفتم هيچ‌گاه نقش‌آفريني‌هاي بي‌نظير و بي‌نقص او را در آژانس شيشه‌اي، ليلي با من است، سيزده 59، آدم برفي، عزيزم من كوك نيستم، روبان قرمز، بيست و... از ياد نخواهند برد. پرستويي شايد شاخصه‌‌هاي ظاهري و فيزيكي يك ستاره سينما را نداشته باشد، اما آنقدر در مقابل دوربين قدرتمند ظاهر مي‌شود و از جان و دل مايه مي‌گذارد كه تماشاگر محو و مقهور شخصيتي مي‌شود كه او هنرمندانه در آن فرو رفته است؛ به عبارت بهتر، هنر و قدرت نقش‌آفريني او همه چيز را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد. شايد امروزه در سينماي ايران تعداد بازيگراني كه بتوانند از عهده همه نقش‌ها از جدي و طنز گرفته تا درام و كمدي برآيند به تعداد انگشتان دو دست نرسد و پرستويي بي‌شك يكي از آنهاست. پرستويي به آن‌چنان بلوغي در بازيگري رسيده است كه حضورش در يك فيلم حتي متوسط، مي‌تواند شاخصه‌اي مثبت و امتيازي براي فيلم محسوب شود تا جايي كه رونق گيشه را هم برايش به ارمغان بياورد.
بهانه نوشتن اين چند سطر، نه واگويي توانمندي‌هاي بازيگري به نام پرويز پرستويي كه نقش‌آفريني او در واپسين و جديدترين فيلم رضا ميركريمي «امروز» است. «امروز» شايد به نسبت ساير آثار ميركريمي يك اثر بسيار درخشان نباشد، اما از بسياري فيلم‌هايي كه اين روزها رنگ اكران را به خود مي‌بينند يك سر و گردن بالاتر است، بي‌گمان. يكي از نقاط قوت فيلم، بازي حسي و زيرپوستي پرستويي است در قالب يك راننده تاكسي ميانسال كه از سر اتفاق، زني بيمار در سر راهش قرار مي‌گيرد و ماجراهايي را برايش رقم مي‌زند. پرستويي در «امروز» نقشي كم ديالوگ دارد و براي القاي احساساتش به تماشاگر بيشتر از صورت و به خصوص چشمانش بهره مي‌گيرد. قهرمان فيلم ميركريمي در برابر هجمه‌هاي بي‌شمار ناشي از سوءتفاهم و برداشت‌هاي غلط، صبورانه سكوت مي‌كند و فقط با چشمان به اشك نشسته و بغض فروخورده‌اش، غم و اندوه درون را با تماشاگر به اشتراك مي‌گذارد. «امروز» يك پرويز پرستويي توانا دارد كه در كنار سهيلا گلستاني و شبنم مقدمي يك مثلث بازيگري موفق را تشكيل مي‌دهند (اين آخري براي همين فيلم موفق به دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش دوم زن از سي‌ودومين جشنواره فيلم فجر در سال گذشته شد). هنر پرستويي زماني آشكار مي‌شود كه با اينكه تماشاگر - بر خلاف آدم‌هاي بيمارستان و... - از ابتدا مي‌داند كه او شوهر زن و مسبب زخم‌ها و آلامش نيست، هنرمندانه در چشمانش يك تأسف و دلسوزي گنگ و دوپهلو را بروز مي‌دهد تا جايي كه مخاطب نمي‌داند كه اين تأثر مواج در چشمان، ناشي از دلسوزي براي يك همنوع درمانده است يا بابت ندامت از ظلمي روا داشته شده. بازيگران بزرگ اگر نه تمامي بار يك فيلم كه بخش عمده‌اي از آن را مي‌توانند يك تنه بر دوش بكشند؛ همان‌گونه كه پرستويي در «امروز». بازي فوق‌العاده او بر بعضي از نقص‌ها و كاستي‌هاي فيلم به‌خصوص ساده‌انگاري‌ها و به ورطه تكرار افتادن داستانش پرده و حجاب مي‌كشد و كمبودها را در سايه نقش‌آفريني قدرتمند خود كمرنگ جلوه مي‌دهد. حاج كاظم «آژانس شيشه‌اي» و صادق «ليلي با من است» و جواد «آدم برفي» اين‌بار چنان هنرمندانه در قالب يك راننده تاكسي ساكت و مرموز فرو رفته است كه تماشاگر حرفه‌اي سينما، هنگام ديدن فيلم «امروز» نقش‌آفريني‌هاي گذشته او را براي ساعاتي به فراموشي مي‌سپارد و با شخصيت جديدش همذات‌پنداري و همراهي مي‌كند.
خداوند به بزرگاني همچون عزت‌الله انتظامي، علي نصيريان، جمشيد مشايخي و محمدعلي كشاورز عمر پربركت و طولاني عطا فرمايد؛ حضور بازيگران توانايي مانند پرويز پرستويي اما مي‌تواند تسلي خاطري باشد كه در صورت كوچ آن بزرگان هستند كساني كه قدم در راه آنان گذاشته‌اند و تمرين بزرگي مي‌كنند و نخواهند گذاشت چرخ بازيگري سينماي ايران از حركت بايستد. اگر پرستويي امروز همرديف يك سوپراستار دستمزد مي‌گيرد، نه به خاطر چشمان رنگي‌اش است و نه به دليل بيني عمل‌كرده عروسكي و سينه فراخ و عضلات بادكرده و قد و بالاي رعنا؛ او نان وسواس و دقت و تلاشش را مي‌خورد.
«امروز»؛ واپسين ساخته ميركريمي كه جزو دستاوردهاي قابل اتكاي مركز نوپاي فيلم و سريال معاونت برون‌مرزي صدا و سيماست، فرصتي دوباره براي پرستويي فراهم آورده تا توانايي‌هاي غيرقابل انكارش را در عرصه بازيگري به منصه ظهور برساند و البته نبايد غافل شد از كارگرداني چيره‌دستانه ميركريمي كه اين چنين بازيگرانش را هدايت كرده است و بي‌گمان جذب و جلب همكاري هنرمنداني در تراز ميركريمي، پرستويي و امثال آنها، افقي روشن را براي اين مركز فرارو قرار خواهد داد.
