با خواندن اين جملات همينطور سؤالات بيپاسخ فراواني به ذهن ميرسد كه تعدادي از آنها از اين قرار است:
1- در ايام جشنواره فجر چند صد اظهار نظر در مورد چند ده فيلم صورت گرفت، چرا هيچ يك از آنها در آمار هيچ فيلمي اثر نگذاشت و فقط اظهار نظر حاتميكيا بر رشد آمار شيار 143 اثر گذاشت؟
2- اصلاً بر فرض هم كه اين اظهارنظر اثر گذاشت، اظهارنظر كردن جرم است يا تأثيرگذار بودن؟ چه ايرادي دارد آدم از فيلمي كه از آن خوشش آمده تعريف كند و از ضايع شدن حق اين فيلم ناراحت شود؟ مگر همين خبرگزاري ايسنا هنوز هم كه هنوز است از عدم انتخاب فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» ناراحت نيست و قبل و بعد از جشنواره فجر چند ده مطلب در دفاع از اين فيلم ننوشته است؟ مگر ماني حقيقي در افتتاحيه از مسئولان جشنواره نخواست با محسن اميريوسفي مهربانتر باشند؟ مگر مصطفي كيايي در اختتاميه روي سن نرفت و گفت «عصباني نيستم...»؟ مگر كسي كاري با اين اظهارنظرها داشته است؟ بر اساس چه منطقي اين همه بايد حاتميكيا را به خاطر يك اظهار نظر ساده مذمت كرد؟ آيا اين مذمتكنندگان باز هم ميخواهند ژست دفاع از آزادي بيان را بگيرند؟!
3- تأثيرگذار بودن جرم است؟ اگر حاتميكيا بتواند روي نظر مردم راجع به فيلمها اثر مثبت بگذارد، جرمي مرتكب شده است؟ چه كساني از جايگاه مردمي حاتميكيا دلخورند؟ ضمناً كي حاتميكيا گفت كه برويد و به شيار 143 رأي بدهيد؟ اصلاً بگوييم حاتميكيا آدم خوبي نيست! هوشنگ گلمكاني هم كه از اين فيلم تعريف كرده، كمال تبريزي هم از اين فيلم تعريف كرده است، خيليهاي ديگر هم تعريف كردهاند. چرا اسمي از آنها آورده نميشود؟ به راستي ريشه اين همه حسادت و انحصارطلبي در عدهاي از اهالي سينما چيست؟
4- گفتهاند كه «گزارش شد كه تعدادي بليت از سوي برخي ارگانها براي تماشاي دو فيلم به صورت دستهاي خريداري شده است.» لطفاً آقاي هاشمي بفرمايند كه چه كسي چنين گزارشي كرده است؟ مگر اين نبود كه بليتها يا پيشفروش ميشد يا پاي گيشه به فروش ميرسيد؟ اگر اينطور نبوده و راه سومي وجود داشته، چند بليت و به چه ارگانهايي فروخته شده است؟ آيا وقتي بليتهاي جديد به برخي ارگانها فروخته شده، باقي بليتهاي پيشفروش شده از مردم باز پس گرفته شده است؟!
5- يعني برخي ارگانها به اين سطح از توانمندي و بصيرت رسيدهاند كه در مواقع ضروري ميتوانند اين چنين قوي وارد شده و هماهنگ عمل كنند؟ اگر اين همه توانمندي در بين برخي ارگانها وجود دارد پس چرا فتنه 88، هشت ماه به طول ميانجامد ولي داستان آراي مردمي يك شبه نسخهاش پيچيده ميشود؟ حقيقتاً بايد به اين ارگانها تبريك گفت كه در قبال موضوعي مثل سينما اين همه دغدغهمند و توانمند شدهاند؟!
6- سؤال ديگر اينكه آيا اين ارگانها بودهاند كه به صورت گروهي به فيلمها رأي دادهاند؟ اصلاً ارگان يعني چه؟ آيا ارگانها تشكيل نميشوند از يك سري آدم و خانواده؟ يا اساساً به زعم اين دوستان هر كسي عضو ارگانها شود از دايره انسان خارج شده و جيره و مواجب بگير بياراده است؟ همه اين سؤالات به شرطي است كه باور كنيم «تعدادي بليت از سوي برخي ارگانها براي تماشاي دو فيلم به صورت دستهاي خريداري شده است.» لطفاً دوستان اين بار هم مثل هميشه به گفتن چنين جملاتي بسنده نكنند كه «گزارشهاي مردمي از سراسر كشور حاكي از اين بوده كه آنها برنده حتمي انتخابات بودهاند؟!» باز هم تقاضا ميكنيم كه شمهاي از اين گزارشات را در اختيار افكار عمومي قرار دهند تا مردم بدانند چه ارگانهاي مخوفي در كشورشان وجود دارند و بتوانند به درستي قضاوت كنند!
7- اگر فرض كنيم كه تعدادي بليت در دستان مردم بوده و عدهاي از «مردم غير ارگانيك» هم توانستهاند فيلم شيار 143 را در سينماها ببينند، اگر اين فيلم اين همه بد و غير مردمي بوده است، آيا اين مردم نميتوانستند به پا خيزند و عليه اين فيلم حكومتي قيام كنند و آراي آن را پايين بكشند؟ آيا اصولاً مردم شعورشان نميرسد كه وقتي ميتوانند به فيلمهاي ضدجمهوري اسلامي رأي بدهند يا فيلمهاي تلخ و سياه را با آرايشان بالا ببرند، بيايند و به يك فيلم دهاتي رأي بدهند كه بيشرمانه موضوع خود را به «مادران شهدا» اختصاص داده است؟ واقعاً چرا مردم اينقدر ذائقه سينماييشان تقليل يافته است؟!
8- اصلاً به نظر ميرسد كه بايست صندوقهاي رأي را از پايين شهر جمع كنند. حين كسب رأي هم دهان مردم را بو كنند كه خداي نكرده بوي سانديس از دهانشان استشمام نشود! چه معني دارد فردي جد اندر جدش با ارگانهاي وابسته به رژيم مرتبط باشد و بخواهد رأي هم بدهد؟ اگر هم كسي در اين بين وابستگي به رژيم نداشت و فقط روايت فيلم از دو مفهوم «مادر» و «شهيد» به دلش نشست به نظر ميرسد بايست پايش بالكل از سينماها بريده شود؟ چه معني دارد آدم در انتهاي چنين فيلم مسخرهاي گريه كند و با مادران شهدا همذات پنداري كند؟!
با اين وضعيتي كه پيش ميرود، شايد اصلاً بهتر باشد بخشنامه شود كه تمامي صندوقهاي رأي از تمامي عرصههاي تصميمگيري مردم حذف شود. اصلاً از مردم بخواهيم حالا كه از دريافت يارانه و سبد كالا انصراف ميدهند، از حق رأي خود هم انصراف دهند. چون نتيجه تمام انتخاباتهاي تاريخ جمهوري اسلامي از دو حال خارج نيست؛ يا باب ميل عدهاي هست و سالم برگزار شده است، يا باب ميل همان عده نيست و در آن تقلب گسترده صورت گرفته است... .
و سؤال پاياني اينجاست كه وقتي عدهاي حتي نميتوانند تحمل كنند كه مردم فيلمي انساني و غيرسياسي را به فيلمهاي سياه و سياسي دلخواه آنها ترجيح دادهاند، ديگر چه توقعي ميتوان از آنها داشت؟ وقتي اين افراد حتي تاب تحمل آراي مردمي در يك جشنواره كوچك سينمايي را هم ندارند چطور ميتوان از آنها انتظار داشت كه در رقابتهاي بزرگ سياسي تاب تحمل رأي مردم را داشته باشند؟
آري به قول همان چمران فيلم حاتميكيا «وقتي شيپورهاي جنگ در راه خدا نواخته شود مرد از نامرد شناخته ميشود» و گويا اين بار قرعه به نام شيار 143 افتاده است كه نقش اين شيپور را ايفا كند... .