اگـر بخواهيـم خانوادگيترين فيلم اجتماعي جشنواره امسال را انتخاب كنيم بدون شك بايد «پنج ستاره» را جزو گزينههاي اصلي قرار دهيم. در اين فيلم باز هم امير سمواتي در نقش تهيه كننده با معرفي يك بازيگر زن جوان به سراغ داستاني با محوريت دختران دانشجو رفته است. تجربه قبلي او در اين رابطه به جشنواره سال قبل و فيلم موفق «دربند» به كارگرداني پرويز شهبازي باز ميگردد. اين بار اما مهشيد افشار زاده در اولين كارگرداني سينمايي خود اين مهم را به عهده گرفته است.
«پنج ستاره» آغازي كاملاً خانوادگي دارد و سپس به حضور اجتماعي اين خانواده ميپردازد؛ وقتي دختر يك خانواده سه نفره در دانشگاه آزاد قبول ميشود و تأمين هزينههاي دانشگاه به عنوان مشكل اصلي پيش روي آنها قرار ميگيرد. فيلم براي ورود به قصه در جاهايي لنگ ميزند، به خصوص در ترسيم فضاي دانشگاه و ثبت نام قدري ضعيف است. بر حسب اتفاق يا به هردليل، هرجا ليلا بلوكات به عنوان دوست قهرمان فيلم پا به داستان ميگذارد با افت جدي سطح فيلم مواجه ميشويم. اين نه به بازي ضعيف او كه بيشتر به انتخاب ناصحيح كارگردان براي خلق شخصيت او برمي گردد، به طوري كه اگر سكانسهايي را كه اين شخصيت در فيلم حضور دارد حذف كنيم، چيزي از فيلم كم نميشود.
با ادامه روند فيلم و طي شدن دقايق اوليه، همه چيز به روايت و ريتم مناسب خود نزديك ميشود و آن را تا پايان حفظ ميكند. قصه از جايي جذابتر ميشود كه دختر جوان كاركردن در كنار مادر آبرومند خود را براي تأمين شهريه دانشگاه بر ميگزيند. در يكي از سكانسها وقتي دختر متوجه ميشود مادرش يك كارگر تميزكار در خانه داري يك هتل پنج ستاره است به جاي پس زدن حقيقت و حركات عجيب و غريب، او را در آغوش ميكشد و دستش را ميبوسد. اين واكنش او علاوه بر خلق يك صحنه تاثيرگذار از فرهنگ مردم، به قوت شخصيتهاي خلق شده نيز افزوده است. هرچند فضاي كلي فيلم و اقتضائات نشان داده شده گاهي فضاي آن را دهه هفتادي كرده اما حمايت پدر و مادر از فرزند در فضاهاي اجتماعي و فراموش نكردن حضور آنها در پيشبرد وقايع داستان، از ديگر مزيتهاي فيلم است. ايده خلاقانه حضور «آميتاپاچان» به عنوان ميهمان هتل كه خود منشا اتفاقات جديد ميشود را هم بايد به اين نقاط قوت اضافه كرد.
حضور شهاب حسيني در نقش رضا به تنهايي فيلم را تضمين كرده است. او مثل هميشه روان و به اندازه بازي ميكند. انگار شاهد يك مسابقه فوتبال هستيم كه در آن زينالدين زيدان در ميانه ميدان مشغول بازي است. اين بازي كاملاً روي بقيه بازيگران اثرگذار بوده و آنقدر دست كارگردان را باز گذاشته كه بتواند از بهنوش بختياري هم يك بازي متفاوت و البته دوستداشتني بگيرد كه سطح آن بسيار بالاتر است از توليدات ويدئويي و تلويزيوني است كه اين سالها در آنها حضور داشته. به مرور شخصيت رضا نقش كليدي در فيلم پيدا ميكند و گره گشايي پاياني نيز به دست او انجام ميشود.
مي توان «پنج ستاره» را براي تماشا و رفتن به سينما به هر خانوادهاي پيشنهاد داد و از آن راضي بود. اين نشان از تجميع شاخصههاي مهمي در فيلم است. شاخصههايي كه در رأس آنها ارائه قصه قرار دارد. قصهاي كه در آن از تلخي و توهين به مردم و مخاطب به بهانه نشان دادن دردهاي اجتماع اثري نيست. اتفاقا محوريت فيلم بر اساس «حفظ آبرو» در ارتباطهاي اجتماعي قرار گرفته است. اين «آبرودار» بودن براي همه شخصيتها لحاظ شده و حتي تغيير مسير داستان بر اساس آن رخ ميدهد. چنين فرآيندي بيش از هرچيز به معناي نزديك شدن به ويژگيهاي جامعهاي است كه داستان در آن رخ ميدهد؛ جامعهاي كه ارتباطها در آن بيش از هرچيز رنگ شرافت انساني دارند.