«من حقيقت را در زنجير ديدم، من حقيقت را پاره پاره بر خاك ديدم، من حقيقت را سر نيزهها ديدم...»
هنوز هم كه هنوز است خاطره سينمايي ما از ظهر عاشورا به آن جوان نصراني تازه اسلام آورده مربوط ميشود كه از صحراي نينوا باز ميگردد و در ديالوگي به يادماندني حجت خود را بر مسلماني اعلام ميكند. اين فيلم كه بر پايه داستاني حاشيهاي به بطن حماسه كربلا ميرسد، يكي از مهمترين دستاورد سينماي ايران در پرداخت به يكي از عميقترين ريشههاي مذهبي تشيع است.
بعد از «روز واقعه» سالها منتظر توليد يك اثر مهم و شاخص و استاندارد در خصوص اين واقعه بوديم. داوود ميرباقري با چند قسمت از سريال «مختارنامه» سعي كرد تا حدي اين خلأ را پر كند و حالا همه به استقبال فيلمي رفتهاند كه پروسه هشت ساله توليد آن به قول معروف توي چشم بوده است. فيلمي كه انتظار 18 ساله سينماي ايران بعد از «روز واقعه» را به همراه دارد. كارگردان «كيميا» كه بعد از پروژه عظيم «دوئل» توانايي سينماي ايران را براي ورود به استانداردهاي بالاي فيلمسازي نشان داد، ماحصل يك دهه سكوتش را بعد از «دوئل» به جشنواره فجر امسال ميبرد و بدون شك «روز رستاخيز» يكي از مهمترين و پر طرفدارترين آثار موجود در جدول نمايش اين جشنواره خواهد بود. مخاطبان سينماي ايران مخصوصا تعقيب كنندگان فيلمهاي تاريخي و مذهبي همانقدر كه براي تماشاي «رستاخيز» بيصبري ميكنند، نگران اين انتظار چند ساله هستند. اينكه احمدرضا درويش از كدام منظر به قيام امام حسين (ع) ورود كرده و فيلمنامه اين اثر كه بدون شك حاصل چند سال تحقيق و وسواس است از چه قدرت روايي براي همراه كردن مخاطبان داخلي و خارجي بهرهمند است. البته تفاوت نگرش درويش به جنگ تحميلي و حاشيههايش و به نوعي فاصله گرفتن او با اصالتي كه در «كيميا» از اين فيلمساز ديديم با آنچه كه بعضا تبديل به ترديدهاي فراوان نسبت به ماهيت حقيقتجويي و مضمون فيلم «دوئل» شد نگرانيهايي در خصوص سرنوشت فيلم «رستاخيز» در دل مخاطبان پايبند به اصول و فلسفه عاشورا ايجاد كرده است. در خصوص عوامل فني هم همانطور كه پروژه «حضرت محمد» مجيدي كاملاً هوشمندانه به سمت تكنولوژيها و دانشي رفته كه شايد در داخل كشور چنين ابزاري در دسترس نبوده، درويش نيز همه چيز را دست بالا گرفته است. مراحل فني اين فيلم در بهترين استوديوهاي لندن و توسط عوامل حرفهاي هاليوودي انجام شده و تدوين فيلم نيز توسط تدوينگر فيلم «سخنراني پادشاه» نامزد دريافت جايزه اسكار صورت پذيرفته و موسيقي آن نيز توسط «استفن واربك» آهنگساز فيلم «شكسپير عاشق» برنده جايزه اسكار ساخته شده است. «روزرستاخيز» با جلوههاي بصري خاص توسط تيمي مجرب در خارج از ايران طراحي و اجرا شده و بودجه اين اثر معادل 30 فيلم معمول سينمايي بوده است. تهيهكننده بخش خصوصي فيلم امكانات گسترده بينظيري را در زمينه ساخت دكور، لباس، سياهي لشگر، امكانات و ادوات فراهم كرده و مجيد ميرفخرايي كه يادگاريهاي قابل توجهي چون «روز واقعه»، «افق»، «فرش باد» و. . . را از خود به جا گذاشته طراحي صحنه و لباس اين فيلم را بر عهده داشته است.
در فيلم «روز واقعه» فقط بازگشت ذلتآور مردم بيوفاي كوفه از كارزار حق و باطل تصويرسازي ميشود و ميرباقري هم در سريال «مختارنامه» به جز يك سكانس از روز عاشورا عبور ميكند. انگار ورود مستقيم به وقايع روز عاشورا جسارت خاصي را ميطلبد. احمدرضا درويش كه متن قصهاش را به اتفاقات روز عاشورا و صحراي كربلا اختصاص داده است، در واقع با چنين جسارتي مسئوليت اين پروژه هشت ساله را به گردن گرفته است. اين فيلم از زاويه ديد فرزند حر كه با اتفاق پدرش از سپاه كفار جدا ميشود روايت ميشود.
احمدرضا درويش در خصوص ارتباط اين فيلم با حواشي چند سال اخير پروژههايي كه پسوند «فاخر» گرفتند چنين اعتقادي دارد: « درباره فيلم «رستاخيز» خيلي با واژه عظيم و فاخر موافق نيستم. البته جوهره اين واژهها مثبت است اما متأسفانه در دعواهاي اخير سينماي ايران، اين واژهها معاني خود را از دست داده و از آنها برداشت منفي ميشود. درباره «رستاخيز» مثل همه پروژههاي فرهنگي ديگر با توجه به اينكه اولين وظيفه سازندگان يك كالاي فرهنگي، فراهم آوردن بستر مناسب براي عرضه آن به مخاطبان است بايد شرايط عرضه مناسب فراهم شود. البته، تصميم تهيهكننده و سرمايهگذاران كافي نيست، شرايط جانبي هم اثرگذار است. . .
متأسفانه بر اثر مجموعه سياستهايي كه در سالهاي اخير اتخاذ شده، توليد فيلمهايي با ساختارهاي اجرايي سنگين و وسيع، ارزشهاي چنين آثاري را به ضد خودش تبديل كرده است و فيلم «رستاخيز» قرار است در چنين شرايطي اكران شود. بنابراين يكي از مشكلاتي كه دستاندركاران اين فيلم با آن مواجه هستند، اين است كه با وجود اينكه اسمي از «رستاخيز» در مجموعه پروژههايي كه به استفاده از منابع خاص متهم هستند، وجود ندارد اما صاحبان «رستاخيز» بايد تلاش كنند تا ثابت شود كه پول اين پروژه توسط سرمايهگذاران شخصي و عاشقان امام حسين (ع) تأمين شده است.» درويش در خصوص دايره مخاطبان اين فيلم مذهبي چنين ادعايي دارد: « جهان اسلام، جهان شيعه و دنياي غرب مخاطبان اين فيلم هستند. غيرمسلمانان هم امام حسين(ع) را به عنوان يك مصلح جهاني به رسميت ميشناسند و نام ايشان در حافظه تاريخي مردم دنيا ثبت شده است. در رستاخيز تلاش شده است با ايجاد جذابيتهاي بصري و توجه به فرمهاي نمايشي به ذائقه غيرمسلمانان نيز براي ديدن اثري تراژيك و حماسي پاسخ داده شود.»
درويش در انتخاب بازيگران اين فيلم از فرمول و تجربه فيلمسازان آثار مشابه قبلي استفاده نكرده و تركيب بازيگران اين فيلم نشان از نوعي عملكرد متفاوت او ميدهد. آرش آصفي كه با «روز رستاخيز» به سينما معرفي ميشود، نقش «بُكير» فرزند حربن يزيد رياحي را به عنوان يكي از كاراكترهاي اصلي اين فيلم برعهده دارد. پوريا پورسرخ، حسن پورشيرازي، فرهاد قائميان، بابك حميديان، بهادر زماني، انوشيروان ارجمند، عليجاويدفر، انوش معظمي، حميد جديدي و ميرطاهر مظلومي از بازيگران «روز رستاخيز» هستند. از بازيگران زن فيلم كه به عنوان بازيگر مهمان مقابل دوربين رفتهاند ميتوان از شقايق فراهاني، مهتاب كرامتي، ليلا بلوكات و زهرهحميدي نام برد. بازيگران مرد مهمان فيلم عبارتند از: پرويز پورحسيني، سروش گودرزي و سيدجواد يحيوي. در كناربازيگران ايراني، بازيگراني ازكشورهاي سوريه، عراق، لبنان كويت نيز مقابل دوربين رفتهاند.