با توجه به اينكه هر روز درغرب شاهد گرايش بيشتر افراد به دين مبين اسلام هستيم اما دنياي به ظاهر متمدن و پيشرفته غرب هنوز در فضاي جاهليت گذشته خود قرار دارد و بين بسياري از اروپاييان، تفكرات متحجرانه نژادپرستانه كم و بيش حاكم است بهگونهاي كه آنها براي مسلمانان بهخصوص زنان محجبه شرايط بد و آزاردهندهاي را ايجاد كردهاند. هرچند سياسيون غربي در مصوبات و ميتينگهاي خود دم از آزادي بيان و حقوق بشر ميزنند، اما نسبت به چنين اقدامات غيرانساني عليه مسلمانان آشكارا سكوت اختيار كردهاند و حتي در اغلب موارد با ارائه آمارهاي غلط، اين دست اتفاقات را نادر و جزئي معرفي ميكنند. گزارش گفتوگو محور زير ماجراي يكي از صدها زن تازه مسلمان در بريستول انگليس است كه گوشهاي از رنج و سختي مسلمانان اين منطقه دركشور انگليس را به تصوير كشيده است. كلي Ziane و همسرش الجزايري هستند، اين مادر 36 ساله، از صميم قلب دوست دارد تا سه فرزند كوچك خود را با آرامشخاطر بزرگ كند و زمينههاي رفاه آنها را تأمين نمايد ولي اخيراً به دليل شدت آزار و اذيت اسلامستيزان مجبور شده تا محل زندگي خود را تغيير دهد، او كه در تلويزيون مشغول به كار است تصميم گرفته داستان زندگياش را منتشر كند، تا شايد رفتارغيرقابل تحمل نژادپرستان و بهخصوص بيتوجهي پليس دراينباره اصلاح شود. او معتقد است كه با حجاب و پوشش آرامش دارد، براي همين در دفاع از ارزشهاي رفيع اسلامي خود محكم ميايستد و با اعتماد به نفس درباره ايمان و مسلمانياش ميگويد و هر روز تلاش ميكند تا ايمانش را با وجود تمام خشونتها، آزارها و توهينهايي كه لفظي يا فيزيكي نسبت به او ميشود مستحكمتر كند؛ هرچند به دليل موج اسلامستيزي تاكنون به او آسيبهاي زيادي وارد شده اما همچنان مسير خود را از حفظ كرده است. كلي زين
(Kelly Ziane ) در يك خانواده مسيحي به دنيا آمده است. 18 ساله بود كه با اسلام آشنا شد.كلي درمورد نحوه مسلمان شدنش ميگويد: با اينكه دين داشتم و مسيحي بودم با اين حال كنجكاو بودم و ميخواستم دين كاملتري داشته باشم. يكبار به همايشي كه درباره اديان بود رفتم آنجا براي اولين بار بود كه با دين اسلام آشنا شدم و آن را ديني كامل ديدم حالا خوشحالم كه مسلمان شدهام. من روزي پنج بار نماز ميخوانم از همان آغاز گرايش به اسلام فهميدم اسلام بخش عظيمي از زندگي من را به عنوان يك انسان دربردارد. براي همين هم بعد از مسلمان شد با عبدالقادر كه يك مسلمان الجزايري است ازدواج كردم و حالا سه فرزند دارم. اين مادر جوان كه بعد از تشرف به اسلام از سوي خانواده و دوستان و اطرافيان به شدت مورد آزار و اذيت قرار گرفته تا در تغيير دين خود تجديد نظر كند، ميخندد و ميگويد: حالا ديگر پوستم كلفت شده و البته متقابلاً عزم و ارادهام هم قويتر شده است، حتي اگر پدر و مادرهاي نژادپرست، فرزندانم را مجبور كنند تا آنها را از مدرسه به جايي ديگر ببرم اين كار را ميكنم، ولي از دين اسلام دست برنميدارم. او در مورد اتفاقات تلخ پيرامون مسلمانان بريستول ميگويد: من خودم در اخبار ديدهام كه در شرق خيابان بريستول، نژادپرستان به زنان مسلمان حمله ميكنند و آنها را مورد آزار واذيت قرار ميدهند ولي پليس تنها درجواب اعتراضات اعلام ميكند اين حملات بسيار نادر و جزئي است، در صورتيكه خودم اين مسئله را بارها تجربه كردهام ولي آنها همه واقعيت را نميگويند. البته18سال پيش كه مسلمان شدم شرايط خيلي بدتر از حالا بود حيف كه انگشتان دست من به اندازه كافي نيست تا اين جرائم را بشمارم. آنها بهقدري توهين و اذيت ميكنند تا ما خسته شويم ولي بايد قدرت داشته باشيم و مقاومت كنيم، زيرا در غير اين صورت ازپا در ميآييم. او همچنين در مورد توهينهايي كه اسلامستيزان به آنها ميكنند، ميگويد: توهينها عمدتاً به دليل حجاب و پوشش من است، به غير از توهينهاي لفظي، رفتارهاي وحشيانه فيزيكي هم نسبت به ما داشتند. بيشترين ترس و نگراني از جانب افرادي است كه مانند بيماران اسكلروزان (بيماراني كه زخمهاي ملتهب و چركين دارند) از انجام هرگونه اعمال جنايتآميز ابايي ندارند. او در ادامه توضيح ميدهد: من تلاش ميكنم تا اين بيماران را با كمك ايمان تزلزلناپذيرم، جذب كنم هرچند رفتار بدي دارند، اما در مقابله با اين جهان خصمانه به زندگي ادامه ميدهم و كودكانم را بزرگ ميكنم؛ اگرچه بعضي شبها كابوس ميبينم و نگرانم كه فردا چه اتفاقي خواهد افتاد و اينكه چگونه ميتوانم فراموش كنم توهين آن راننده اتومبيلي را كه روزي با سرعت زياد به سمت ما ميآمد؛ درحالي كه من با دختر و پسرم در پيادهرو بوديم به شدت ترمز كرد و بيادبانه فرياد كشيد: «پاكستانيكثيف» و رفت؟! چگونه ميتوانم از حافظه خود پاك كنم توهينهاي مكرري كه مغرورانه توسط پدر و مادرهاي دانشآموزان مدرسه به او و فرزندانش شده است؟! به صورتيكه كودكانم را مجبور به تغيير مدرسه كردند و درمقابل با بيتفاوتي از سوي اولياي مدرسه مواجه شدم؟! يا زمانيكه برخي از معلمان تمسخر و دشنام دانشآموزان حتي بدتر از آن را به همكلاسهاي تركيهاي خودشان دارند ولي بهجاي توبيخ سكوت ميكنند؟! ما نميدانيم چه زماني اين نفرت در مورد مسلمانان تمام ميشود؟!
كلي همچنين در مورد سوءاستفادههاي نژادي از مسلمانان ميگويد: سوءاستفاده نژادي از مسلمانان در طول سالها همواره بوده است. يكبار مردي تلاش ميكرد تا حجاب زنان را از بين ببرد. او ميان زنان در فروشگاهها و مراكز خريد ميرفت و با آنها صحبت ميكرد تا ببيند پاكستاني هستند يا اينكه انگليسي صحبت ميكنند. وقتي ميفهميد مسلمان هستند آنها را مورد آزار قرار ميداد. او ميگويد: بعد از تشرف به اسلام با واكنشهاي منفي مختلفي مواجه شدم اما حالا بعضي از آنها پشيمان شدهاند و رابطه خوبي با هم داريم. اما صادقانه بگويم خيلي وقتها فكر ميكنم بيشتر از آنكه رنگ پوست و نژاد در غرب مطرح باشد لباس و پوشش مطرح است. هيچ كجا مانند بريستول براي مسلمانان شرايط بد و سختي وجود ندارد. به ياد دارم در سال 2007يك خانواده از كشور سومالي ميخواست تا درمنطقه بدمينستر واقع در جنوب بريستول اقامت داشته باشد كه با برخورد بد نژادپرستان مواجه شد البته اين تنها يك مورد است البته اين به معناي آن نيست كه حوادث ديگري در سال 2007 رخ نداده است. او ميگفت فقط قصد داشته تا در معموليترين محله ساكن شود با اينكه آن محل، كارگرنشين و ساده بود اما برخورد نژادپرستانه نسبت به او خيلي نفرتانگيز و شرم آور بود. كلي معتقد است شوراي شهرها بايد از تلفيق نژادي باشند و متشكل از مردمي كه درآن منطقه زندگي ميكنند و با نژادپرستان به دليل جرائمي كه انجام ميدهند برخورد داشته باشند. پليس هم با آنها همكاري كند و حتي شماره تماس ارائه بدهد تا مانع حوادث ناشي از نژادپرستي عدهاي شود.