کد خبر: 626732
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۲
جستارهايي در يك زندگي پر ماجراي هنري در گفت‌وگوي «جوان» با استاد علي نصيريان
نگار حسيني

علي نصيريان درست مانند نقش‌هايي كه بازي مي‌كند فردي درون‌گرا و پيچيده است، وقتي با او صحبت مي‌كنيد ناخودآگاه تاريخ هنر ايران طي 60 سال گذشته جلوي چشمتان رژه مي‌رود. او بيش از نيمي از عمرش را در عرصه هنر صرف كرد و در وادي كارگرداني، نويسندگي و بازيگري آثار ماندگاري از خود به جاي گذاشت. او در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ به دنيا آمد. وي از هنرستان هنرپيشگي تهران فارغ‌التحصيل شده است. فعاليت هنري‌اش را در ۱۳۳۱ با بازي در تئاتر جامعه باربد آغاز كرد. در سال ۱۳۳۵ جايزه نخستين مسابقه نمايشنامه‌نويسي را براي نمايش بلبل سرگشته دريافت كرد. فيلم گاو نخستين فعاليت سينمايي او بوده است. وي در ۱۳۸۰ به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار ايراني در رشته بازيگري تئاتر و سينما شناخته شد.

نصيريان نقش‌هاي متفاوتي چون مش اسلام (فيلم گاو)، تقي پستچي (فيلم پستچي)، آقاي ‌هالو (در فيلمي به همين نام)، قاضي شارح (سريال سربداران)، ابوالفتح (سريال هزاردستان)، فرحان (فيلم ناخدا خورشيد)، آعلي يار (فيلم شير سنگي)، ميرزا نوروز (در فيلمي به همين نام)، دايي غفور (فيلم بوي پيراهن يوسف)، حاج يونس (سريال ميوه ممنوعه) و... را ايفا كرده است.

در خبرها آمده است كه فيلم «گاو » ساخته داريوش مهرجويي اين روزها مراحل ترميمش را پشت سر مي‌گذارد و قرار است در برخي از كشورها به نمايش در‌آيد.

با گذشت سال‌ها هنوز بسياري بر اين باورند فيلم «گاو» جزو آثار پيشگام در صنعت سينماي نوين ايران محسوب مي‌شود و به نوعي در دسته آثار فاخر كارگردانش يعني داريوش مهرجويي قرار مي‌گيرد. بي‌شك اكران و ترميم فيلم‌هاي قديمي كاري بسيار پسنديده است چراكه باعث مي‌شود نسلي كه اين اثر را نديده‌اند فرصت تماشاي آن را روي پرده سينما و با كيفيت خوب پيدا كنند و از اين جهت اين كار را به فال نيك مي‌گيرم و به نوعي از اين كار هيجان‌زده‌‌ام. فيلم «گاو» در زمان اكران خودش با اقبال خوبي از سوي منتقدين و حتي مردم مواجه شد و بسياري آن را اثر تأثير‌گذار و بديعي دانستند به نظرم بعد از گذشت 48 سال اين فيلم هنوز تاز‌گي و طراوت خود را دارد و مي‌توان از آن به عنوان يك كار نو و البته ماندگار ياد كرد.

اگر اشتباه نكنم گاو اولين تجربه بازيگري شما به شمار مي‌رود؟

بله، «گاو» اولين تجربه بازيگري من در سينما محسوب مي‌شود و از اين جهت براي من كاري ارزشمند و تأثير‌گذار است. با وجود اينكه نمي‌دانم اين اثر در اكران جديد خود مي‌تواند مانند گذشته با اقبال مواجه شود يا نه اما اين حس را دارم كه با توجه به پتانسيلي كه اين كار دارد مي‌تواند مخاطبان را بار ديگر با خود همراه كند.

ظاهراً اين فيلم قرار بود ابتدا از تلويزيون پخش شود.

بله، ابتدا «گاو» را ما به صورت نمايش در تلويزيون بازي كرده بوديم كه البته در محدوده تلويزيون تهران روي آنتن رفت بعد از موفقيت اين كار آقاي ساعدي و مهرجويي را به ما معرفي كردند. قرار شد اين كار تبديل به فيلم سينمايي شود به همين خاطر تغييراتي در فيلمنامه ايجاد كردند و شكل سينمايي به آن دادند. تمام دوستان هنرمندي كه در فيلم تلويزيوني مشاركت داشتند براي بازي در فيلم سينمايي «گاو» دعوت شدند.

براي خيلي‌ها جالب است كه بدانند شما چطور وارد عرصه هنر شديد چراكه در آن مقطع بازيگري نه تنها تا حد زيادي ناشناخته بود بلكه افراد نسبت به آن گارد هم داشتند.

حق با شماست اما بخشي از علاقه افراد به وادي‌هاي مختلف از جمله هنر به عوامل مختلفي مانند شرايط اجتماع و محيطي كه افراد در آن زندگي مي‌كنند ارتباط پيدا مي‌كند. واقعيت اين است كه در محله‌اي بزرگ شدم كه به نوعي تحت تأثير عرصه هنر بود. در دوران كودكي در محله‌اي از تهران زندگي مي‌كرديم كه در آن محل تئاترهاي عاميانه ايراني مثل معركه‌گيري و... اجرا مي‌شد و برايم خيلي جذاب بود و از همان دوران علاقه‌مند شدم و زماني كه به دبيرستان رفتم تئاتر كار كردم و بعد خودم تئاتر ساختم و سپس در كلاس‌هاي بازيگري شركت كردم. هيچ وقت يادم نمي‌رود اولين تجربه بازيگري من هم در دبيرستان بود كه سوژه آن برگرفته از كمدي رايج آن دوران بود زماني كه براي اولين بار به روي صحنه رفتم خيلي برايم عجيب و غريب و گيج‌كننده بود ولي به هر حال عادت كردم.

شما دوره‌هاي بازيگري را پشت سر گذاشتيد يا از همان ابتدا وارد كار حرفه‌اي شديد؟

با وجود اين‌كه شرايط براي من به گونه‌اي فراهم بود كه مي‌توانستم بدون دوره ديدن هم وارد اين حرفه شوم اما خودم دوست داشتم اين اتفاق به شكل آكادميك رخ دهد به همين خاطر به كلاس جامعه باربد رفتم. يك سال آنجا كارآموزي كرده و بازيگري كردم. بعد به كلاس تئاتر سعدي رفتم، سپس به هنرستان هنرپيشگي رفتم. در طول اين سال‌ها زير نظر اساتيدي نظير اميني، مرتاش، حبيب يغمايي، حسن ره‌آورد، دكتر نامدار، گرمسيري و ... آموزش ديدم. كلاس‌هاي تئاتري كه ديدم بيشتر در باره فن بيان، تربيت بدن و بازيگري بود.

به نظر شما كلاس‌هاي بازيگري كه در حال حاضر در كشور برگزار مي‌شود به لحاظ كيفي در سطح كلاس‌هاي آن دوره است؟

راستش را بخواهيد اطلاعات چنداني پيرامون كلاس‌هايي كه در حال حاضر در كشور ما برگزار مي‌شود ندارم ولي خب آن طور كه به گوش من رسيده يك سري كتاب‌ها منتشر شده و مدرسه و كارگاه‌هاي بازيگري باز شده تا افراد مستعد و علاقه‌مند در آنجا تجربه لازم را كسب كنند و از اين تعداد دانش آموخته در كلاس‌ها جوانان موفقي پا به عرصه بازيگري مي‌گذارند. البته اين روزها كلاس‌هاي زيادي در اين حيطه برگزار مي‌شوند به همين خاطر نمي‌توانم بگويم همه اينها خوب است، ولي كارگاه‌هايي هم هستند كه متوليان آن از جنس هنرند و نشانگر اين است كه در زمينه آموزش پيشرفت داشته‌ايم.

با اين اوصاف فكر مي‌كنيد كه بازيگر بدون تعليم آكادميك نبايد وارد اين حرفه ‌شود؟

بحث ورود به اين حرفه صرفاً مطرح نيست مباحث مختلفي در حوزه بازيگري مطرح است اما نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه آموزش‌هاي آكادميك هيچ گاه كسي را هنرمند و بازيگر و نويسنده نمي‌كند. دانشگاه فرهنگ مي‌سازد، پشتوانه فكري مي‌دهد، شما را با نظريه‌هاي هنري آشنا مي‌كند و... اما بازيگر و كارگردان نمي‌سازد. تئاتر را تنها با كار كردن و تمرين مي‌توان ياد گرفت. براي شكل گرفتن يك تئاتر بايد لخت شد، تو كارگاه تمرين كرد و كار را پيش برد تا به شكل نهايي رسيد. در واقع آموزش تئاتر جدا از ديگر رشته‌هاي علوم، ادبيات يا حتي شاخه‌هاي هنر است. كار در تئاتر نيازمند خيلي چيزهاست كه آموزش دادني نيست و بايد تجربه‌اش كرد. تئاتر عشق مي‌خواهد كه بايد در تو بجوشد و فوران كند؛ اين را كسي مي‌تواند به يك جوان ياد دهد.

برخي بازيگران بعد از پشت سر گذاشتن دوره‌اي تصميم مي‌گيرند كه از اين حرفه خداحافظي كنند و به نوعي بازنشسته شوند. شما هم چنين قصدي داريد؟

به نظرم براي حرفه ما بازنشستگي وجود ندارد، من هم قصد ندارم كه چنين عملي را انجام دهم و تا زماني كه بتوانم، بازيگري را كنار نمي‌گذارم. فكر نمي‌كنم بازيگران ديگر هم چنين كاري انجام دهند و يك روز مثل كارمندان خودشان را بازنشسته كنند. ما چون سال‌ها با مردم بوده‌ايم، هم‌نفس شده‌ايم، دوست نداريم از ياد برويم و فراموش بشويم. با اين حال بايد ديد گردش روزگار چه سرنوشتي را شكل مي‌دهد. شايد جبر زمانه يا خستگي جسم ديگر اجازه كار به ما ندهد كه خب يك بحث ديگر است. در اين ميان چون بازي روي صحنه وقت و توان بيشتري مي‌خواهد، شايد كمتر در تئاتر ظاهر شوم كه طبيعي است. با اين حال سعي مي‌كنم در تئاتر هم دستكم هر سال يك بار روي صحنه بازي كنم، چراكه به آن نياز دارم و به من نشاط مي‌بخشد.

عده‌اي بر اين باورند كه سطح آثار تلويزيوني نسبت به گذشته افت كرده است، اين عامل افت باعث شده كه شما هم طي سال‌هاي اخير كمتر در تلويزيون حضور پيدا كنيد؟

متأسفانه همان طور كه خودتان اشاره كرديد آثار تلويزيوني طي سال‌هاي اخير افت زيادي كرده و به نوعي بعضي از فيلم‌هاي تلويزيوني اخير آبكي شده است البته علت آن نيز كمبود بودجه است كه خيلي از فيلم‌ها محكم و با كيفيت ساخته نمي‌شود. ساخت فيلم تلويزيوني خوب نيازمند قصه، فيلمنامه و پرداختن به موضوع و همچنين نيازمند حمايت مالي است كه به كار لطمه وارد نشود به همين خاطر اگر پيشنهاد خوبي در اين حيطه نداشته باشم ترجيح مي‌دهم در هر كار ضعيفي بازي نكنم.

شما جزو آن دسته از بازيگراني به شمار مي‌آييد كه همواره در عرصه تئاتر، تلويزيون و سينما در رفت و آمد بوديد. طي سال‌هاي اخير مرسوم شده است كه بازيگران تئاتر وارد عرصه سينما مي‌شوند. شما خودتان جزو آن دسته از بازيگراني به شمار مي‌رويد كه علاوه بر حضور جلوي دوربين كار روي صحنه تئاتر را هم تجربه كرديد. با اين اوصاف موافق رفت و آمد بازيگران تئاتر به حوزه‌هاي ديگر هم هستيد؟

بله، اين موضوع چيزي نيست كه صرفاً به كشور ما اختصاص داشته باشد چراكه در همه جاي دنيا مرسوم است. بزرگ‌ترين بازيگران جهان چون داستين‌هافمن از تئاتر وارد سينما شده‌اند. مثلاً داستين‌هافمن چندي پيش تئاتري را بازي كرد.

پس هيچ ايرادي ندارد كه هنرمندان عرصه تئاتر وارد سينما شوند، چون تئاتر كشور ما از نظر امور اقتصادي ضعيف بوده ورود آنها به سينما الزامي است ولي بايد در انتخاب‌هاي خود دقت لازم را داشته باشند.

شما تجربه بازي در حيطه‌هاي مختلف را داريد، با اين اوصاف به نظرتان بازي در عرصه تئاتر سخت‌تر است يا سينما؟

چالش بازيگر در تئاتر خيلي بيشتر از سينماست. صحنه مثل يك قربانگاه مي‌ماند. ما مثل يك قرباني هستيم كه روي صحنه مي‌آييم و معلوم نيست چه اتفاقي برايمان رخ مي‌دهد. فراموش نكنيد بازي در تئاتر ديوانگي هم مي‌خواهد. تئاتر يك چالش دروني و سخت است كه بايد در آن آرام بماني و روح، جسم، جان و بدن خود را آزاد كني و به كار بسپاري. هر لحظه ممكن است اتفاقي بيفتد و آدم از كارش غفلت كند، براي همين بخش مهمي از هنر بازيگري در تئاتر، تمركز، تفكر و تمرين، باهم بودن و... است. نقطه مقابل تئاتر، در سينما عوامل زيادي است كه روي كار بازيگر تأثير مي‌گذارد. در سينما چند ثانيه يا چند دقيقه مقابل دوربين هستيم كه اگر كار هم خراب شود، اصلاح مي‌شود.

اما برخي معتقدند حضور بازيگران چهره در عرصه تئاتر باعث مي‌شود سطح كارهاي تئاتر به نوعي افت كند و ما ديگر شاهد بازي خوب در اين حيطه نباشيم؟

به نظرم در مورد ورود بازيگراني كه تجربه كار تصويري دارند نبايد اين گارد ذهني وجود داشته باشد چراكه اين افراد اگر توانمند باشند و خوب بازي كنند، حضور آنها روي صحنه ايرادي ندارد. مطمئن باشيد روي صحنه تئاتر هيچ كس نمي‌تواند ضعف‌هاي بازيگري‌اش را بپوشاند اما فراموش نكنيد كه تماشاگر براي خود تئاتر به سالن مي‌آيد نه چهره‌هاي بازيگري. ممكن است يك عده هفته اول براي ديدن آن بازيگر بيايند اما بعدش فروكش مي‌كند. آن چيزي كه سالن تئاتر را پر مي‌كند، خود نمايش است.

طي سال‌هاي اخير بحث تئاتر خصوصي به ميان آمده است، به نظرتان در اين شرايط دولت بايد تصدي‌گري‌اش را از اين حيطه كم كند؟

من موافق ورود ارگان‌هاي خصوصي هستم اما نكته‌اي كه در اين ميان نبايد فراموش كرد اين است كه نبايد به بهانه خصوصي‌سازي دولت دست او را از عرصه هنر و فرهنگ كوتاه كرد بلكه حضور دولت و حمايت از هنرمندان صاحب‌سبك باعث رشد جريان هنر در ايران مي‌شود. سال‌ها قبل من به كارگردان‌هاي تئاتر توصيه كردم در آثارشان به گونه‌اي عمل كنند كه دولتمردان هم به تماشاي آن بيايند و سپس براي سرمايه‌گذاري تشويق شوند، در همين راستا هم يك ‌بار به كميسيون فرهنگي مجلس رفتم و برخي گفتند فلاني دولتي شده ولي ندانستند كه من براي خودم نرفتم، آنجا هم گفتم كه من ديگر تئاتر كار نمي‌كنم و قرار نيست به من بودجه بدهيد، بودجه را در اختيار جواناني بگذاريد كه هر روز دم مي‌زنيد كه معتاد شده‌اند، امكانات را در اختيار آنها بگذاريد تا هر روز آمار بزهكاري ندهيد. شك نكنيد با سرمايه‌گذاري در حيطه ورزش و هنر ما ديگر شاهد بروز چنين رخدادهايي نخواهيم بود.

با وجود علاقه‌اي كه به عرصه تئاتر داريد چرا اين روزها در اين حيطه كم‌كار شده‌ايد؟

خب كسي كه قصد دارد كار تئاتر را انجام دهد، بيش از نيمي از سال را بايد صرف تمرين و اجرا آن كند، من هم چون درگير كارهاي تصويري هستم، فرصت بازي در تئاتر را ندارم، ضمن اينكه تئاتر انرژي نياز دارد و من چون پير شده‌ام، توانش را ندارم.

شما به موازات بازيگري دستي در عرصه نويسندگي به ويژه نمايشنامه‌نويسي داشتيد، چه چيزي باعث شد به نويسندگي روي بياوريد؟

اگر بخواهيد در يك كلمه پاسخ شما را بدهم بايد بگويم نياز... من هيچ گاه براي نمايشنامه‌نويسي به تئاتر نيامدم. سال‌هاي ۱۳۳۴و ۱۳۳۵ در حالي كه در هنرستان هنر‌پيشگي و خانه شاهين سركيسيان حضور داشتم آموزش بازيگري مي‌ديدم، جلال آل‌احمد و اميرحسين جهانبگلو به من توصيه كردند تا تئاتر ايراني كار كنم، چون اين كار هم بدون نمايشنامه ايراني نمي‌شد، احساس نياز كردم تا بنويسم. در آن مقطع آثاري كه از ذبيح بهروز، سعيد نفيسي و صادق هدايت و... در اختيارمان بود، هيچ كدام به كار ما نمي‌آمد.

به نظر شما علت موفقيت و ماندگاري يك نقش از سوي يك بازيگر در چيست؟

به نظرم آن چيزي كه باعث موفقيت يك بازيگر مي‌شود، صداقت است؛ صداقتي كه بازيگر در ارائه نقش و شخصيت چه در تئاتر، چه در سينما و چه در تلويزيون به خرج مي‌دهد، مهم‌ترين عامل موفقيت اوست.

ارتباط بازيگر با نقش اگر واقعي، صادقانه و صميمي باشد، آن وقت بازي‌اش در دل مردم مي‌نشيند يك بازيگر اول بايد با نقش ارتباط درست و صادقانه برقرار كند و بعد بتواند دريافت و حس خود را به تماشاگر انتقال دهد. آن شخصيت‌ها و نقش‌هايي كه با مردم ارتباط برقرار كرده‌اند، بي‌شك با صداقت بازي شده‌اند، البته نمي‌خواهم بگويم اين در تمام كار‌هايم و به طور صد‌در‌صد بوده است اما هر جا موفقيتي حاصل شده، يك حسي در آن جاري بوده كه باعث اقبال مردم شده است.

چه چيزي در وهله اول در انتخاب يك نقش شما را به خود جذب مي‌كند؟

براي من هميشه اولين نگاه تعيين‌كننده است، وقتي با نگاه اول به يك نقش، آن كاراكتر به دلم بنشيند و انگيزه‌اي براي حركت ايجاد كند، خيلي جذاب است.

به نظرتان نسل بعد از شما كه وارد عرصه هنر شده‌اند، مانند دوره شما به لحاظ توانايي قوي هستند؟

بعد از نسل ما افراد زيادي طي دهه‌هاي اخير وارد اين حوزه شدند كه هر كدام استعداد و توانايي خاص خودشان را داشتند، برخي از آنها فوق‌العاده‌ بودند. من مطمئنم كه اينها رشد خواهند كرد، ولي صبر لازم است و قرار نيست اين رشد يك‌شبه صورت گيرد، كار فرهنگي بايد با تلاش و دقت انجام شود.

به نظر‌تان سينماي ما بعد از انقلاب رشد كرده است؟

من خودم جزو بازيگراني محسوب مي‌شدم كه با فيلم‌هاي موج نو وارد سينما شدم اين فيلم‌ها آثار متفاوتي در قياس با آثار آن زمان در سينماي ما محسوب مي‌شدند، بعد انقلاب سينماي ما به طور كلي دگرگون و وارد فضاي سالم شد و به گونه‌اي بستر را براي رشد كارگردانان صاحب‌سبك فراهم كرد، بي‌شك سينماي ما بعد از انقلاب سيري صعودي طي كرده و به سمت تعالي پيش رفته است.

وقتي به كارنامه هنري‌تان نگاه مي‌كنيد از روند كاري‌تان راضي هستيد؟

رضايت نسبي است. هيچ كس نمي‌تواند بگويد من از كارنامه هنري خود راضي هستم. كار هنري كاري است كه شخص انگيزه‌هاي شخصي و دروني دارد يعني هنر كاري نيست كه به منظور سفارش و دعوت به كار انجام شود. وقتي شما از من مي‌پرسيد كه آيا فيلمنامه را مي‌خواني؟ اين دليل آن است كه فيلمنامه سكوي پرتاب هنرمند است و به بازيگر شخصيت مي‌دهد. در مواقعي هنرمند به شغل و تأمين مالي احتياج دارد تا از نظر مسائل اقتصادي، زندگي و خانوادگي تأمين شود، در آن شرايط هنرمند حرفه اصلي‌اش بازيگري مي‌شود تا خود را تأمين كند.

يكي از نقش‌هايي كه شما در تلويزيون بازي كرديد و با اقبال مخاطبان مواجه شد، سريال ميوه ممنوعه بود، به نظر شما علت همه‌گير شدن اين اثر در چه بود؟

زماني كه پيشنهاد بازي در اين اثر به من شد، از همان ابتدا مي‌دانستم كه اين سريال مورد توجه واقع مي‌شود ولي باور اين همه استقبال برايم غير‌قابل پيش‌بيني بود. سريال ميوه ممنوعه جزو آثاري بود كه از منظرهاي مختلف مي‌توان به آن نگاه كرد اما به نظر من اين اثر داراي سه بعد اجتماعي، خانوادگي و عرفاني بود. اين سريال متن نداشت و سيناپسي از كل داستان داشتيم. حاج يونسي كه برايم تعريف كردند، مرا ياد شيخ صنعان مي‌انداخت و قبلاً با داستان شيخ صنعان عطار آشنا بودم و دوستش داشتم و اين داستان به من مي‌گفت كه بروم تلاش كنم تا شيخ صنعان را در زندگي امروز اجرا كنم تا باورپذير و درست باشد. اين بزرگ‌ترين چالش نقش بود. يك جور ترديد و درگيري بين ايمان و آن عشق مقدري كه بر او حاكم مي‌شود و اين درگيري يك درام قوي ايجاد مي‌كند. من قبلاً با حسن فتحي در سريال «روشن‌تر از خاموشي» كار كرده بودم و با اطمينان به فتحي و نقش، سر كار رفتم. با توجه به تجربه قبلي فكر مي‌كردم گروه كارآمدي هستند و واقعاً هم همين‌طور بود.

به نظر شما در جامعه هنري ما استفاده درست و بجايي از هنرمندان پيشكسوت مي‌شود؟

خوشبختانه تا حد زيادي بله و حيطه فرهنگي ما براي پيشكسوتان احترام قائل است، خب البته اين نكته براي آيندگان پشتوانه‌ خوبي است. من نمي‌گويم كه اين بزرگداشت‌ها زندگي آنها را از لحاظ مادي تغيير مي‌دهد اما از لحاظ رواني يك غبارروبي روحي براي پيشكسوتان به شمار مي‌آيد، قطعاً خيلي مؤثر است و خوشبختانه همان ‌طور كه اشاره كرديد بعد از انقلاب حركت‌هاي خوبي در اين زمينه صورت گرفته است. من شخصاً از مسئولاني كه باني اين برنامه‌ها هستند تقدير مي‌كنم چراكه اين مراسم‌ها نه تنها براي پيشكسوت‌ها، بلكه براي جوانان هم مؤثر است، بنابراين آنها متوجه مي‌شوند كه اگر درست و سالم فعاليت كنند، روزي خواهد رسيد كه از آنها هم تقدير شود و كاري كه الان انجام مي‌دهند بعداً فراموش نخواهد شد.

به عنوان سؤال پاياني، اين روزها خانه سالمندان ويژه اهالي تئاتر به راه افتاده است؛ به نظرتان اين مكان براي هنرمندان پيشكسوت مي‌تواند كار‌گشا باشد؟

اين اتفاق بسيار خوبي براي هنر و هنرمندان است و تلاش آقاي انتظامي و افراد ديگري كه باني اين حركت شدند، قابل تحسين است. ما در سينما و تئاتر شاهد گوشه‌گيري و فراموش شدن بسياري از هنرمندان قديمي هستيم، آنها متأسفانه يا زندگي مناسبي ندارند يا در تنهايي از بين ما مي‌روند. اميدوارم هيچ‌كس خصوصا هنرمندان گرامي، كارشان به خانه سالمندان نكشد اما وجود چنين مكاني براي اهالي هنر لازم بود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار