كلنل كيست؟
«زوال كلنل» سرگذشت افسري ارتشي است كه زندگي او و خانوادهاش در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ مرور ميشود. داستان رمان تنها در يك شبانهروز ميگذرد اما در بازگشت به گذشته، مرور و تأملي عميق درحوادث تاريخ سه دهه اخير ايران و تلاش مردم در رسيدن به جامعهاي مدرن را منعكس ميكند. كلنل پنج فرزند دارد كه هر يك از آنها در بحبوحه انقلاب ايران، وارد گروههاي مختلف سياسي شدهاند و هر يك نيز بهايي را بابت اين فعاليتها ميپردازند.» اين عبارات شاهبيت اصلي اكثر مطالبي است كه در توصيف اثر پر سر و صداي اخير محمود دولتآبادي نوشته شده است. عباراتي كلي كه البته مطلب دندانگيري از لابهلاي جملات آن بيرون نميآيد. دولتآبادي اين اثر را در سالهاي 62 تا 64 نوشته و طي سالهاي اخير، بارها آن را مورد بازبيني قرار داده است. رماني كه به گفته خود دولتآبادي در شرايط آن سالهاي ايران هرگز اجازه چاپ نداشت و او 25 سال براي انتشار آن صبر كرد. «كلنل» براي اولين بار در سال 1387 توسط نشر چشمه براي صدور مجوز انتشار راهي ارشاد شد.
از جايزه سوييس تا كتابفروشيهاي تلآويو
دولتآبادي در كش و قوسهايي كه سالهاي 87 و 88 با وزارت ارشاد داشت و پس از موفق نشدن در انتشار فارسي اثر در عين آنكه به رايزني با مسئولان وقت ادامه ميداد به انتشار ترجمه آلماني آن روي آورد. با اين توصيفات ترجمه آلماني «زوال كلنل» در مهرماه 89 در آلمان رونمايي شد. هرچند سال قبل نيز اين ترجمه آلماني توسط ناشري سوييسي منتشر شده بود. چالش اين كتاب با وزارت ارشاد جمهوري اسلامي يكي از دلايلي بود كه موجب شد ترجمه آلماني در سال 2013 جايزه ادبي «يان ميخالسكي» سوييس را از آن خود كند. دولتآبادي در زمان رونمايي نسخه آلماني اثر در كلن عنوان كرد كه مايل بوده اين رمان ابتدا به زبان فارسي منتشر شود. وي همچنين اظهار اميدواري كرد كه اين كتاب هر چه زودتر به زبان فارسي در ايران منتشر شود. ترجمه انگليسي «زوال كلنل» نيز تابستان سال بعد به قلم تام پتر ديل در امريكا روانه بازار نشر شد. اين ترجمه هم به همان دلايل كه «كلنل» را در رديف نامزدهاي دريافت جايزه بوكر آسيايي قرار داد. در ادامه اين روند، ترجمه عبري «كلنل» نيز توسط مژگان نوي كه به تعبير رسانههاي خارجي يك اسرائيلي ايرانيتبار است در مردادماه 91 منتشر و در تيراژ 3 هزار نسخه روانه كتابفروشيهاي تلآويو شد؛ اتفاقي كه بيبيسي با تيتر «بمب فرهنگي ايران در اسرائيل منفجر شد» به استقبال آن رفت.
بهمن دري، معاون فرهنگي وقت وزارت ارشاد بعدها عنوان كرد «اين كتاب چون در خارج از كشور منتشر شده است، ضرورتي ندارد در ايران منتشر شود.» اظهار نظري كلي كه به تشريح دقيق ماجرا نميپردازد. معاون وقت فرهنگي اما اظهار نظرهاي قابل تأمل ديگري هم داشت:«اين كتاب از مناظر گوناگون در ادارهكتاب بررسي شده است. تصحيحات رمان شامل واژهها و تركيببندي آن نميشود. اين كتاب قرائت جديدي از شرايط قبل و بعد از انقلاب با تأثيرگذاري نامطلوب ارائه ميكند. . . بايد اصلاحاتي در كتاب ايجاد شود. نويسنده برخي موارد را اصلاح كرده ولي مد نظر من اين نيست كه فقط آنها تغيير كند. من يك سري نكات در باب ساختار و ساختمان و محتواي كتاب دارم.» با اين حال بلاتكليفي «كلنل» تا به امروز نشان از كوتاه نيامدن دولتآبادي در برابر اصلاحات مورد نظر دارد اما با اين حال او ترجيح هم نداد كه به حاشيه سازيهاي مخرب روي آورد. دولتآبادي عامدانه از انتشار فارسي اثر در خارج از كشور خودداري كرد. او ترجيح داده بود اگر هم قرار است نسخه فارسي «كلنل» منتشر شود، در ايران و از طريق سازوكارهاي رسمي و قانوني آن و به دور از حاشيه انجام گيرد:«من بناي تقابل ندارم. دوست دارم همچنان در ايران بمانم و بنويسم. . . مردم نظرات مختلفي دارند كه ميتواند باعث اختلاف نظر شود اما اين نبايد باعث شود كه من بخواهم به تقابل برخيزم يا كشورم را ترك كنم.»
تغيير دولت و مسئولان وزارت ارشاد فرصت مجددي براي بررسي كتابهايي پديد آورد كه تا پيش از اين در اداره كتاب ارشاد معطل مانده بودند. «كلنل» نيز از اين قاعده مستثنا نبود. نسخهفارسي اين اثر اين روزها در اداره كتاب وزارت ارشاد مشغول بررسي است. تلاش برخي رسانهها با انتشار خبر صدور مجوز براي اين اثر و فضاسازي براي صدور مجوز انتشار نيز با واكنش تند وزير ارشاد روبهرو شد كه در جاي خود قابل تأمل است:«خبر دروغي كار شد كه زوال كلنل آقاي دولتآبادي اجازه چاپ دارد در حالي كه اين كتاب از عناويني است كه براي بررسياش درخواست دادهاند و هنوز در دست بررسي است. ممكن است مجوز بگيرد يا نگيرد.» معاونت فرهنگي ارشاد نيز در ادامه با تكذيبيهاي رسمي، اعلام كرد «تاكنون مجوزي براي اين اثر صادر نشده است.» آخرين اظهارنظرها در اين خصوص به علي شجاعي صائين رئيس اداره كتاب بازميگردد كه اعلام كرده بود بررسي «كلنل» مراحل نهايي خودش را طي ميكند و نتايج آن همين روزها به ناشر اعلام ميشود.
روايت ايندپندنت و نيويوركتايمز
از «كلنل»: انقلاب فرزندان خود را ميبلعد!
هرچند هنوز مخاطبان فارسيزبان از چند و چون اين اثر پرحاشيه اطلاعي دقيق ندارند اما يادداشتهايي كه از جانب برخي رسانههاي خارجي در اين رابطه نوشتهشده در نوع خود قابل تامل است و تا حدي فضاي اين اثر را نشان ميدهد. ايندپندنت چاپ انگليس در يادداشتي كه 4 اكتبر 2011 در معرفي اين اثر منتشر كرده، چنين نوشته است:«داستان اين رمان شرح ماجرايي است كه انقلاب چگونه فرزندان خود را ميخورد.» سايت آمازون نيز كه بزرگترين سايت فروش آنلاين كتاب در جهان محسوب ميشود در معرفي اين رمان آورده است:«داستان از يك شب باراني شروع ميشود وقتي كه دو نيروي پليس در خانه كلنل را ميزنند و او را براي تحويل گرفتن جسد شكنجه شده جوانترين دخترش احضار ميكنند. انقلاب اسلامي، فرزندان خود را بلعيده است. رمان در ادامه، كلنل را همراهي ميكند با رشوهاي كه براي كفن كردن جنازه ميدهد و تلاشي كه تا پيش از طلوع آفتاب او را دفن كند.»
نيويوركتايمز چاپ امريكا نيز در يادداشتي كه در اول جولاي 2012 منتشر كرده درباره اين اثر چنين مينويسد:«كلنل، رماني درباره انقلاب اسلامي 1979(1357) و عواقب خشونتبار بعدي آن است. پنج فرزند كلنل هر كدام مسيرهاي متفاوت سياسي را در پيش ميگيرند و بهاي سنگيني براي اين امر ميپردازند. داستان از يك شب باراني شروع ميشود كه كلنل جنازه جوانترين دخترش را تحويل ميگيرد تا او را دفن كند.»
آيا ارشاد پاي هزينه «كلنل» ميايستد؟
جستوجوي اينترنتي ميان ساير منابع انگليسيزبان نيز نتايج مشابهي ارائه ميكند. با كنار هم قرار دادن قرائني كه شرح برخيشان در سطور قبل رفت بايد اذعان كرد صدور مجوز براي انتشار چنين اثري، براي ارشاد بدون هزينه نخواهد بود. انتشار اين اثر فارغ از آنكه نويسندهاش چه كسي باشد، واكنشهاي شديدي را عليه حاكميتيترين نهاد فرهنگي جمهوري اسلامي بر ميانگيزد كه شايد از نظر شدت و ابعاد، با چالشهايي كه اين وزارتخانه طي چند ماه اخير درگيرش بوده است قابل مقايسه نباشد. اينكه وزارت ارشاد در بحبوحه چالشهاي چند ماهه و كارتهاي زردي كه اخيرا گرفته، آيا پاي هزينههاي احتمالي صدور مجوز براي اين اثر ميماند يا نه، سؤالي است كه بايد براي پاسخ آن به انتظار زمان نشست.