رابطه فرهنگي ايران و تركيه بيش از هر چيز در انحصار يك رابطه بده و بستاني در حوزه گردشگري است، البته داد و ستدي كه سودش بيشتر از هر چيز نصيب تركها ميشود و تنها دودش در چشم ايران ميرود. اين موضوع را سفر 50 هزار ايراني فقط به يك شهر تركيه (استانبول) در ايام نوروز و قرار گرفتن ايران در رتبه سوم بيشترين گردشگران ورودي به تركيه ثابت ميكند. تنها رفت است و ارزي كه با آن از كشور خارج ميشود و اما از نظر اقتصادي بازگشت چشمگيري در كار نيست.
ايران در رتبه سوم گردشگران ورودي به تركيه
سفر در فرهنگ ايراني و اسلامي جايگاه خاص و درخور توجهي دارد، آن هم به دليل وسعت نگاه و بينشي كه سنت سفر و بازديد از مكانهاي مختلف به انسان ميبخشد اما حالا با افزايش شمار تعداد سفر ايرانيها به تركيه به نظر ميرسد كه شمار زيادي از اين گردشگران ايراني براي چندمين بار در پرونده سفرهاي خود به تركيه رجوع ميكنند. بر اساس آمار وزارت فرهنگ و گردشگري تركيه، تنها 50 هزار ايراني در ايام نوروز به استانبول وارد شدهاند و در سه ماهه نخست سال ميلادي، ايران پس از آلمان و روسيه در رتبه سوم بيشترين ورودي گردشگر به اين كشور قرار گرفته است!
نيكو بودن طبيعت سفر حقيقتي انكارناپذير است اما در عصر امروزي كه سفر و گردشگري در حال تبديل شدن به پردرآمدترين صنعت غير نفتي كشورهاي جهان است و ميزان ورود و خروج گردشگر به يك كشور با منافع ملي و اقتصادي آن كشور و نيز ترازهاي اقتصادي نسبت مستقيمي پيدا ميكند، دولتها ناگزيرند كه عدم توازن و تعادل در ورود و خروج گردشگر به كشورشان را جدي بگيرند. اين موضوع همان اتفاقي است كه امروزه در صنعت گردشگري كشورمان در حال وقوع است. تراز گردشگري ايران منفي است و اين به آن معنا است كه تعداد گردشگران خروجي از ايران حدود دو برابر تعداد گردشگران ورودي است.
يك ماجراي عجيب. . .
تركيه در مقابل ساير مقاصد اروپايي، مقصدي ايدهآل براي گردشگران ايراني به خصوص گردشگران طبقه متوسط جامعه است. بر اساس آمار نيز به نظر ميرسد كه بيشترين تعداد گردشگران سياحتي ايراني در ايام پيك و تعطيلات سفر عازم تركيه ميشوند. پشت پرده اين ماجرا حكايت عجيبي است. طبقه متوسط جامعه كه معمولاً در هزينهكردهاي خود حساب و كتاب دقيقي دارد، هزينه سفر داخلي در ايام نوروز را از هزينه سفر به كشوري چون تركيه گرانتر ديده و در موقعيتي استثنايي قرار ميگيرد!
به گفته كارشناسان گردشگري در سال جاري و ايام نوروز ضريب اشغال هتلها در كيش با كاهش روبهرو شد و اكثر گردشگران عازم آنتاليا شدند چراكه بسته سفر به كيش گرانتر بود. به گفته آنها هزينههاي سفر گردشگري كه با هواپيما به مشهد، كيش، اصفهان و شيراز سفر كرده، در هتل 4 يا 5 ستاره مستقر ميشود و از امكانات خوب استفاده ميكند از هزينه تور يك هفتهاي به برخي كشورهاي خارجه بالاتر است. به عبارتي تور يك ميليون و 500 هزار توماني كشورهاي همسايه در مقابل تور 2 ميليوني داخل كشور شايد بسياري از گردشگران به ويژه گردشگران طبقه متوسط جامعه را وسوسه كند كه به جاي سفر داخلي، سفر خارجي را ترجيح دهند؛ اتفاقي كه در نوع خود جزو نوادر است!
آيا ميتوان در خروجي را قفل كرد؟
خروج گردشگر از كشور واقعيت قابل كنترلي نيست. هيچ سازمان يا نهادي در كشورهاي مختلف جهان حق مانع گذاشتن بر سر راه خروج گردشگران و شهروندان خود به ساير كشورهاي دنيا را ندارد. در ايران نيز به رغم كاهش ارز زيارتي و مسافرتي از 1000 دلار به 300 دلار كماكان گردشگران پرشماري به قصد سياحت از كشور خارج ميشوند. آنچه قابليت كنترل و مديريت را دارد، مقوله ورود گردشگر به كشورها است كه امروزه دولتهاي مختلف در رقابتي شديد سعي در ربودن گوي سبقت از ديگري و جذب هر چه بيشتر گردشگر به كشور خود را دارند و در اين بين تور آوران ايراني نيز كماكان چشم انتظار هستند كه برنامههاي توسعه، متوجه اهميت صنعت توريسم و ورود گردشگر به كشور شود.
قفلي كه هنوز باز نشده است
آمارها ميگويند كه تعداد گردشگران ورودي به كشور تا پايان سال 91، حدود 4 و نيم ميليون نفر بوده است كه يك ميليون و 800 هزار نفر از آنها از كشورهاي عضو اكو و حدود يك ميليون از عراق و باقي از كشورهاي حوزه خليجپارس و ساير كشورها به ايران آمدهاند. همچنين در نيمه دوم سال 92 شمار گردشگران ورودي به كشور بيش از 25 درصد افزايش داشته است. اگرچه پس از مذاكرات 1+5، تورگردانان و آژانسهاي گردشگري نسبت به آينده گردشگري در كشورمان ابراز اميدواري ميكنند اما هنوز رقم خروج سالانه گردشگر از كشور آنقدر بالا است كه نتواند حفرههاي ميان ورودي و خروجي گردشگر به كشور را جبران كند.
سالها است كه فعالان عرصه گردشگري از دولتهاي مختلفي كه روي كار ميآيند، اين سؤال تكراري را ميپرسند كه تفكر دولتمردان در ارتباط با ديدگاهشان درباره صنعت گردشگري چيست؟ آيا آنها گردشگري را به عنوان يك صنعت قبول دارند و اگر اين گونه است در قبال آن چه ميكنند؟
بسياري از فعالان عرصه گردشگري كه به دولت تدبير و اميد دلبسته بودند، اكنون پس از گذشت قريب 9 ماه هنوز شاهد حركت و اقدام اثرگذار و جدي در اين حوزه نبودهاند و اين در حالي است كه اين فعالان ميگويند كه ايران ميتواند سالانه تنها شاهد ورود 5/1 ميليون گردشگر مسلمان به كشور باشد. برخي اقدام مهم و جدي دولت را تصميم به تسهيل قوانين اخذ ويزا براي شماري از كشورهاي جهان ميدانند كه بسته نهايي آن در آخرين روزهاي سال گذشته روي ميز رئيسجمهور قرار گرفت اما هنوز از ماحصل اين طرح خبري در دست نيست و اين در حالي است كه به گفته فعالان گردشگري به تازگي گردشگران كشورهاي كانادا و انگليس نيز در فرآيند اخذ ويزا به جرگه گردشگران امريكايي افزوده شدهاند كه ورودشان به كشور نيازمند رجوع آژانس و تورآور به دفتر هماهنگي سازمان ميراث فرهنگي و طي مرحلهاي يك ماهه است.
مارپيچ گردشگري تا افق 1404 ايران
تنها راه بستن چاههاي نفت ايران، گردشگري است و چشمانداز و افق 1404 نيز خواهان ورود 20 ميليون گردشگر در سال است. در واقع بر اساس اين چشمانداز بايد روزي حدود 60 هزار گردشگر وارد كشورمان شود اما حال شاهد خروج 50 هزار گردشگر ايراني آن هم تنها در ايام نوروز و به مقصد استانبول تركيه هستيم. گردشگري صنعت اول آينده جهان است اما افقي كه براي ايران پيشبيني شده با گامهايي كه تا كنون براي رونق گردشگري برداشته شده است، سازگاري ندارد. برنامههاي توسعه كشور توجه محدودي به امر توريسم داشته و دارند و نتيجه آنكه براساس آمار رسمي نيروي انتظامي، 750 هزار نفر در ايام نوروز از كشورمان خارج ميشوند؛ 220 هزار نفر به قصد سفر زيارتي و 530 هزار نفر به قصد سفرهاي سياحتي و بدون شك در اين ايام حتي يك دهم اين تعداد گردشگر خارجي نيز به كشورمان بازنگشتهاند. واقعيتي كه بايد نام آن را بحران گردشگري گذاشت!