کد خبر: 639284
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۴
«مختصات عيد12فروردين و نظام برآمده از آن» در گفت‌و شنود با آيت‌الله زين‌العابدين قرباني لاهيجي
شاهد توحيدي

 

مناسبت ارجمند «روز جمهوري اسلامي» فرصتي مناسب براي تبيين ويژگي‌هاي نظام مردم‌سالاري ديني است. اهميت رويداد12 فروردين 1358تا به حدي است كه منطقاً چند روز پيش و پس از آن، مي‌تواند تحت‌الشعاع آن باشد. از اين رو و در نكوداشت اين روز بزرگ، با عالم فرزانه حضرت آيت‌الله زين‌العابدين قرباني لاهيجي گفت وشنودي صورت گرفته است كه ماحصل آن را پيش رو داريد.

همان‌گونه كه مستحضريد عيد «دوازدهم فروردين» سالروز استقرار نظام جمهوري اسلامي، چند سالي است كه به گونه‌اي درخور، مورد توجه قرار نمي‌گيرد. از ديدگاه جنابعالي علت اين امر چيست؟

اَعُوذُ‌بالله‌منَ‌الشَّيطان‌ الرَّجيم. بسْم‌الله‌الرَّحْمن‌الرَّحيم. اَلْحَمْدُلله رَبّ الْعالَمين. وَ الصَّلوه وَ السَّلامُ عَلي سَيدنا وَ نَبينا مُحَمَّدٍ صَلَّ اللهُ عَلَيه وَ عَلي اَهْل بَيته الطَّيبينَ الطَّاهرينَ الْهُداه الْمَهْديين وَ بَعْد قَال الله الْحَكيم في قُرْآنه: إذْ قَالَ الْحَوَاريُّونَ يَا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزّلَ عَلَيْنَا مَآئدَةً مّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللّهَ إن كُنتُم مُّؤْمنينَ. (1) قَالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزلْ عَلَيْنَا مَآئدَةً مّنَ السَّمَاء تَكُونُ لَنَا عيدًا لّأَوَّلنَا وَآخرنَا وَآيَةً مّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازقينَ. (2)

در اين روزها دو عيد را پشت سر گذاشتيم. يك عيد كوچك و يك عيد بزرگ. عيد كوچك، عيد نوروز بود. در اين باره بايد عرض كنم اسلام انحرافات باقيمانده از دوران‌هاي پيش در پيرامون عيد نوروز را حذف كرد، خوبي‌هاي آن را گرفت و خوبي‌هايي هم به آن افزود، نظافت، صله رحم، رفت و آمد، گشت و گذار و رفع خستگي‌ها را گرفت، چيزهايي هم به آن افزود، نماز بخوانيد، غسل كنيد، لباس تازه بپوشيد، دعاي يا مقلب‌القلوب را بخوانيد، توجه به خدا داشته باشيد، اينها را به آن افزود و اين عيد را براي ما تلطيف كرد و از آن بهره گرفته‌ايم و مي‌گيريم.

آيا در كشورهاي اسلامي كه اين عيد در آنها مورد توجه است، به اين حذف‌ها و اضافات توجه مي‌شود؟

متأسفانه كشورهايي كه عيد نوروز در ميان آنها رسم و مورد قبول است، مثل تاجيكستان، افغانستان، قزاقستان، تركيه، آذربايجان شوروي و امثال اينها، با همان وضعيت انحرافي‌اش نوروز را پذيرفته‌اند و ادامه مي‌دهند. يقيناً در تلويزيون‌ها ديديد كه در چهارشنبه سوري كه مقدمه عيد است از روي آتش مي‌پرند و ما هم در گذشته قبل از انقلاب نوعاً اين را داشتيم: زردي من از تو، سرخي تو از من! اين رفتار در پيشينه تاريخي خود، نمادي از آتش‌پرستي است كه آتش در آيين زرتشت مظهر تقدس است و در ميان ساسانيان و قبل از آن بوده است و باز در تلويزيون‌ها مي‌بينيم جمهوري آذربايجان و كشورهايي كه ياد كرده‌ام در روز 13 به عنوان روز نحس مي‌روند، هر چه دارند در آب مي‌ريزند و پشت سر آن سنگ مي‌اندازند كه سابقاً اين كار در ميان ما هم بود كه حالا مي‌بينيم اين رسم هنوز در آنجاها وجود دارد. يعني با رفتن به كنار آب و انداختن آشغال‌ها در آب و انداختن سنگ ميان آب و امثال اينها نحوست 13 را در آب دفن مي‌كنند! اين از بقاياي همان فرهنگ خرافي و انحرافي دوران ساسانيان، زرتشتيان و امثال آنهاست كه الحمدلله جمهوري اسلامي آن را به عنوان روي آوردن مردم به طبيعت و احساس ساعات خوشي در دامن طبيعت و بهره بردن از طبيعت و استراحت در دامان آن تلطيف كرد و در گذشته به عنوان رفع نحوست مي‌رفتند، ولي امروز به عنوان گشت و گذار، تفريح و پناه بردن به طبيعت و استراحت در طبيعت، رفع خستگي‌ها و تمدد اعصاب و تهيه نيرو و انرژي براي سال آينده مي‌روند. اين كار خوبي است، در هر صورت ما اين عيد كوچك و سيزده را پشت سر گذاشتيم.

و اما در اين ايام عيد بزرگي را پشت سر گذاشتيم و آن عيد استقرار جمهوري اسلامي در 12 فروردين است. اين عيد بسيار بزرگ است، اما متأسفانه غريبانه برگزار مي‌شود...

علت اين امر چيست؟

خيلي دلم مي‌خواهد اين 12 فروردين باشكوه‌تر از ايني كه هست برگزار شود، ولي تحت‌الشعاع عيد نوروز و سيزده به در و امثال اينهاست. در حالي كه اين روز عيد بزرگي است. اجازه بدهيد فرمايش امام را برايتان عرض كنم. وقتي امام در سال 58 مردم را به رفتن سر صندوق‌ها و رأي دادن به جمهوري اسلامي ترغيب كرد، اعلام فرمود: «من به جمهوري اسلامي رأي مي‌دهم، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد.» امام اين فرمايش را در كلام خود آورده است. يادداشت كرده‌ام، صبحگاه 12 فروردين كه نخستين روز حكومت الله است، يعني تا اين روز حكومت، حكومت زور، ديكتاتوري، خودكامگي، هوي و هوس و امثال آن بود. 12 فروردين مردم به جمهوري اسلامي رأي دادند، يعني حكومت الله. امام فرمود: «صبحگاه 12 فروردين، نخستين روز حكومت الله است، از بزرگ‌ترين اعياد ملي و مذهبي ماست.» يعني همان طور كه عيد فطر، عيد اضحي، عيد مبعث، عيد 15 شعبان از اعياد مذهبي ماست، 12 فروردين هم از اعياد ملي و مذهبي ماست. نه‌تنها عيد ملي و مذهبي بلكه از بزرگ‌ترين اعياد ملي و مذهبي ماست. تعبير خيلي مهم است. امام بيهوده حرف نمي‌زند؛ از بزرگ‌ترين اعياد ملي و مذهبي ماست و ملت ما بايد اين روز بزرگ را عيد بگيرند. متأسفانه 12 فروردين غريب مانده است؛ تحت‌الشعاع عيد نوروز است.

از ديدگاه حضرتعالي چرا اين عيد، از اعياد بزرگ است؟ مباني ديني و تاريخي اين تلقي چيست؟

به چند دليل:

1ـ انقراض حاكميت خودكامه 2500 ساله؛ 2500 سال يك عده خودكامه و ديكتاتور بر انسان‌ها حاكميت داشتند. امام فرمود: من در شاهان آدم عادلي سراغ ندارم، حتي انوشيروان كه عادل ناميده مي‌شود در يك مرحله 30 هزار نفر از مزدكيان را كشت. شاه عباس با توجه به اينكه شيخ بهايي و ميرداماد در كنارش بودند چشم پسرش را به خاطر سلطنت كور كرد. بنابراين اگر بخواهيد سرنوشت و زندگي هر كدام از اينها را بررسي كنيد مي‌بينيد عيب‌هاي فراواني داشتند. البته گاهي خميره و شرايط زندگي ممكن است بعضي‌ها را نسبت به بعضي‌ها ديگر اصلح قرار بدهد. شاه طهماسب، شاه اسماعيل، شاه عباس و بعضي‌ها را اصلح قرار بدهد، اما در كل اينها معايب فراواني داشتند و طرفدار مستكبران بودند و نوعاً طرفدار مستضعفان و محرومان نبودند و تنها فكر آنها حاكميت مطلق بر جامعه بود. لذا روز 12 فروردين مردم پاي صندوق‌ها رفتند و به تاريخ 2500 ساله ديكتاتوري و خودكامگي كشور خاتمه دادند. گفتند ما جمهوري مي‌خواهيم، نه سلطنت، نه جمهوري دموكراتيك و امثال آن. جمهوري اسلامي مي‌خواهيم.

مفهوم دقيق وصحيح اين تركيب كه معمولاً مرادف «مردم‌سالاري ديني» گرفته مي‌شود، چيست؟ اين سؤال از آن روي طرح مي‌شود كه معناي اين تركيب، همچنان در جامعه محل بحث و گفت‌وگوست؟

جمهوري يعني چه؟ يعني مردم سرنوشتشان را تعيين كنند. طبعاً فكر عمومي در قياس با يك فكر كمتر اشتباه مي‌كند. شاهان فكر تنهايي داشتند. اشراف و حكومت اشرافي حكم فكر گروهي اشرافي داشتند، اما جمهور آمد، رأي داد و ما چنين حكومتي را مي‌خواهيم كه اين فكر اشتباهش كمتر است، به‌علاوه متولي جمهوري چند سال به چند سال عوض مي‌شود، اما سلطنت معمولاً ميراثي است. اگر شاه بميرد فرزندش ولو بچه گهواره‌اي باشد، وليعهد مي‌شود، يك نفر هم سرپرست وليعهد را به عهده مي‌گيرد، حالا يا زنش يا كس ديگري. يعني سرنوشت جامعه به دست يك بچه گهواره‌اي و كسي كه او را تيمار مي‌كرد، مي‌افتاد و طبعاً مشكلاتي براي جامعه پيش مي‌آمد. لذا امام(ره) فرمود ما جمهوري مي‌خواهيم، يعني مردم. اگر فكر مردم هدايت‌شده باشد كمتر اشتباه مي‌كنند. پس جهت اول بزرگي اين عيد در اين است كه مردم از تك‌فكري و ديكتاتوري نجات يابند. خودشان سرنوشتشان را تعيين كنند و الحمدلله در جمهوري اسلامي الان همه سرنوشت‌ها مربوط به مردم است. نمايندگان مجلس، شوراها، رئيس‌جمهور و رهبر از آنهاست. اين طور نيست كه رهبر خودش بيايد و در رأس امور قرار بگيرد. شما به يك عده از متخصصان (خبرگان) كه 86 نفر از انسان‌هاي شايسته، اسلام‌شناس و مجتهدشناس هستند رأي مي‌دهيد و آنها از ميان مراجع و مجتهدين كسي را كه آن 10 خصلت اجتهاد، مديريت، زهد و مدبر بودن و امثال اينها را داشته باشد انتخاب مي‌كنند كه بر اين اساس مردم بعد از امام(ره) كه همه مردم او را به عنوان رهبر انتخاب كرده بودند، طبق قانون اساسي خبرگان را انتخاب كردند و خبرگان آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي (حفظه‌الله) را انتخاب كردند. پس جهت اول بزرگي جمهوري اسلامي، جمهوريت آن است.

2ـ جنبه دوم اسلاميت آن است؛ اگر افكار مردم هدايت‌شده نباشد ممكن است همه رأي بدهند كه حكومت شيطان‌پرستي مي‌خواهيم! الان شيطان‌پرستي تنها در امريكا دو ميليون نفر طرفدار دارد. اگر به اكثريت برسند و بگويند ما رئيس‌جمهوري مي‌خواهيم كه شيطان‌پرست باشد و همه به شيطان‌پرستي رأي بدهند، مي‌توانند؟ يعني از شيطان‌پرستي مكتبي پست‌تر به نظر شما مي‌آيد؟ هر كار بدي را مي‌گويند كار شيطاني است. شيطان‌پرست يعني كسي كه همه خواسته‌هاي شيطان را عمل كند. طبعاً اگر فكر جامعه هدايت‌شده نباشد ممكن است چنين انحرافاتي به وجود بيايد. همجنس‌بازي، نمي‌دانم امثال اينها كه الان وجود دارد.

پس كلمه «اسلامي» در اين تركيب، نوعي قيد است و نه صفت؟ چون برخي از گروه‌ها اين كلمه را به عنوان صفت گرفته‌اند، به اين معنا كه انتخاب امروز مردم، موصوف به اسلاميت است، اما فردا مي‌تواند نباشد؟

خير، معنا اين است كه در عين اينكه به نظر جمهور احترام مي‌گذاريم، اين جمهور بايد فكر اسلامي داشته باشد، يعني طرز تفكرش الهي باشد، نه شيطاني. طبعاً احكامي كه از ناحيه خدا وضع مي‌شود اين احكام نقاط ضعف ندارد. چرا؟ براي اينكه خدا جهان، انسان، مقرراتي را كه مايه سعادت و مقرراتي را كه مايه شقاوت اوست مي‌شناسد و راه سعادت را ارائه مي‌دهد. اگر جمهوري اسلامي باشد بر اساس سعادت جامعه برنامه‌ريزي مي‌شود و لذا ما به جمهوري اسلامي رأي داده‌ايم، يعني مردم ما رأي داده‌اند تا احكامي كه در كشور اجرا مي‌شود برخلاف اراده خدا و دستورات الهي نباشد. همه بيايند بگويند عرق خوردن جايز است. نه! «إنَّمَا يُريدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَه وَ الْبَغْضَاء في الْخَمْر وَ الْمَيْسر وَ يَصُدَّكُمْ عَن ذكْر اللّه وَ عَن الصَّلاَه فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ»(3) جلويش را مي‌گيرد. همه بيايند بگويند، ربا جايز است؛ «فَأْذَنُواْ بحَرْبٍ مّنَ اللّه وَ رَسُوله»(4) جلوي او را مي‌گيرد. دزدي، آدم‌كشي و امثال اينها.

در باب امكان يا امتناع تركيب مفهومي اين دو واژه نيز، بحث‌ها و تبليغات زيادي صورت مي‌گيرد. پاسخ شما به اين ذهنيت چيست؟

بله، اتفاقاً من اين روزها رسانه‌هاي خارجي را گوش مي‌دادم تا ببينم آنها درباره 12 فروردين ما چه مي‌گويند حرف‌هايي مي‌زنند. اينها دو حرف عمده داشتند. جواب اين دو تا حرف عمده‌شان را مي‌خواهم در اينجا عرض كنم. دروهله اول مي‌گفتند: اسلامي بودن با جمهوريت نمي‌سازد! شما مي‌گوييد جمهوري اسلامي. صدر و ذيل با هم سازگار نيست. جمهوري يعني همه مردم. اسلامي يعني فقط نظرات مسلمان‌ها و اين دو با هم تناقض دارد. جوابش اين است كه ما در امريكا نگفتيم جمهوري اسلامي، بلكه در ايران چنين حرفي را زديم. 98 درصد مردم ايران مسلمان هستند، يعني جمهور ما مسلمان‌اند و اين جمهور كه فكرشان هدايت شده است، مي‌گويند ما جمهوري اسلامي مي‌خواهيم، دموكراتيك، كمونيستي و سوسياليستي نمي‌خواهيم، اينهايي كه رأي دادند، مردم بودند يا نبودند؟ 98 درصد مردم ما مسلمان‌‌اند و طبعاً اكثريت مال اينهاست و در همه دنيا حرف اكثريت متبع است، پس تناقضي ميان صدر و ذيل وجود ندارد.

