ناگهان مسئله اول كشور از آنچه مردم دغدغه آن را دارند، مانند معيشت، ثبات بازار، تكليف فناوري هستهاي و فرهنگ عمومي، به مسئله شبكههاي اجتماعي تقليل يافت. چند روز پيش درست در روزي كه نفر دوم تيم مذاكرهكننده مأيوسانه خبر از بينتيجه بودن مذاكرات وين داد، در حالي كه همه منتظر بودند تا نفر اول اجرايي كشور درباره نتيجه مذاكرات هستهاي سخن بگويد، رئيسجمهور به يك جشنواره رفت و بحث را با ديشهاي روي پشت بام و پهناي باند و اظهار تعجب از شمار مراجعان به فيس بوك و يوتيوپ در هر دقيقه! داغ كرد.
ديروز هم وقتي گمان ميرفت كه ميتوان موقتاً بحث پهناي باند را عريض نكرد و از شمار لايكهاي فيسبوك شگفت زده نشد و به دغدغههاي اصلي پرداخت، پرسش خبرنگاران از تكليف فيلترينگ «واتس اپ » و قانون گريزي وزارت ارتباطات، بحث را دوباره به شبكههاي اجتماعي كشاند. سخنگوي قوه قضائيه در پاسخ از يك مورد «عبور از قانون» سخن گفت، موضوعي كه او قبلاً به آن زياد ميپرداخت و حالا در دولت يازدهم نيز استارت آن را زد: « رئيسجمهور نميتواند مصوبات كميته فيلترينگ و تعيين مصاديق مجرمانه را ابطال كند. درباره اظهارات وزير ارتباطات و اجرا نشدن مصوبه كميته از سوي وزارت ارتباطات نيز بايد بگويم كه شخص وزير خلاف قانون كرده و وزير بايد در اين خصوص پاسخگو باشد كه چرا به مصوبات عمل نكرده است.»
رسانهها و سه قوه از يكديگر در موضوعات ملي وعمومي تاثيرپذيرند و اگر رئيس هر يك از قوا به ويژه رئيس قوه مجريه دست روي موضوعي بگذارد، رسانهها و آن دو قوه ديگر ناچار به دنبالهروي هستند. آنچنانكه در هفتهها و ماههاي اخير چرخش افكار عمومي با كمك رسانهها از موضوعات اصلي كشور به موضوعي كه رئيس قوه به ميان ميكشد، كراراً اتفاق افتاده است. همين چند روز پيش و در زماني كه مرحله دوم طرح هدفمندي به اجرا درآمد و ذهن افكار عمومي درگير بنزين و آمار انصرافيها و تكليف يارانهها و نرخ تورم بود، ناگهان موضوع مستندي كه چهار ماه پيش توليد و منتشر شده بود، داغ شد.
اما تغيير و تقليل اولويتهاي كشور، يك رويه معمول و پرطرفدار بين سياستپيشگان در همه كشورهاست و هر چند اين شيوه با آموزههاي اسلامي تناسبي ندارد، در كشور ما نيز از گذشته تاكنون شيوه مرسوم جناحهاي مختلفي كه به قدرت ميرسند، بوده است. حتي براي دولتهايي كه مدت زيادي از آغاز به كار آنان نگذشته است و هنوز شعارهاي انتخاباتيشان در گوش مردم سوت ميكشد، اين تغييرها و تقليلها اولين «زرنگي» مشاوران فرهنگي و مطبوعاتي دولتها بوده است.
در اين ميان برخي دولتها چنين فرصتهايي را ناشيانه به «فرصتي براي خود» و «فرصتي براي دشمن» تبديل ميكنند و به جاي آنكه انحراف موضوعات اصلي را با برجسته كردن مسائل خنثي مثل فوتبال و رفتن در جمع هنرپيشگان دنبال كنند، سراغ موضوعاتي كه براي دشمنان جنبه راهبردي و اهرم فشار دارد، ميروند. موضوع شبكههاي اجتماعي براي پديد آورندگان اين شبكهها كه عموماً در امريكا هستند، كاملاً استراتژيك است و فراتر از ارتباط كاربران با عمه و خاله است. البته درك اين موضوع براي مشاوران دولت بسيار آسان و بديهي است و همين نكته تعجب مخاطبان را از تبليغ دولتي اين شبكهها بيشتر ميكند.
اكنون از دولت انتظار ميرود كه خود را خسته و رنجور راهي كه مهاجمان فرهنگي به قدر كافي در آن راه هزينه ميكنند، نكند و از حوزههايي كه كاملاً مرتبت با وظايف خويش است، مانند تأمين معيشت مردم فاصله نگيرد، زيرا تجربههاي گذشته نشان ميدهد كه اين «زرنگي»هاي مشاوران دولت بر خلاف انتظارشان در كام مردم بسيار تلخ و ناگوار مينمايد، نه آنچنان كه آنان ميپندارند و پاسخ يك ملت به تلخي شايد چندان شيرين نباشد.