کد خبر: 649988
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۸
«رابطه علم و دين» در انديشه علامه مصباح يزدي(8)

در شماره گذشته اشاره شد كه مطرح شدن گزينه تعارض ميان علم و دين ريشه در چالشي دارد كه مسيحيت طي قرون متمادي با آن دست و پنجه نرم كرده است. روشنفكراني كه تحت تأثير جو مباحثات ميان متكلمان مسيحي با دانشمندان و فلاسفه مغرب زمين قرار گرفته بودند، در قرآن و روايات نيز به دنبال مباحثي مشابه مي‌گشتند تا تعارضات آنها با يافته‌هاي تجربي را كشف كرده و شواهد جديدي بر درستي فرضيه تعارض علم و دين بيابند. در اين شماره به نكاتي انتقادي پيرامون انگاره «تعارض علم و دين» مي‌پردازيم. متن حاضر گزينش و تلخيص يافته از كتاب «رابطه علم و دين» استاد مصباح يزدي است.

يهوديت و مسيحيت تحريف شده، همتراز دين اسلام

در مورد ورود اين انديشه به كشور‌هاي اسلامي بايد به چند نكته توجه داشت. نكته اول آن است كه سرايت اين نگاه به برخي متفكران مسلمان و دغدغه‌مند شدن آنها نسبت به اين مسئله ناشي از عدم توجه به اختلاف در معناي واژه «دين» ميان اسلام، مسيحيت و يهوديت است. تفاوت‌هاي اساسي ميان اين اديان به اندازه‌اي است كه تعميم ويژگي‌هاي يكي به ديگري را غير‌ممكن مي‌سازد. يكي از اين تفاوت‌ها به تحريف‌هاي انجام شده در متون و آموزه‌هاي ديني حضرت موسي و حضرت عيسي مربوط مي‌شود كه موجب شده تا دسترسي به متن اصلي كتاب مقدس تورات، انجيل و آموزه‌هاي حقيقي آنها غير‌ممكن شود. اين مسئله علاوه بر آنكه مورد تأكيد قرآن كريم و روايات اسلامي است، از سوي بسياري از متفكران و متخصصان غير مسلمان نيز پذيرفته و به آن اعتراف شده است. اين در حالي است كه متن اصلي قرآن كريم كه وحي خداوند به پيامبر اكرم(ص) است، امروزه در دسترس است و دلايل اصالت و اعتبار آن، چنان واضح و قاطع است كه حتي غيرمسلمانان را نيز به اعتراف وا داشته است. اين مشكل در دين يهوديت و مسيحيت موجب شده است تا آنچه خاخام‌هاي يهودي و پدران كليسا در طول قرن‌ها جايگزين كتاب خدا و حقايق ديني كرده بودند با حقايقي كه توسط عقل فلسفي اثبات مي‌شد يا به وسيله علوم تجربي كشف مي‌گرديد تعارض پيدا كند.

عدم تعارض ميان معرفت‌هاي يقيني

نكته دوم مطلبي است كه به معرفت شناسي مربوط مي‌شود. به طور كلي، در معرفت شناسي قاعده‌اي وجود دارد مبني بر اينكه اگر مطلبي(از هر راهي) به صورت يقيني ثابت شود، از راه معرفتي ديگر قابل نفي نيست. نتيجه آن است كه اگر مطالبي با روش صحيح به وسيله عقل و فلسفه، نقل و دليل تعبدي، مشاهده حسي و علوم تجربي يا شهود عرفاني به صورت قطعي اثبات شده باشند، هرگز با يكديگر تعارض نخواهند داشت. در اين موارد، اگر به ظاهر اصطكاكي ميان معارف ديده شود يا به اين دليل است كه يكي از اين شيوه‌ها درست به كار گرفته نشده، يا در غير مورد خودش به كار رفته يا بيش از آنچه واقعا بر آن دلالت داشته براي آن نتيجه تصور شده است. به عنوان مثال، نمي‌توان گفت اعتقاد به توحيد با يافته‌هاي تجربي علم ناسازگار است. حتي ادعاي سازگاري اين دو نيز بي‌معناست. زيرا قضاوت درباره مسائل غيرتجربي از قلمرو علم خارج است. چيزي كه به تجربه حسي مربوط نمي‌شود، علم در آنجا هيچ قضاوتي در جهت نفي يا اثبات ندارد. چنانكه در حوزه تعبديات نيز نمي‌شود گفت يك حكم قطعي شرعي با يافته‌هاي تجربي يا برهان عقلي مخالفت دارد. درست است كه احكام تعبدي تابع مصالح و مفاسد واقعي‌اند و اين مصلحت‌ها و مفسدت‌ها بعضا از راه تجربه يا عقل نيز قابل اثباتند، ولي عقل و علم نمي‌توانند همه مصالح و مفاسد احكام را كشف كنند و از اين رو نمي‌توانند حكمي بر خلاف احكام قطعي شرع صادر كنند يا آنها را زير سؤال ببرند. لازمه اين مطلب آن است كه اگر نظريه قطعي را با مقدمات و روش صحيح و يقيني از كتاب و سنت به دست آوريم، يقين خواهيم كرد كه هر نظريه‌اي ضد آن، اشتباه و خطاست. اين به اين معناست كه در مسئله‌اي كه هم از راه نقلي تعبدي و هم از راه تجربي قابل اثبات است، اگر محققان علوم تجربي درست تحقيق كنند به همان نتيجه‌اي مي‌رسند كه در متن يقيني ديني وجود دارد. كلمه «يقيني» در اينجا از اهميتي ويژه بر‌خوردار است و ما روي آن تأكيد مي‌كنيم. آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه فهم و استفاده از متون ديني هميشه يقيني نيست، بلكه به حكم آن كه مبتني بر فهم عرفي از الفاظ و اصطلاحات است، غالبا ظني است و ممكن است برخي از متون بد فهميده شوند يا عبارتي معنا و توجيه ديگري غير از آنچه در ابتدا به ذهن مي‌آيد داشته باشد كه همان مقصود شارع مقدس باشد. در مطالب ظني و غير‌قطعي ديني ـ كه سند يا دلالت آنها قطعي نباشد ـ يا يافته‌هاي غير‌يقيني علمي چنين نيست كه بتوان حكمي قاطع در‌باره صدق يكي و كذب ديگري صادر كرد. آنچه توجه به آن لازم است اين نكته است كه در چنين مواردي حتماً يكي از دو معرفت متعارض (يا هر دوي آنها) اشتباه و خلاف واقع است و امكان عقلي وجود ندارد كه شخص عاقل با پلوراليست‌هاي معرفتي همنوا شود و احتمال دهد كه دو معرفت متعارض هر دو صحيح باشند.

روش تجربي قادر به ارائه معرفت يقيني نيست

نكته چهارم آن است كه يافته‌هاي علوم تجربي به هيچ وجه يقيني و ابطال ناپذير نيستند. همانگونه كه در مباحث فلسفه علم و نيز در معرفت شناسي به تفصيل تبيين شده است، روش تجربي از كشف رابطه علّي انحصاري ميان پديده‌هاي حسي عاجز است. به علاوه اين روش به دليل محدوديت‌هايش قادر به مطالعه و كشف علل غير‌محسوس و تأثير آنها بر پديده‌هاي مادي نيز نيست. اين روش به دليل نا‌تواني در كشف علل غير مادي صلاحيت نفي قطعي تأثير آنها را نيز ندارد. از اين رو مي‌توان ادعا كرد هيچ يك از موارد تعارض يافته‌هاي علوم تجربي و آموزه‌هاي ديني از قبيل تعارض دو معرفت يقيني با يكديگر نيست، بلكه هميشه يك طرف تعارض كه معرفت تجربي است، معرفتي غير‌يقيني بوده و احتمال خطا در آن وجود دارد.

تنظيم‌كننده: محمد زند

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر