کد خبر: 635112
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۸
از جمله طرح هایی که همیشه روی آن مانور می داد و خیلی هم بین بچه ها رایج شده بود این بود که رزمنده تصمییم داشت با کمک حاج آقا ابوترابی بعد از آزادی باغی درست کند با ویژگی های منحصر به فرد مخصوص آزادگان و هرروز به این طرحش شاخ و برگ می داد.

سایت جامع آزادگان: در جمع اردوگاه تکریت ۵ آقایی بود به نام «رزمنده»  که  به نظرم از کادر ژاندارمری بود و همان اوایل جنگ اسیر شده بود.

ایشان خاطرات عجیبی از اسارت داشت؛ از جریانات موصل و درگیری های آنجا و...  که هروقت حوصله ام سر می رفت سری به ایشان می زدم و دل به خاطراتش می سپردم.

با این اوصاف تقریباً با هم دوست شده بودیم و هر وقت من را می دیدند می خندیدند و به زبان فرانسه می گفتند: اوه مُنَمی! (سلام دوست من)

از ویژگی های ایشان یکی این بود که خیلی طراحی های عجیبی در ذهنش بود و خیلی نقشه می کشید؛ برای ساخت هر وسیله ای که تصورش را بکنید و هرازگاهی راجع به آنها صحبت می کرد .

از جمله طرح هایی که همیشه روی آن مانور می داد و خیلی هم بین بچه ها رایج شده بود  این بود که رزمنده تصمییم داشت با کمک حاج آقا ابوترابی بعد از آزادی باغی درست کند با ویژگی های منحصر به فرد مخصوص آزادگان و هرروز به این طرحش شاخ و برگ می داد.

این قضیه به قدری مطرح شده بود که بچه ها هروقت می دیدنش فوری احوال باغ را از او می پرسیدند.

بنده خدا کتک زیادی هم از عراقی ها خورده بود؛ آن هم به خاطر فامیلش که رزمنده بود؛ آخه عراقی ها وقتی به رادیو ایران گوش می کردند مرتب این کلمه رزمنده را از آن می شنیدند و فکر می کردند رزمنده کاره ای در ایران هست که مرتب نامش را می برند.

خیلی بازجویی شده بود تا بالاخره فهمیده بودند این فامیل اش رزمنده است و دست از سرش برداشته بودند، ولی در پرونده اش ثبت بود که معنی فامیلش یعنی چی!

چون وقتی به اردوگاه تکریت آوردنش نگهبان های آنجا هم مرتب اذیتش می کردند و می گفتن "انت رزمنده" و مرادشان هم این بود که تو از رزمندگان ایرانی هستی ...

ادامه دارد...

راوی: آزاده جلیل حسین زاده

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار