کد خبر: 664385
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۲
سينما مي‌تواند يك ابزار باشد
سينماي دفاع مقدس در سال‌هاي اخير با يك ركود دست و پنجه نرم مي‌كند، سينماي كودك و نوجوان نيز فراموش شده است
محسن محمدي
سينماي دفاع مقدس در سال‌هاي اخير با يك ركود دست و پنجه نرم مي‌كند، سينماي كودك و نوجوان نيز فراموش شده است؛ تركيب و برآيند اين دو كه مي‌‌شود سينماي دفاع مقدس در حوزه كودك و نوجوان اما، به نيمه جاني مي‌ماند كه گه‌گاه بر اثر شوك‌هاي مقطعي تكاني مي‌خورد و دوباره از حركت باز مي‌ايستد.
فيلم‌هاي كودك و نوجوان سال‌هاست كه نبض گيشه را گم كرده‌اند و پرفروش نيستند. از استثناهايي مثل كلاه قرمزي كه بگذريم، تجربه اكران اين فيلم‌ها و آمار فروششان در چند سال گذشته مهر تأييدي است بر اين ادعا. حتي دو فيلم «تنهاي تنهاي تنها» و «عمليات مهد كودك» كه سال گذشته با دست پر از جشنواره فيلم‌هاي كودك و نوجوان اصفهان بازگشته بودند، در گيشه آن‌چنان كه انتظار مي‌رفت ظفر نيافتند. اين ادعا كه سينماي دفاع مقدس در حوزه كودك و نوجوان سال‌هاست ديگر حتي وجود خارجي هم ندارد، گزافه و پرگويي نيست. هرچه از سال‌هاي جنگ تحميلي هشت ساله فاصله گرفته‌ايم و دور شده‌ايم، از همان تعداد اندك فيلم‌هاي دفاع مقدس در حوزه كودك نيز كاسته شده؛ تا جايي كه در حال حاضر شايد به سالي يكي دو فيلم محدود شود، خوش‌بينانه. با اين حال خبرهاي جديدي كه مي‌رسد از اكران فيلم‌هاي دفاع مقدسي در جشنواره بيست و هشتم فيلم‌هاي كودك و نوجوان اصفهان يا همكاري مشترك با ژاپن در زمينه توليد اين آثار، مي‌تواند بارقه‌هايي از اميد را در دل‌ها زنده كند به شرطي كه چنين اقداماتي، جرقه‌وار و مقطعي نباشد و در درازمدت و با يك برنامه‌ريزي صحيح و اصولي سروسامان گيرد.  بي‌شك سينما به عنوان يك ابزار مي‌تواند نقش مهم و بي‌بديلي در معرفي جنگ تحميلي و بيان وقايعش و تبيين رشادت‌ها و ايثار رزمندگان به كودكاني كه سال‌ها پس از آن رويداد سرنوشت‌ساز به دنيا آمده‌اند ايفا كند. در زير نگاهي هر چند اجمالي صورت گرفته به فيلم‌هاي كودك و نوجواني كه تا به امروز با محوريت دفاع مقدس توليد شده است.
 
  سرباز كوچك (1363)
در سال‌هاي مياني جنگ سعيد بخشعليان «سرباز كوچك» را بر اساس طرحي از عليرضا سجادپور و با حضور علي عيني، هادي زرين‌كمر، اسماعيل رسولي، حسين ياري و حسن رضايي به عنوان بازيگر جلوي دوربين برد. فيلم همكاري يك كودك داوطلب را با راننده يكي از كاميون‌هاي حمل مهمات براي رزمندگان كه راه خود را گم كرده است روايت مي‌كند. در نهايت با مساعدت اين كودك فداكار عشايري، مهمات به موقع به رزمندگان مي‌رسد و مددرسانشان در عمليات مي‌شود. «سرباز كوچك» در حال و هواي سال‌هاي دهه 60 توليد شد و در طرح موضوع و نوع پرداخت، به فيلم‌هاي ساخته شده در آن دوران پهلو مي‌زد. فيلم همانند بيشتر فيلم‌هاي آن سال‌ها پايان خوشي داشت و تماشاگر راضي به خانه مي‌رفت. ساخته بخشعليان شايد متأثر از فضاي آن دوران، حفظ و تقويت روحيه در پشت جبهه‌ها را در سرلوحه كار خود قرار داده بود.

   باشو غريبه كوچك (1364)
يك فيلم به شدت تأثيرگذار كه در قالب طرح رابطه يك پسربچه جنگ‌زده جنوبي با خانواده‌اي شمالي، گوشه‌اي از اثرات مخرب جنگ را بر انسان‌ها به تصوير مي‌كشيد. فيلم تحسين‌شده بيضايي، در عين حال كه به‌شدت به جنگ مي‌تاخت، اما نوعي نزديكي و قرابت و همبستگي برآمده از آن را در ميان مردم، فارغ از هر زبان و گويش و رنگ پوست و مذهب به نمايش مي‌گذاشت.  بهرام بيضايي درباره چگونگي شكل‌گيري ايده اوليه فيلم گفته كه هرگاه در جريان سال‌هاي جنگ، به شمال كشور سفر مي‌كرده و پناهندگان و مهاجران جنگي را كه از جنوب كشور بدان‌جا مهاجرت كرده بودند مي‌ديده، از خود مي‌پرسيده كه اولين جنوبي كه به شمال آمده، چه احساسي داشته، چه افكاري در ذهن او گذشته، چگونه حرف‌هايش را به ديگران منتقل كرده و چطور با آن محيط سازش پيدا كرده است؟
پسري به نام «باشو» كه ويراني خانه و تلف شدن خانواده‌اش را در يكي از بمباران‌هاي جنوب به‌چشم ديده، خود را به كاميوني مي‌اندازد و زماني كه چشم مي‌گشايد، خود را در شمال كشور مي‌بيند. او كه از ترس صداهاي انفجارهاي عمليات راهسازي به جنگل گريخته، به مزرعه زني «نايي‌جان» نام مي‌رسد كه با دو فرزندش و در غياب شوهرش كه براي كسب درآمد به سفر رفته، زندگي و كار مي‌كنند. نايي‌مي‌كوشد بداند باشو كيست و از كجا آمده است اما زبان پسرك جنوبي براي او قابل فهم نيست؛ همچنان كه باشو نيز نمي‌تواند زبان او را دريابد.  «باشو غريبه كوچك» در سال 1364 با حضور بازيگراني همچون سوسن تسليمي، عدنان عفراويان، پرويز پورحسيني و فرخ لقا هوشمند به تهيه‌كنندگي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ساخته شد.
 
  بازي بزرگان (1369)
كامبوزيا پرتوي كه ساخت فيلم پرفروشي چون «گلنار» را در حوزه كودك و نوجوان در كارنامه حرفه‌اي خود داشت، به سراغ دفاع مقدس رفت و داستان دختر و پسري كم سن و سال به جامانده از معدود بازماندگان يك شهر كوچك مرزي را به تصوير كشيد كه سعي داشتند براي يك نوزاد تازه پيدا شده، نقش پدر و مادر را بازي كنند. دو كودك قهرمان فيلم با وجودي كه نابازيگر بودند اما، چنان به خوبي از عهده نقش‌هايشان برآمدند و در قالب زن و شوهر فرو رفتند كه «بازي بزرگان» را براي تماشاگر حتي بزرگسال باورپذير مي‌كرد. فيلم كه از تدوين‌گر حرفه‌اي همچون واروژ كريم مسيحي بهره مي‌برد و حسن پورشيرازي و ايرج طهماسب را در مقام دستيار كارگردان و مدير روابط عمومي به خود مي‌ديد، ديپلم افتخار بهترين فيلم جنگي يازدهمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر را به‌دست آورد.  رزگار محمدامين و رژان عمري دو بازيگر كودك اين فيلم، در كنار شادي قاضي‌پور، پوري فاطمه، يونس آتشك و علي مولايي گروه بازيگران اين فيلم را تشكيل مي‌دادند.

   موتو (1370)
سه سال پس از پايان جنگ تحميلي، محمدعلي نظريان فيلم «موتو» را به تهيه‌كنندگي خودش و با حضور محمد نجات قنبري، مهران بهداروند، حسن احمدي و حشمت قاسمي به عنوان بازيگر كليد زد.  فيلم داستان پسري پر شر و شور است به نام موتو (مرتضي) كه دوست و پسرعمويش در اثر بمباران مجروح مي‌شود. موتو تلاش سختي را براي زنده ماندن او شروع مي‌كند، اما حسن شهيد مي‌شود و موتو در حسرت دوران كوتاه دوستي مي‌ماند.   

   آتش در خرمن (1371)
سعيد حاجي ميري «آتش در خرمن» را با فيلمنامه مشتركي از حسين فتاحي، محمدرضا سرهنگي و خودش و بازي لفته حيدري، حسن ياري، سهامه جواهري و عزيز پيران جلوي دوربين برد. اين فيلم كه به روزهاي اوليه جنگ مي‌پرداخت، رابطه يك نوجوان عرب ايراني تبار را با سربازان عراقي و نفرت پنهاني و خشم نهفته او را مورد واكاوي قرار مي‌داد. فيلم بعدها به صورت سريال از شبكه 2 تلويزيون به نمايش درآمد.
 
  پايان كودكي (1372)
كمال تبريزي مواجهه يك خانواده روستايي با حمله غافلگيرانه دشمن را دستمايه فيلمي قرار مي‌دهد كه قهرمان اصلي‌اش يك پسر نوجوان (هيوا) است، اما لزوماً براي كودكان و نوجوانان ساخته نشده و مخاطبين عمده‌اش بزرگسالان هستند.  خانواده‌اي روستايي كه در حال ساختن خانه نوساز خود هستند با حمله دشمن روبه‌‌رو مي‌شوند. مردم به تدريج مجبور به ترك خانه و زندگي خود مي‌شوند و خانواده روستايي نيز خانه نوساز خود را ترك مي‌كنند. دشمن جاده اصلي را در اختيار دارد و مردم به ناچار از جاده اصلي منحرف مي‌شوند و به ميان دشت مي‌روند. اتومبيل خانواده در راه خراب مي‌شود و آنها ناگزير شب را در دشت مي‌گذرانند. نيمه شب گرگ گرسنه‌اي به آنها حمله مي‌كند و پدر گرگ را مي‌كشد. صبح روز بعد پدر اسلحه خود را به پسر نوجوانش هيوا مي‌سپارد و...
جهانگير الماسي، فريبا كوثري، امير اسماعيلي و مريم بني‌عامريان ايفاگر نقش‌هاي «پايان كودكي» بودند. كمال تبريزي دو سال پس از اين فيلم به سراغ ساخت «ليلي با من است» رفت و مسير فيلم‌سازي‌اش به طور كل عوض شد.

   تركش‌هاي صلح (1379)
علي شاه حاتمي كه بيشتر با دوگانه «خوش‌ركاب» براي بيننده عام شناخته شده، اما در حوزه كودك و نوجوان داراي سابقه طولاني و قابل تأملي است.
وي كه فيلم‌هاي كودك و نوجواني همچون «پرواز مرغابي‌ها» و «آواي زندگي» را در كارنامه خود دارد، سال 79 «تركش‌هاي صلح» را به تهيه‌كنندگي مجتبي فرآورده ساخت. فيلم روايتگر دو نوجوان است كه در شهري ويرانه به كار جمع‌آوري ضايعات جنگي مشغولند و از راه فروش تفنگ‌هاي فرسوده، پوكه‌هاي خالي فشنگ و تانك‌هاي اسقاطي روزگار مي‌گذرانند.  اين فيلم موفق به كسب پنج جايزه اصلي جشنواره دفاع مقدس و جايزه ويژه هيئت داوران جشنواره فيلم رشد شد و تاكنون بيش از 50 حضور بين‌المللي داشته است.  «تركش‌هاي صلح» با بازي نعمت سلطاني، عبدالحميد دارچي پوران و فرامرز مهرجو اما، هيچ‌گاه روي اكران را به خود نديد و تنها در مرور فيلم‌هاي شاه‌حاتمي كه توسط حوزه هنري صورت گرفت، در يكي دو سئانس معدود به روي پرده رفت.

    كودك و فرشته (1387)
يك فيلم غافلگيركننده از مسعود نقاش‌زاده كه روايتگر مقاومت مردم خرمشهر در روزهاي آغازين جنگ ايران و عراق است. «كودك و فرشته» آن‌چنان مورد توجه قرار گرفت كه به تنهايي برنده هفت جايزه از بخش تجلي اراده بيست و هفتمين جشنواره بين‌المللي فيلم فجر شد. همچنين بيشترين جوايز بيست و سومين جشنواره فيلم‌هاي كودك و نوجوان اصفهان از جمله جايزه بهترين فيلم ايراني و بلند آسيايي را از آن خود كرد.  نقاش‌زاده كه در اثرش از بازيگراني همچون مونا احمدي، محمدرضا زادسرور، قاسم زارع و حسين توشه بهره مي‌گرفت، دختر كوچكي به نام فرشته را در گيرودار جنگ بر سر دوراهي نجات برادرش و پسر بچه‌اي همسن و سال او قرار مي‌داد.  در آخرين روز تابستان سال ۱۳۵۹، فرشته و خانواده‌اش آماده مي‌شوند تا در جشن عروسي يكي از اقوام نزديك شركت كنند، اما غرش صداي هواپيماهاي جنگنده‌اي كه از مرز عبور كرده‌اند موجب مي‌شود كه پدر فرشته تصميم بگيرد از خير عروسي خواهرش بگذرد و خانواده‌اش را از مهلكه به‌در ببرد. فرشته براي آوردن مادربزرگ از خانه خارج مي‌شود اما ديگر هيچ‌گاه خانواده‌اش را نمي‌بيند. مدتي بعد با شنيدن خبر زنده بودن برادرش، جست‌وجويي طولاني را براي يافتن او آغاز مي‌كند. فرشته در شهري كه حالا توسط دشمن اشغال شده، درگير ماجراهاي بسياري مي‌شود. سرانجام دخترك جان پسربچه‌اي همسن برادرش را از مهلكه نجات مي‌دهد و با جسد برادرش كه شهيد شده مواجه مي‌شود.
 
  بزرگمرد كوچك (1390)
اين فيلم با نگاهي به زندگي و نحوه شهادت شهيد بهنام محمدي ساخته شده است. نوجوان فيلم در بحبوحه حمله ارتش عراق به خرمشهر به دست نيروهاي عراقي مي‌افتد و مورد ضرب و شتم قرار مي‌گيرد، اما اعتماد عراقي‌ها را جلب كرده و مواد غذايي، مهمات و گراي دشمن را به نيروهاي ايراني مي‌رساند.  صادق دقيقي «بزرگمرد كوچك» را بر اساس فيلمنامه‌اي از عبدالجبار دلدار و پروانه مرزبان و با حضور بازيگراني چون شبنم قلي‌خاني، پرهام دلدار، پويا اميني و محمدجواد سلام‌پور ساخته است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار