بهره‌وري موضوعي است كه از ابعاد مختلف به آن نگريسته شده و هر روز كاربرد و اهميت آن بيش از پيش براي جوامع بشري روشن مي‌شود. اين مقوله تا جايي در زندگي اهميت يافته كه در حوزه‌هاي آكادميك بهره‌وري را فصل مشترك اقتصاد و مديريت به شمار آورده‌اند.
البته بي‌اغراق بايد گفت كه مقوله بهره‌وري علم ديروز، امروز يا فردا نيست و پيوسته در طول تاريخ هوشمنداني پيدا شده‌اند كه افعال مختلفي از بعد فردي گرفته تا اجتماعي را با كمترين هزينه ممكن در زمان خود به انجام رسانده‌اند. بدين ترتيب علم يا هنر بهره‌وري همچنان درحال طي كردن فرآيند تكاملي خود با گذر زمان است.
امروزه با توجه به محدوديت منابع و نامحدود بودن نياز‌هاي انساني، افزايش جمعيت و رقابت شديد و بي‌رحمانه در اقتصاد جهاني، بهبود بهره‌وري نه يك انتخاب بلكه يك ضرورت براي كشورها به شمار مي‌رود.
با توجه به اينكه برنامه چهارم توسعه (89- 1384) خاتمه يافته و شاخص‌هاي عملكردي آن نيز در اختيار قرار دارد، بررسي شاخص‌هاي مزبور نشان مي‌دهد كه 5/2 درصد رشد بهره‌وري كل عوامل توليد اصلاً در اين سال‌ها تحقق نيافته است.
از اين رو تنها رويكرد و استراتژي كه مي‌تواند جهش اقتصادي را در شرايط تحريمي امروز ايران رقم بزند بي‌شك برنامه‌ريزي و التزام عملي به بهره‌وري در سطوح ملي، بخشي، استاني، سازماني، بنگاه اقتصادي و حتي خانوارهاي كشور است كه در پرتو يك برنامه جامع بهره‌وري ملي مي‌تواند امكانپذير شود.
در اين بين يكي از ابعاد مهم مد نظرقرار گرفته در رهگذر ابلاغ سياست‌هاي كلي اقتصاد مقاومتي توسط رهبري، محور قراردادن رشد بهره‌وري در اقتصاد با تقويت عوامل توليد، توانمندسازي نيروي كار، تقويتِ رقابت‌پذيري اقتصاد، ايجاد بستر رقابت بين مناطق، استان‌ها و به كارگيري ظرفيت و قابليت‌هاي متنوع در جغرافياي مزيت‌هاي مناطق كشورمي باشد كه توجه فوق به حق اشاره ظريفي براي تقويت بنيه اقتصادي كشور در شرايط امروزي به شمار مي‌آيد.
عدم روي آوردن به مقوله بهره به رغم تأكيد مقام معظم رهبري طي سال‌هاي اخير، هزينه گردش كل اقتصاد ايران را در مقايسه با ساير كشورهاي پيشرفته بسيار بالاتر گزارش مي‌كند.
بنا‌بر گزارش سازمان جهاني كار، بهره‌وري نيروي كار در خاورميانه، طي سال‌هاي اخير، همواره افت داشته است، به طوري كه اين كشورها به طور متوسط در هر سال 7/0 درصد كاهش بهره‌وري نيروي كار را تجربه مي‌كنند. اين افت مستمر در حالي است كه كشورهاي شرق آسيا و اروپا و امريكا در 10 سال گذشته، به طور مداوم از رشد شاخص بهره‌وري برخوردار بوده‌اند.
با توجه به وجود مشكلات عديده‌اي از جمله، اقتصاد تك‌محصولي، ساختار نا‌متناسب نظام اقتصادي و اداري، افزايش نرخ بي‌كاري، پايين بودن ميزان رشد اقتصادي و سرمايه گذاري و عدم رقابت پذيري توليد . . . كه اقتصاد ايران در آستانه هزاره سوم ميلادي با آن روبه‌رو است، توجه ويژه به مقوله بهره‌وري و اشاعه فرهنگ بهره‌وري بيش از هرمقوله ديگري مي‌تواند جميع چالش‌هاي اقتصادي را حل و فصل نمايد.
اساساً بدون ارتقاي بهره‌وري در بلندمدت، امكان رشد و توسعه بي‌هيچ عنوان متصور نيست چراكه بهره‌وري در كوتاه‌مدت حاصل نمي‌شود. اهميت بهره‌وري به قدري است كه يك‌سوم رشد اقتصاد بايد از اين طريق تأمين شود. براي رسيدن به فرداي بهتر بايد رشد بهره‌وري را به طور مستمر دنبال كرد. در دنياي رقابت‌آميز امروز كشور‌هايي برنده خواهند بود كه بتوانند دانش، بينش و رفتار بهره‌وري را در مديران و كاركنان خود ايجاد نمايند. بينشي كه بتواند فكر كردن، انديشيدن، آفريدن، نوآوري و خلاقيت را در سازمان‌ها و نهادها خلق كند. با توجه به تأكيد مقام معظم رهبري به مقوله بهره‌وري در سياست‌هاي كلي اقتصاد مقاومتي دستيابي به شاخص مناسبي از بهره‌وري به جد نيازمند عزم ملي، التزام و توجه اساسي و عميق مسئولان ارشد اجرايي، مجلس شوراي اسلامي و همكاري مجدانه همه مديران، كاركنان و جمعيت كشور به اين مهم است.