و اشكال دوم؟

اشكال دوم؛ مي‌گويند شما در قانون اساسي‌تان آورده‌ايد در رأس حكومت اسلامي بايد ولي‌فقيه باشد، ديروز امام و امروز مقام معظم رهبري. يعني آخرين حرف را در مسئله جنگ، صلح، برقراري ارتباط با كشورهاي ديگر و برنامه‌ها كه مي‌زند؟ ولي‌فقيه. اين با جمهوريت مخالف است! جواب ما اين است كه چون مردم مسلمان هستند، پس در كشور بايد قانون اسلام پياده شود. از آنجايي كه هر كس قدرت تشخيص احكام اسلام را ندارد بايد اسلام‌شناسان راستين در رأس كار قرار بگيرند و لذا مردم گفته‌اند در رأس جمهوري اسلامي بايد تا ديروز امام و امروز جناب آيت‌الله خامنه‌اي باشد. طبق اين حساب جمهوري اسلامي با بودن ولي‌فقيه در رأس حكومت اسلامي مخالف نيست؛ براي اينكه خود مردم خبرگان را تعيين كرده‌اند كه شما ولي‌فقيه را در رأس حكومت اسلامي تعيين كنيد و آنها نشستند ولي‌فقيه را تعيين كردند، يعني ولي‌فقيه با يك واسطه توسط مردم انتخاب شده است و بر اينها تحميل نشده است. در همه دنيا در بعضي از مسائل آخرين حرف را رؤساي جمهور يا ديگران مي‌زنند. بوش درباره جنگ با عراق آخرين حرف را زد و الان اوباما چنين است. در نظام اسلامي پيرامون مسائل مختلف درباره جنگ، صلح و امثال اينها ولي‌فقيه آخرين حرف را مي‌زند.

منتها ملهم از شريعت اسلام و نه اراده يا هوي و هوس شخصي، آن چنان كه در برخي نهادها و مناصب فصل‌الخطاب در جهان امروز ديده مي‌شود؟

مسلماً، ولي‌فقيه ما غير از شاهان گذشته است كه چشم دربياورد، اتاق شراب داشته باشد! در سال 39 به اصفهان رفته بودم، در عالي‌قاپو اتاق شرابخواري شاه‌عباس را ديدم، حالا نمي‌دانم با آن وضع هست يا نيست! در آن وقت اتاق شرابخواري را ديده‌ام. يعني عياشي، بي‌بندوباري و خلاف از آنها سر مي‌زد و كسي هم عيب نمي‌دانست، ولي اگر ولي‌فقيه ما از كسي غيبت كند از عدالت بيرون مي‌رود و ديگر نمي‌تواند ولي امر مسلمين باشد و پشت سرش نماز خواند. حرفش متبع نيست و مي‌بينيد چقدر فرق است؟ معمولاً اينها ترك اولي نمي‌كنند. وقتي نمايندگان اولين دوره مجلس خدمت امام رفتند و مرحوم فخرالدين حجازي به عنوان نماينده اول تهران سخنراني خود را با تعبيرات بأَبي أَنْتَ وَ أُمي شروع كرد، امام فرمود: «اين حرف‌هايي را كه تو مي‌زني دارد باورم مي‌شود من هم كسي هستم. بابا من مثل امام معصوم نيستم. فردي مثل شما هستم» و اجازه نداد آقاي حجازي از آن تعبيرات استفاده كند. اين قدر اينها شايسته هستند. حالا چنين حكومتي داريم كه در 12 فروردين 58 نصيب ما شد.

مخالفان نظام اسلامي درحال تبليغ اين نكته‌اند كه اين حكومت جمهوريت نظام را به نفع اسلاميت آن مصادره كرده است. از اين روي تبيين جايگاه و مكانت مردم در اين نظام، اهميتي درخور دارد. به نظر شما نظام «مردم‌سالاري ديني» چه ويژگي‌هايي دارد؟

يكي از مشخصات و ويژگي‌هاي مردم‌سالاري ديني، احساس مسئوليت آحاد مردم نسبت به جامعه است. در نظام مردم‌سالاري مردم نمي‌توانند بي‌تفاوت باشند، زيرا نظام مال آنهاست و تصميماتي كه گرفته و اجرا مي‌شوند يا به سود آنها يا به زيانشان يا بي‌حاصل است، از اين‌رو مردم در نظام مردم‌سالاري ديني بايد احساس مسئوليت كنند و نگويند به من و تو چه! بلكه به من همه چه و به شما هم همه چه. چرا؟ زيرا تصميماتي كه در مجلس قانون‌گذاري گرفته مي‌شود، در زندگي مادي و معنوي ما مؤثر است. تصميماتي كه در استان، شهرستان و دهستان درباره عمران و آباداني و مسائل مربوطه گرفته مي‌شوند، در زندگي دنيا و آخرت ما مؤثر است، و لذا بايد همه احساس مسئوليت كنيم كه پيامبر عظيم‌الشأن ما، حضرت محمد(ص) مي‌فرمايد: «اَلا كُلُّكُم راعٍ، وَ كُلُّكُمْ مسئولٌ عَنْ رعْيته.»

دومين مشخصات مردم‌سالاري ديني، نظارت عمومي است. نظارت عمومي يعني همه مردم بايد چشم و گوششان را باز كنند، ببينند كجا كار درست انجام مي‌گيرد، عاملان آن كار را تشويق كنند.

مستندات ديني نظارت عمومي چيست؟

نظارت عمومي از مشخصات و ويژگي‌هاي مردم‌سالاري ديني است. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «وَ الْمُؤْمنُونَ وَ الْمُؤْمنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْليَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بالْمَعْرُوف وَ يَنْهَوْنَ عَن الْمُنكَر.» (6) نظارت عمومي اختصاص به گروه‌هاي خاص يا پير يا جوان يا مرد يا زن ندارد. مؤمنان خواه مرد باشند خواه زن، «بَعْضُهُمْ أَوْليَاء بَعْضٍ.» آيا اوليا در اينجا به معني سرپرستي است يا دوستي؟ ظاهراً سرپرستي است، يعني آحاد مردم سرپرست نظام و جامعه هستند و حق دارند؛ بنابراين آزادي بيان، قلم و انتقاد صحيح حق همه مردم است و نبايد براي حفظ مقام يا مغضوب شدن از اين و آن از انتقاد سازنده نه دشمنانه دريغ كنند.

سومين ويژگي جامعه مردم‌سالار اين است كه مردم خيرخواه يكديگر باشند. نگويند آقاي رهبر تنها بايد اين كار را بكند، رئيس‌جمهور تنها بايد اين كار را بكند، وزرا، استانداران و فرمانداران تنها بايد اين كار را كنند. همه بايد خيرخواه يكديگر باشيم. قَالَ رَسُولَ الله صَلَّ اللهُ عَلَيه وَ آله وَ سَلَّمْ: اَلدّينُ هُوَ النَّصيحَه قيلَ: لمَنْ يا رَسُولَ الله؟ قال: للْمُؤْمنينَ عامتَهم وَ خاصَتهم. پيغمبر اكرم(ص) فرمود دين يعني خيرخواهي، يعني همگي خير ديگران را بخواهيم و خير ديگران را بر خير خود مقدم بداريم. «وَ يُؤْثرُونَ عَلَى أَنفُسهمْ وَ لَوْ كَانَ بهمْ خَصَاصَه»(7) معنايش همين است. وقتي در جنگ بدر يكي داد زد من تشنه‌ام، مقداري آب برايش بردند، ديد آن طرف‌تر داد مي‌زند من تشنه هستم، فرمود آب را به او بدهيد. آب را برايش بردند و ديدند در چند قدمي او نفر بعدي داد تشنگي زد؛ تا هفت نفر. وقتي آب به هفتمي رسيد او شهيد شده بود. به طرف ششمي برگشتند. او هم شهيد شده بود و همين طور پنجمي، چهارمي، سومي، دومي و اولي. همگي شهيد شده بودند. همه اين افراد ديگري را بر خود مقدم دانستند تا اينكه به شهادت رسيدند.

در مردم سالاري ديني مشورت با عموم و يا به عبارت ديگر مشاركت عمومي، چه جايگاهي دارد؟

چهارمين ويژگي نظام مردم‌سالاري ديني كه ما در آن به سر مي‌بريم مشورت است. «مَنْ شاوَرَ الرجالَ شارَكَها في عُقُولها.» اگر كسي با ديگران مشورت كند از عقل آنها بهره مي‌گيرد. يك فكر اشتباه مي‌كند. ما اقيانوس العلوم نيستيم. پيامبر اكرم(ص) در جنگ بدر لشكرگاه را در جاي بلندي مستقر ساخت. حباب، يكي از ياران پيامبر عرض كرد: «من اين نقطه را به عنوان محل اتراق سربازان نمي‌پسندم.» پيامبر(ص) فرمود: «چرا؟» پاسخ داد: «چون اينجا با آب فاصله دارد و اگر لشكر از آب منقطع شود قدرتش را از دست مي‌دهد.» پيامبر(ص) فرمود: «تو كجا را مي‌پسندي؟» جواب داد: «فلان موضع را (چاهي كه الان در بدر هست).» پيامبر(ص) حرفش را پسنديد و فرمود: «محل اتراق سربازان را در آنجا قرار دهيد تا با آب فاصله نداشته باشيم.» گرچه پيامبر(ص) معصوم است و علمش لدنّي است، ولي گاهي به دليل حفظ آثار دموكراسي و مردم‌سالاري بر خلاف علمش عمل مي‌كند.

من در كتاب «اسلام و حقوق بشر» كه قبل از انقلاب چاپ شد، ولي ساواك آن را ممنوع‌التوزيع كرده بود و ما سال‌ها آن را قاچاقي توزيع مي‌كرديم، مشخصات دموكراسي و مردم‌سالاري را بيان كرده‌ام و در كتاب «منشور مملكت‌داري در نامه امام علي(ع) به مالك اشتر» اين بحث را گسترده‌تر تبيين كردم كه در اين مجال بيش از اين نمي‌توانم توضيح بدهم. ان‌شاءالله به آنجا مراجعه مي‌فرماييد. از ويژگي‌هاي دموكراسي و مردم‌سالاري ديني «وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ»(8) است. فرقي كه بين ما و دنياي بي‌بندوبار كنوني وجود دارد اين است كه اگر در دنياي كنوني ـ با كمال معذرت ـ همه به همجنس‌بازي رأي بدهند، مي‌گويند مشورت است و مانعي ندارد، ولي در نظام مردم‌سالاري ديني معيار نظر الله و دين خداست. مشورت نمي‌تواند دين خدا را عوض كند. در اوضاع و احوال جاري مملكت در سايه قانون خدا و سنت پيغمبر(ص) مي‌شود اظهار نظر كنند، ولي در همه چيز نمي‌توان اظهار نظر كرد، چون عقل بشر ناقص و علمش محدود است. انسان موجود ناشناخته‌اي است، چگونه مي‌تواند درباره شناخت كل عالم اظهار نظر كند؟ خودش را نشناخته است، بعد عالم را مي‌خواهد بشناسد و درباره عالم اظهار نظر كند؟ مسلماً نمي‌تواند. پيامبر(ص) به مردم شخصيت داد. حتي اگر فكر آنان نادرست بود، مي‌پذيرفت. چون مسلمانان در جنگ بدر پيروز شده بودند غروري به آنها دست داد و در جنگ احد گفتند: «ما بيرون شهر مي‌رويم و مشركان را شكست مي‌دهيم»، اما نظر پيغمبر(ص) اين بود كه مثل جنگ احزاب در شهر بمانند، ولي اصرار رزمندگان جسور و شجاع پيامبر(ص) را وادار كرد تا حرف آنان را گوش كند. در اين جنگ بود كه دندان پيغمبر(ص) شكست و حمزه، سيدالشهدا شهيد شد و 50 تن از اصحاب و ياران پيغمبر(ص) كشته شدند.

در پايان اين گفت‌وشنود و در شرايط كنوني كشور، براي مخاطبين ما و كليت جامعه اسلامي چه پيامي داريد؟ توجه به چه امري را مبرم تلقي مي‌كنيد؟

آيات سوره مائده را خواندم. مائده يعني نعمت غذايي كه در سر سفره قرار گرفته است. به اين دليل اين سوره را مائده ناميده‌اند كه حواريون يعني اطرافيان حضرت عيسي(ع) عرض كردند: «آيا خداي شما مي‌تواند يك سفره يا غذاي خوبي از آسمان بر ما نازل كند؟» عيسي(ع) به آنها فرمود: «از خدا بپرهيزيد. يعني شما به خدا اعتقاد نداريد كه اين كار را مي‌تواند بكند؟» گفتند: «چرا اعتقاد داريم، اما مي‌خواهيم عين‌اليقين پيدا كنيم!» آن وقت حضرت عيسي(ع) به خدا عرض كرد: «خدايا! بر ما نازل كن غذايي از آسمان تا براي ما عيد باشد. براي اول ما و آخر ما و آيت و نشانه‌اي باشد از ناحيه تو، رزق و روزي بده به ما كه تو بهترين روزي‌دهندگاني.» چه چيزي براي اينها آمد؟ در تفاسير آمده است: قدري ماهي و يك مقدار نان. حالا خداوند اين نعمت را برايشان فرستاد و آخرش هم تهديد كرد و فرمود: «قَالَ اللّهُ إنّي مُنَزّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَن يَكْفُرْ بَعْدُ منكُمْ فَإنّي أُعَذّبُهُ عَذَابًا لاَّ أُعَذّبُهُ أَحَدًا مّنَ الْعَالَمينَ»(5) اگر اين غذا را بخوريد، از اين نعمت استفاده كنيد، اما به اين كار خدا باور نداشته باشيد، شما را عذاب سختي خواهم كرد. نان و ماهي اين قدر اهميت داشت كه اگر اينها كفران نعمت مي‌كردند، خداوند تهديد كند؟ «أُعَذّبُهُ عَذَابًا لاَّ أُعَذّبُهُ أَحَدًا.»

پس جمهوري اسلامي كه كمر استكبار جهاني را شكست و دولت اسلامي و محمدي(ص) را در جهان به وجود آورد و اكنون كشور ما ام‌القراي جهان اسلام و بشريت شده است و اگر قدر اين مائده را ندانيم و كفران نعمت كنيم و به دستورات اين جمهوري اسلامي عمل نكنيم طبق تهديد خدا «فَمَن يَكْفُرْ بَعْدُ منكُمْ فَإنّي أُعَذّبُهُ عَذَابًا لاَّ أُعَذّبُهُ أَحَدًا مّنَ الْعَالَمينَ» چه خواهد شد؟

قدر اين نعمت بزرگ را بدانيم و اين عيد بزرگ را حمايت كنيم. تحت تأثير تبليغات دشمنان قرار نگيريم. ببينيد در طول اين 30 سال جمهوري اسلامي چقدر در دنيا عزيز شد كه امين عام كشورهاي عربي در كنفرانس عرب‌ها در دوحه‌ جمله‌اي گفت كه ما از جمهوري اسلامي ايران بايد درس بگيريم. او توانسته است با علم و ايمان ماهواره اميد را به فضا بفرستد. انرژي هسته‌اي را به وجود بياورد و كارهاي علمي عظيمي انجام بدهد كه مايه افتخار دنياي اسلام است. بايد از اين كشور درس بگيريم. دنيا مخالفتش با جمهوري اسلامي براي همين است. ايران كشور قدرتمندي است و اين قدرتمندي به دليل جمهوريت و اسلاميت آن است كه اين مائده آسماني به رهبري امام و تلاش شما ملت نصيب ما شده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. قرآن كريم، سوره مائده، آيه 112.

2. قرآن كريم، سوره مائده، آيه 114.

3. قرآن كريم، سوره مائده، آيه 90.

4. قرآن كريم، سوره بقره، آيه 279.

5. قرآن كريم، سوره مائده، آيه 115.

6. قرآن كريم، سوره توبه، آيه71

7. قرآن كريم، سوره حشر، آيه 9

8. قرآن كريم، سوره شوري، آيه 38.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار