سفر يكشنبه شب اشتون به ايران چندمين سفر هيئتهاي ديپلماتيك غربي به كشورمان طي شش ماه اخير بود كه درجهت توسعه و ارتقاي روابط ديپلماتيك با كشورهاي اروپايي، جلب سرمايههاي اقتصادي وسياسي و درنهايت عاديسازي روابط با ساير دولتهاي غربي از سوي دستگاه سياست خارجه برنامهريزي عنوان شده است.
اما به نظر ميرسد انجام اينگونه سفرها بيشتر از آنكه در جهت خواستهها ومطالبات جمهوري اسلامي ايران در نظام بينالملل باشد، تأمينكننده منافع واهداف دولتمردان غربي است، به گونهاي كه با تطبيق مولفههاي استراتژي نظام سلطه - در جهت مقابله با جمهوري اسلامي ايران- با آنچه هيئتهاي سفركننده به ايران صورت ميدهند، به راحتي ميتوان گفت هركدام از اين آمد وشدها به ايران، گامي براي تكميل يك پرونده جامع ضد ايراني به شمار ميآيد. زماني به ماهيت پنهاني سفرهاي مكرر ديپلماتهاي غربي ميتوان پي برد كه كارگزاران نظام سلطه به صراحت عنوان كردهاند پس از پرونده هستهاي كشورمان دو موضوع تازه را براي حمله، تخريب و در نهايت «براندازي ايران» مورد توجه قرار دادهاند؛ نخست، «رسيدگي به پرونده حقوق بشر درايران» و ديگر «رسيدگي به تروريسمزايي» ايران در منطقه خليج فارس. به عنوان نمونه وندي شرمن نزديك به دو ماه پيش در جمع سناتورهاي مجلس سنا اين استراتژي سهوجهي را تشريح ميكند و در پاسخ به نگرانيهاي نمايندگان مجلس امريكا از پيشرفتهاي ايران در حوزههاي مختلف اظهار ميكند كه، امريكا پس از پرونده هستهاي، پرونده «حقوق بشر» و سپس «تروريسم » ايران را بهصورت جدي در دستور كار قرار ميدهد. بر همين اساس سازمانهاي بينالمللي در كنار ديپلماتهاي غربي و رسانههاي وابسته به آنها موظفند به صورت گسترده «مستندات نقض حقوق بشر توسط ايران » را مهيا كرده و از اين طريق فاز تازهاي از فشارهاي بينالمللي و در نهايت تحريمهاي جديد را عليه ايران وضع كنند.
نگاه رهبري به استراتژي امريكاييها
«هركسي هم كه درباره حقوق بشر حرف بزند، امريكاييها حق ندارند حرف بزنند، زيرا دولت امريكا بزرگترين ناقض حقوق بشر در دنيا است... در چنين شرايطي اينها شرم نميكنند كه نام حقوق بشر را بر زبان ميآورند»، اينها بخشي از سخنان هوشمندانه رهبري در جمع مردم قم است كه درمقابل استراتژي اتخاذ شده از سوي غرب بايد به شمار آورد.
به عنوان مثال، حدود سه ماه پيش، سازمان عفو بينالملل در بيانيهاي از رئيسجمهور كشورمان خواست به وعدههايش براي بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران عمل كند. اين سازمان با اشاره به ابراز خوشحالي آقاي روحاني در توئيترش از رسيدن به توافق هستهاي در ۱۰۰ روزه اول دولتش، مدعي شده بود سالهاست كه مسئله حقوق بشر در ايران در داخل و خارج تحتالشعاع مسائل مربوط به برنامه هستهاي بوده و اكنون با رسيدن به توافق، ديگر نبايد در بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران تأخير شود.
از سوي ديگر، «زلماي خليلزاد»، سفير سابق امريكا در سازمان ملل نيز در تحليلي كه در مجله «نشنال اينترست»- حدود سه ماه پيش- منتشر كرده بود، تأكيد ميكند كه بعد از توافق هستهاي، شماري از تحريمها بايد بر جاي خود باقي بماند تا به تخلفات رژيم تهران در زمينه تروريسم، مداخله در كشورهاي منطقه و حقوق بشر رسيدگي شود.
تجديدنظرطلبان كجاي بازي قرار دارند
به بيان ساده ميتوان گفت، بخش مهمي از «پروندسازيهاي حقوق بشري» به طيف تجديدنظرطلب در داخل سپرده شد و بخش ديگر آن به ديپلماتهايي كه با دعوت رسمي دستگاههاي دولتي ايران اجازه ورود به كشورمان را كسب ميكنند.
عمل به وظيفه از سوي جريان تجديدنظرطلب آنجايي معنا پيدا ميكند كه ما ميبينيم شخصيتها و رسانههاي پرتعداد اين جناح به صورت مستمر به «بحث رفع حصر سران فتنه»، «غيرانساني بودن اجراي حكم قصاص» و«اعتراض نمادين به تبعيض حكومت در قبال زن ومرد» در طول هفتههاي اخير ميپردازند. اما بخشي از تحركات پردامنه كارگزاران نظام سلطه درعملياتي شدن هدف مذكور را بايد در سفرهاي پرتعداد هيئتهاي ديپلماتيك غربي به كشورمان جستوجو كرد؛ آنطور كه حضور مقامات كشورهاي غربي در ايران و محكوم كردن جمهوري اسلامي به علت آنچه نقض حقوق بشر ميخوانند به يك روند ثابت در سفرهاي ديپلماتيك تبديل شده است. اولين اقدام رسمي دراين جهت را هم - نزديك به دو ماه پيش- هيئت هشت نفره اروپايي با نسرين ستوده و جعفر پناهي- دو تن از فعالان فتنه و مدعيان حقوق بشر در داخل- در سفارت يونان شروع كردند تا رئيس اين هيئت پس از بازگشت از ايران، مهمترين اقدام صورت گرفته در سفر به كشورمان را ديدار با دو نفر از فعالان ضدحكومتي عنوان كند.
سفر اشتون قطعهاي از پازل
بنابر آنچه گفته شد سفر كاترين اشتون به تهران و ديدارهاي فشرده ديپلماتيك او با مقامات ايراني را هم بايد جزئي از تلاش براي «سندسازي حقوق بشري عليه كشورمان» دانست آنگونه كه وي در ديدار نرگس محمدي - يكي از محكومين فتنه 88 - به او قول داده كه مسئله حقوق بشر در ايران را به طور جدي دنبال كند. رئيس سياست خارجه اتحاديه اروپا همچنين از سكوت مسئولان دستگاه ديپلماسي كشورمان بهرهبرداري لازم را نموده و در اظهاراتي كه دخالت مستقيم در امور داخلي ايران بوده، « تخريب نظام با بهانههاي حقوق بشري» را اينگونه در مصاحبه با BBC عنوان ميكند: «ما از ابتدا در طرح موضعمان در خصوص حقوق بشر در ايران خيلي صريح بودهايم.» اين رسانه انگليسي همچنين در اين زمينه مينويسد: « خانم اشتون كه پنج فعال زن ديگر را نيز در ابتداي سفر خود به تهران ملاقات كرده است، گفت: براي من به طور خاص خيلي مهم بود كه همزمان با روز جهاني زن از اين زنان بشنوم از نظر آنها چطور ميتوان شرايط را تغيير داد.»
مسئوليت سپردن به مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در سفر به ايران زماني آشكارتر ميشود كه وي در بيانيهاي كه در پايان سفر خود به تهران منتشر كرده به ديدار خود با فعالان زن در ايران اشاره كرده و گفته است: «كسي نبايد تعجب كند كه در سفر من تمركز زيادي بر موضوع حقوق بشر بود، با فعالان زن درباره شرايط زنان در ايران گفتوگو كردم؛ فعاليتهايي كه از روزنامهنگاري تا كمك به پناهندگان افغان، بخشهاي مختلف جامعه مدني را در بر ميگيرد.»
در حالي ديپلماتهاي غربي براي «سندسازي حقوق بشري» عليه كشورمان فعاليتهاي گستردهاي را آغاز كردهاند كه دستگاه سياست خارجه همچنان سياست سكوت را در پيش گرفته و سعي دارد با فرافكني تقصير را به گردن ديگري انداخته و نشان دهد كه انجام اينگونه ديدارها بدون هماهنگي دولتمردان صورت گرفته است. اين در حالي است كه منابع نزديك به هيئت همراه اشتون، اواخر روز شنبه خبر دادند كه وي قرار است با نمايندگان جامعه مدني كه اغلب آنها را بانوان تشكيل ميدهند، ديدار كند. اين منبع همچنين گفت: موضوع حقوق بشر نيز در دستور كار سفر خانم اشتون به تهران خواهد بود، حتي اگر برخي محافظهكارها را ناراحت كند.
رسانهاي شدن ديدارهاي احتمالي اشتون در تهران از سوي رسانههاي بيگانه نشاندهنده اين نكته است كه ديدار اشتون با نرگس محمدي و مادر ستاربهشتي نه تنها دفعتاً صورت نگرفته بلكه مقدمات آن هفتهها قبل از سوي مقامات دعوت كننده- كه وزارت امور خارجه بوده- صورت گرفته آن هم در شرايطي كه سازمانهاي بينالمللي به شدت نيازمند بهانههاي جديد براي وضع تحريمهاي تازه عليه كشورمان هستند.
اما اقدامات هدفمند و جهتدار هيئتهاي غربي به كشورمان سؤالات بسياري را بهوجود ميآورد اينكه به راستي چقدر از اهداف كلان كشور در حوزه سياست خارجه با انجام چنين سفرهايي تحقق پيدا ميكند و چرا وزارت امور خارجه هيچگاه دستاوردهاي عيني اينگونه آمد و شدها را براي افكارعمومي بيان نميكند؟
چرا مسئولان دستگاه سياست خارجه نسبت به مواضع خصمانه و مداخلهجويانه مقامات غربي موضع شفاف و قاطعانه اتخاذ نكرده و تنها به بيانيههاي كلي و مبهم بسنده ميكنند؟
چه اتفاقي افتاده كه هيئتهاي ديپلماتيك غربي به پرواز تهران علاقهمند شده و به صورت فشرده و يكي پس از ديگري به كشورمان سفر ميكنند؟
كاش ديپلماتهاي خندهرو پاسخ دهند كه ديدار يك مقام عاليرتبه خارجي با محكومان قضايي كشورمان در كدام عرف و چارچوب ديپلماتيك جهاني ميگنجد؛ اقدامي كه اين روزها به عنوان يك مؤلفه از ديپلماسي لبخند درآمده است؟
دلسوزان و وفاداران به انقلاب همچنان اميدوار هستند كه دستگاه سياست خارجه در روزهاي آتي ابتدا از عملكرد ضعيف خود در جهت زمينهسازي براي ديدارهاي اينچنيني فتنهگران با مقامات سياسي غربي نامگذاري ميشود، عذرخواهي كرده، سپس با اتخاذ مواضعي انقلابي و قاطعانه به افرادي نظير اشتون يادآور شود كه نبايد در موضوعات داخلي كشورمان دخالت نمايند و به جامعه تضمين دهد تا در آينده اشتباهاتي نظير آنچه اتفاق افتاده است را تكرار ننمايد.