نمايش«يك كليك كوچولو» به نويسندگي رضا كوهستاني و كارگرداني احمد سليماني در تالار قشقايي مجموعه تئاتر شهر در حال اجراست. نمايش در سه اپيزود و در فضايي رئال، ماجراي پيامد‌هاي اجتماعي ورود عناصر مدرن را در كالبد روابط جامعه سنتي روايت مي‌كند. در اپيزود اول نمايش، كارگردان نقبي به روابط زناشويي آدم‌هاي اين دوره مي‌زند كه در گردباد ماهواره و اپليكيشن‌هاي تلفن همراه و شبكه‌هاي اجتماعي قرار گرفته است و در اين ميان زن و شوهر داستان بيش از اينكه لحظات زندگي مشترك را در كنار يكديگر سپري كنند، سرگرم چك كردن‌هاي مداوم شبكه‌هاي اجتماعي بودند و در اين ميان توجه چنداني به اتفاقات اطرافشان نداشتند. سليماني در اپيزود اول نمايش بيش از هر چيز به خانواده به عنوان بنيان اصلي جامعه مي‌نگرد كه اين روزها در هجوم مصاديق القايي مدرنيته گير افتاده است، مؤلفه‌هايي كه در كمترين زمان ممكن است سيلي در كالبد جامعه به راه بيندازند بدون اينكه سنخيتي به فرهنگ سنتي غالب مردم جامعه داشته باشند. اپيزود اول نمايش سليماني در واقع نقدي است بر گرايش افراطي آدم‌ها به ابزارهاي ارتباطي كه در نهايت مي‌توانند بقا و سلامت اصلي‌ترين هسته اجتماع را به خطر بيندازند. اپيزود دوم نمايش با بازي آرش دادگر و نازنين فراهاني داستان زندگي زن و شوهري ميانسال و سنتي را روايت مي‌كند. مرد استاد اخلاق دانشگاه است و به حسن خلف و اخلاق‌مداري معروف، اما متوجه مي‌شود باورهاي فرزندش شباهت چنداني به او ندارد و در ميان بي‌توجهي‌هاي مادر، پسر مسير نامناسبي را براي زندگي‌اش در نظر گرفته است، اپيزود دوم نمايش هم به تأثيرات مخرب گسترش اطلاعات و از ميان رفتن حريم‌هاي شخصي و خانوادگي در شبكه‌هاي اجتماعي اشاره دارد و اينكه چه اتفاقي افتاده است كه همان مردمي كه چند سال پيش تصاويرشان را در هفت پستو پنهان مي‌كردند اين روزها به راحتي دست به انتشار عكس‌هاي خصوصي شان در شبكه‌هاي اجتماعي مي‌زنند. بازي تحسين برانگيز آرش دادگر يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي اپيزود نمايش «يك كليك كوچولو» است كه در نهايت به اپيزود سوم با حضور سام قريبيان و پريناز ايزديار ختم مي‌شود. اپيزود سوم ماجراي برادري را روايت مي‌كند كه براي بازگرداندن خواهرش به وطن، راهي اروپا مي‌شود. خواهر در پنج سالي كه خانه را ترك كرده، زندگي مستقلي را در غربت تشكيل داده است، زندگي كه به باور برادر قوطي كبريتي بيش نيست. اپيزود سوم بيش از هر چيز راوي داستان آدم‌هايي است كه با تصور به اينكه زندگي در خارج از كشور، حضور در مدينه‌اي فاضله است، راه مهاجرت را در پيش مي‌گيرند و زماني متوجه سراب بودن رؤياهايشان مي‌شوند كه ديگر كار از كار گذشته است، در اين ميان اما برادر كه نمادي از فرهنگ سنتي است، باز هم با اميد براي رهايي خواهر از زندگي در تنهايي به نزدش آمده است تا با بازگرداندنش، روشني‌هاي تازه در زندگي‌اش نمايان كند. در نهايت اما هر سه اپيزود نمايش «يك كليك كوچولو» به نقد مدرنيسمي مي‌پردازد كه مانند غده‌اي سرطاني در زندگي اين روزهاي مردم جامعه ما ريشه دوانده است و در نهايت نتيجه‌اي جز غرق شدن در گرداب تنهايي نخواهد داشت، اينكه آدم‌هاي غرق در باتلاق مدرنيسم هم براي يافتن سرپناهي امن سرانجام بايد به آغوش سنتي بازگردند كه روزگاري با رؤياي پيشرفت، تركش كرده بودند.
