کد خبر: 630414
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶
گشت‌وگذاري در قلب تجارت ايران، بازار تهران و شنيدني‌ها و ديدني‌هاي باورنكردني!
«بخر خانم از دستت ميره، الان فصل حراجه 50 درصد آف زديم اگه نخري سال ديگه با اين اوضاع تحريم، تورم و توافقنامه سه برابر اين قيمت هم گيرت نمياد! ببين اصله اصله! مارك داره و حتي برچسب توليدي هم ازش كنده نشده!»
زينب شكوهي طرقي

اين تنها بخشي از حرف‌ها و جمله‌هاي فروشنده‌هايي است كه در مركز خريد و فروش تهران مغازه دارند. كسبه‌هايي كه وقتي براساس حرف خودشان كالا را هم وارسي مي‌كني مي‌بيني انگار راست گفته‌اند و اين لباس از مهم‌ترين و معروفترين توليدي لباس امريكا از بين اين همه گمرك مسدود شده يكراست راه باز كرده و آمده مغازه‌هاي ايران و تهران!

به حق چيزهاي نديده. مي‌خواهم هزار و يك قسم و دليل باطل را باور نكنم اما انگار همه چيز درست است از مارك و اتيكت جنس گرفته تا برچسب شبنم نصب شده روي آن! باخودم مي‌گويم «تو هم زيادي بدبين شده‌اي، جنس به اين خوبي هيچ جاي دنيا پيدا نمي‌كني اگر قيمتش پايين است فقط و فقط به خاطر حراج است حالا بماند كه درست وسط فصل اجناس به حراج گذاشته شده است!»

دل و دل كندن را كنار مي‌گذارم، اعتماد مي‌كنم آخر هرچه باشد اينجا بازار است و عمري كسبه و مغازه دارهاي آن شهره بوده‌اند به پاكي و حلال بودن مال. از قديم همه مي‌گفتند بازاري جماعت مو لاي درز مال‌و‌كارش نمي‌رود. خوب حساب حلال را از حرام جدا مي‌كند، بازاري خانواده‌دار است پس دروغ نمي‌گويد، جنس نامرغوب نمي‌فروشد و مشتري‌اش را فريب نمي‌دهد! زهي خيال باطل...

دست در كيفم مي‌كنم و كارت عابربانكم را به فروشنده مي‌دهم. فروشنده با عجله با يك دست كالا را برايم در نايلون مي‌گذارد و با دست ديگر از دستگاه كارتخوان پول مي‌كشد، تا مي‌پرسد خانم رمز؟ يكدفعه صداي اعتراض خانمي را از پشت سر مي‌شنوم كه داد مي‌زند «اين پول‌ها خوردن ندارد، تو به من دروغ گفتي، پولم را بده يا جنس اصل به من بفروش!»

بي خيال كارت مي‌شوم و سمت خانم معترض مي‌روم. وقتي دليل فرياد زدنش را مي‌پرسم در جوابم مي‌گويد: يك كلام بگويم اين آقا دروغ مي‌گويد هيچكدام از اجناسش اصل نيستند و همه تقلبي‌اند، اعتماد نكنيد!

از خودم مي‌پرسم مگر مي‌شود؟ اينجا بازار است. هركس جنس اصل با قيمت مناسب مي‌خواهد يكراست سراغ بازار را مي‌گيرد. مگر مي‌شود حرف اين خانم درست باشد.

كلك زدن‌هاي بازار و حقه بازي‌هاي كاسبي در كوچه پس كوچه‌هاي بازار قديمي تهران! همين مي‌شود مهم‌ترين سؤال ذهني ام. براي رسيدن به جواب اين سؤال دست به كار مي‌شوم. سرنخ اين ادعا به خريدارها مي‌رسد و ريشه اعتراف‌ها به بعضي از فروشنده‌ها كه هنوز غرق در حرص مال نشده‌اند!
 
بازار خريد نه، اينجا بازار مكاره است!
 

معصومه شايگان، 45 ساله، خريدار

از قديم رسم بود كه مي‌گفتند اگر جنس خوب و قيمت مناسب مي‌خواهي يك سر برو بازار! اما خانم اين روزها چنين فكري زهي خيال باطل است چون بازار تهران تازه به مركز دوز و كلك‌هاي تجاري تبديل شده است. همانطور كه مي‌شود قيمت تجاري هر كالا را كف بازار پيدا كرد اولين و به روز‌ترين نسخه زير و رو كشي‌هاي خريد و فروش را هم مي‌شود كف همين بازار پيدا كرد. همين چند وقت پيش به خيال خودم كلي از آن سر تهران وقت و هزينه كردم تا بيايم اين سر تهران با اين فكر كه حداقل اگر جنسي مي‌خرم اصل است و قيمتش نسبت به پاساژهاي سطح شهر كلي توفير دارد. در همين راسته نقره و طلاي بازار به اسم طلاي تايلندي، برند جهاني يك ساعت نقره خريدم يك ميليون تومان. فروشنده كلي تعريف و تمجيد مي‌كرد كه «اين ساعت فلان است و بهمان، مدل 2013 تايلند است و در هر كاتالوگ اصلي پيدا مي‌شود، گارانتي دارد و...».

سرتان را درد نياورم فرداي همان روز كه به نمايندگي نقره فروشي همان شركت به ميدان تجريش مراجعه كردم گفتند اين ساعت اصل نيست يعني نه تنها مدلش متعلق به آن شركت معروف نيست بلكه ضمانت هم ندارد و به احتمال زياد خلوص نقره‌اش هم بسيار پايين است. وقتي هم با كلي زحمت باز آمدم بازار و به فروشنده اعتراض كردم در جوابم گفت: من هر چيزي كه واسطه و واردكننده اين كالا به من گفته به شما گفتم حالا اگر مي‌خواهي برو يقه او را بگير!

به همين راحتي در روز روشن كلي پول بابت خريد يك ساعت به اصطلاح اصل دادم اما...

اينجور كلك بازي‌ها به بازار نقره و طلا محدود نمي‌شود در بازار البسه هم غوغا مي‌كند از بزرگترين پاساژ بازار گرفته تا قديمي‌ترينش همه جا اوضاع همين است و از همه بدتر اينكه در ايام خاص مثل شب‌هاي عيد، تابستان و شروع فصل سرما حقه بازي‌ها براي فروش بيشتر به اوج خود مي‌رسد.
 
بازار تهران حال خوبي ندارد
 

يوسف سيادتي، 49 ساله، فروشنده لوازم آرايشي

قبول دارم بسياري از فروشنده‌هاي تازه كار در بازار تهران از اعتماد و ساده بودن مردم سوءاستفاده مي‌كنند اما هنوز هم هستند فروشنده‌هايي كه رسم كاسبي را از بزرگترهايشان به ارث برده‌اند، از اسم و رسم پدرهايشان اينجا مغازه و حجره دارند و قبول نمي‌كنند در ازاي شندرغاز بيشتر نام نيك پدرهايشان را خراب كنند. هنوز هم هستند بازاري هايي كه با آيت الكرسي و پنج قل صبح اول صبح در مغازه را باز مي‌كنند، با خودشان عهد مي‌كنند كه تا شب پولي نگيرند كه شبهه يا نارضايتي در آن باشد. سوءاستفاده در بازار تهران زياد است. من كاري به راسته‌هاي ديگر بازار ندارم اما خودم در بازار لوازم آرايشي كار مي‌كنم و از كلك‌هاي اين بخش مطلعم. نمونه‌اش ورود لوازم آرايشي فيك يا تقلبي است. مثلاً وقتي يك مارك معتبر يك قلم لوازم آرايشي توليد مي‌كند كه كارايي خوبي دارد طبيعي است كه بعد از مدت كوتاهي مردم استقبال زيادي كنند. دهن به دهن تعريف اين مارك بچرخد تا اينكه فروشش هر روز بيشتر از ديروز شود. در اين ميان چندين اتفاق ممكن است در بازار بيفتد. اول اينكه آوازه تعريف از اين لوازم آرايشي به دهن سودجوها برسد و توليدات غيراستانداردش را در پوشش مارك معتبر وارد بازار كنند و «براساس ظاهر و پوشش مردم فريبي كنند». دوم اينكه بسياري از لوازم آرايشي تاريخ گذشته همان شركت با تاريخ به روز شده و جعلي وارد بازار شود. سوم اينكه مردم از هول هليم بيفتند در ديگ هليم يعني اگر فقط كرم پودر يك شركت كارايي خوبي داشته مردم به تصور غلط از همه توليدات اين شركت خريد كنند. خدا وكيلي سرنخ همه اين اتفاق‌ها را كه بگيري مي‌رسي به جايي كه فروشنده ايستاده يعني اگر مشتري به اشتباه مارك تقلبي بردارد فروشنده مي‌تواند به او اشتباهش را گوشزد كند، اگر جنس تاريخ گذشته براي فروش به او بدهند قبول نكند و... اما نمي‌دانم در اين سال‌ها گراني و ترس از دخل و خرج با بعضي از كسبه بازار چه كرده كه حاضرند هركاري بكنند، هر حرفي بزنند يا حتي سكوت كنند فقط و فقط به بهاي اينكه پول بيشتري كاسب شوند. تا وقتي كه كسبه ياد نگيرند درست كاسبي كنند از دست هيچ كس هيچ كاري برنمي‌آيد. همين چند سال قبل مگر دولت طرح برچسب شبنم را اجباري نكرد؟ مردم چقدر اعتماد داشتند. خاطرم است همان سال‌ها مردم تا جنسي را مي‌خريدند سريع شماره كالا را پيامك مي‌كردند تا از اصل بودن آن مطمئن شوند اما حالا چه! هيچ. همين سال قبل ندانسته از يك واسطه جديد كلي لوازم آرايشي مثل لاك خريدم. وقتي خانمي براي خريد آمد بعد از يكي، دو ساعت برگشت و گفت: «آقا ببين من هرچه شماره اين كالا را پيامك مي‌كنم اطلاعات غلط مي‌گيرم!». خودم دست به كار شدم تا مبادا حقي از مشتريم ضايع شود اما هرچه مي‌زدم اطلاعات غلط بود كالا لاك بود اما مشخصات مربوط به يك نوع شوينده بود. خانمي كه شما باشيد همان سال بعد از كلي پيگيري فهميدم كه در همين كوچه‌هاي بازار مي‌شود مغازه‌هايي را پيدا كرد كه برچسب شبنم كيلويي چاپ مي‌كنند و اين برچسب‌ها را روي كالاهاي قاچاق نصب مي‌كنند! تقلب مي‌كنند، به همين راحتي!
 
 
تك فروشي نداريم!
 
 

يوسف فراهاني، 43 ساله، فروشنده لباس زنانه

شما جاي ما وقتي مي‌بينيد اوضاع كاسبي خراب است چه كار مي‌كنيد؟ دست روي دست مي‌گذاريد تا زندگي و كسب‌تان از دست برود؟! نه ديگر بايد كاري كرد. من نمي‌گويم با كلك زدن اما مي‌شود با بعضي ترفندها مي‌شود كمي، فقط كمي بيشتر دخل داشت. مثلاً من يك دوست دارم كه در راسته روسري فروشي نمونه‌هاي تكي از روسري را براي فروش مي‌آورد. خودش مي‌گويد كه بهترين مدل‌ها را در معرض ديد خانم‌ها آويزان مي‌كند و كنار كار مي‌نويسد «شرمنده! تك فروشي نداريم!»

اين دوستم مي‌گويد خانم‌ها وقتي اين جمله را مي‌بينند وهم برشان مي‌دارد كه اين روسري به اين زيبايي حتماً جنس و توليد خاصي دارد كه تك آن فروخته نمي‌شود. نهايت اين ماجرا اين مي‌شود كه خانم‌ها با التماس از فروشنده مي‌خواهند كه فقط يكي از اين روسري‌ها را به آنها بفروشد. كاسب هم وقتي مي‌بيند مالش طالب پر و پاقرص پيدا كرده، مي‌گويد: «آن قيمتي كه اول كار گفتم قيمت عمده فروشي بود و قيمت تك فروشي اين كار دو برابر است!» در بعضي مواقع هم وقتي خانم‌ها اين جمله را مي‌بينند به جاي اينكه قيد جنس را بزنند چند خانم ديگر را هم اغفال مي‌كنند تا همگي با هم بيايند و فله‌اي يا جيني از اين مدل روسري بخرند! يعني با فروش يك روسري 11 روسري ديگر هم به اجبار فروخته مي‌شود. نتيجه اينكه روسري كه شايد 20هزار تومان به زور يك عددش فروخته مي‌شد با يك ترفند ساده 40 هزار تومان بيشتر و به تعداد بالا هم فروخته مي‌شود.
 
 
جنس ايراني با مارك خارجي
 
 

وحيد شبستري، 31 ساله، فروشنده لباس زنانه

تعجبي ندارد! الان هرجاي دنيا برويد كلك زدن و حقه بازي بخش جدا نشدني كار شده است چون مردم به ما فروشنده‌ها ثابت مي‌كنند كه خودشان اينطور مي‌خواهند. وقتي من يك لباس خوش برش با جنس فوق العاده جلوي مشتري مي‌گذارم، مي‌بينم كه برق چشمانش نشان مي‌دهد كه طالب جنس شده اما وقتي مي‌گويم اين لباس چيني، ژاپني يا حتي كره‌اي است اخم مي‌كند و از در مغازه‌ام كلا بيرون مي‌رود، شما جاي من فروشنده باشيد چه كار مي‌كنيد؟!

اين مارك گرايي و كشورهاي خاص پسندي باعث شده كه بعضي از فروشنده‌ها چشم‌هاي مردم را گول بزنند و عقل مردم را به بازي بگيرند.

مثلاً ما فروشنده‌هايي داريم كه اگر بخواهند با مشتري رو راست باشند از دخل مغازه و فروششان حتي نمي‌توانند هزينه اجاره مغازه را بدهند چه رسد به اينكه خرج خانه هم بدهند پس ناچار مي‌شوند دست به حقه بازي بزنند، چطور؟! واضح است. مثلاً در صنف ما فروشنده به يك توليدي يا يك مغازه چاپي سفارش مارك «...made in» را مي‌دهد. معمولاً چاپ يك اتيكت جعلي چند سانتي در تعداد هزارتايي چند ده هزار تومان بيشتر نمي‌شود. فروشنده هزينه‌اي هم به پادو يا شاگرد مغازه مي‌دهد تا مارك‌هاي جعلي و جديد را جايگزين مارك‌هاي اصل و قديمي كنند.

نتيجه چه مي‌شود؟! شما به عنوان يك خريدار مارك لباس را مي‌بينيد و باكلي قسم و آيه فروشنده راضي مي‌شويد كه خداد تومان بابت آن لباس پول بدهيد. فروشنده هم با هزينه يك مبلغ جزئي مي‌تواند از فروش يك لباس كاملاً عادي يك پول هنگفت به دست آورد به همين راحتي! هيچ مشتري نيست كه از خودش بپرسد «وقتي ما تحريم هستيم و از بسياري كشورهاي همسايه كه معروف هستند هم كالايي وارد كشورمان نمي‌شود چطور يكدفعه در بازار لباس آن هم در مركز ايران و تهران اين همه لباس با مارك‌هاي امريكايي، ايتاليايي، ترك و حتي آلماني پيدا مي‌شود؟!» اين اتفاق فقط در بازار تهران نمي‌افتد در بازار بلور، شيشه و كريستال شوش و در لباس فروشي‌هاي پلاسكو و فردوسي هم اوضاع همين است چون اغلب فروشنده‌هاي بازار در اين مراكز هم مغازه دارند.

 
 
 
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
سعید
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۱
0
0
سلام
همین ها هستند برای رابطه با کلاه بردار بزرگ عالم له له می زنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار