بدون ترديد يكي از آفتهايي كه به موازات عمر كوتاه دولت يازدهم نمود بيروني پيدا كرده و ميرود تبديل به يك چالش اساسي براي شخص رئيس دولت و كابينه يازدهم شود، اظهارات توهينآميز و ساختارشكنانه برخي ملازمان دولت يازدهم است. اظهاراتي كه نهتنها دولت را از مسيراصلي كه خدمترساني به مردم بوده منحرف ميكند، بلكه سد خشني از بياعتمادي و تخاصم بين اقشار مختلف مردم و كابينه يازدهم ايجاد ميكند.
برخي از اين اظهارات گاه آنچنان با واژههاي توهينآميز و هتاكانه آميخته شده كه ناراحتي عميق طيف گستردهاي از جامعه را پديدآورده و آنها را به واكنش جدي وا داشته است.
محمود سريعالقلم، مشاور دكتر روحاني كه از وي به عنوان استراتژيست اصلي دولت يازدهم نام ميبرند يكي از كساني است كه به تازگي با ادبياتي تأسفآور، حمايت عموم مردم ايران از برنامه هستهاي را نشانه عدم تربيت صحيح جامعه و رشد پوپوليسم دانسته و ضمن اهانت به مردمي كه داراي شغلهاي با اعتبار پايين هستند، گفته است: «تربيت عقلي در خانواده و مدرسه بسياري ضعيف است. در نتيجه ما احساسي، غريزي و پوپوليستي تربيت ميشويم. صدا و سيماي ما هم متأسفانه به اين جريان كمك ميكند. از يك لبوفروش يا راننده تاكسي كه تمام روز را سرگرم حل مشكلات معيشتياش است، درباره جريان هستهاي نظرخواهي ميكند. بنابراين صدا و سيما اصالتاً يك نهاد پوپوليستي است و به جلوگيري از رشد عقلي و استدلالي جامعه كمك ميكند.»
اگرچه بيان اين اظهارات نشان از استحاله فكري شدن سريعالقلم به دليل تحصيل طولاني مدت در دانشگاههاي ايالات متحده از دوره كارشناسي تا دكترا داشته، اما ميتواند نشانههايي از تلاش جدي جريان انحرافي دولت يازدهم كه تصميم دارد دولت را از شعارهاي اصلي خود كه «مرتفع كردن مشكلات معيشتي و اقتصادي» است دور كرده و به موضوعات فرعي نظير «مذاكره با امريكا وكشورهاي اروپايي» مشغول سازد هم ارزيابي شود.
شاهد مثال تلاش هدفمند عدهاي براي منحرف كردن دولت اعتدال را هم ميتوان در اظهارات چند ماه پيش دكتر سريعالقلم در تشريح اولويتهاي دولت آقاي حسن روحاني به وضوح مشاهده كرد: «مهمترين اولويت دولت جديد، تغيير سريع تصوير ايران در منطقه و جهان است؛ تصويري كه نشان دهد افرادي مؤدب، بافرهنگ، اصيل، بادانش، مجهز به عفت كلام، خويشتن دار و فهيم نسبت به منافع و مصالح ملي در دستگاه دولتي مسئوليت پذيرفتهاند.»
در واكنش به مواضع توهينآميز وي روز گذشته جمعي از رانندگان تاكسي شهر تهران در مقابل نهاد رياست جمهوري تجمع كرده و در بخشي از بيانيه خود خطاب به رئيسجمهور با اشاره به رأي مردم در روز 24 خرداد به روحاني آمده است ما پاي صندوقهاي رأي آمديم تا به كسي رأي بدهيم كه در كنار حفظ استقلال و آزادي و اسلاميت كشور وضعيت معيشتي ما را بهبود بخشد و مشكلاتمان را حل كند اما امروز ميبينيم كه نه تنها مشكلات حل نشده بلكه شاهد توهين و تحقير از سوي اطرافيان جنابعالي هم هستيم.
توهين به اقشار مختلف مردم در دولت كنوني به همين مورد خلاصه نميشود و در نمونههاي بسيار ديگري از جمله اظهارات شخص رئيسجمهور در مجلس هم برميگردد.
حدود يك ماه پيش رئيس دولت يازدهم در صحن مجلس و در حالي كه در مقام گفتن از اهميت رأي مردم بود، فقط كساني را «مردم» خطاب كرد كه به او رأي داده و رأيدهندگان به رقبايش را با الفاظي خاص به باد تمسخر وتوهين مينوازد: «مردم در 24 خرداد به افراط، تفريط، خشونت، خودرأيي، تكرأيي، عدم مشورت و عدمتدبير رأي ندادند و به اعتدال، تدبير و عقلانيت رأي دادند.»
اينگونه اظهارات بدون ترديد ادبيات توهينآميز جرياني نشانه دار را در ذهن تداعي ميكنند كه در گرماگرم انتخابات دم از حقوق شهروندي و كرامت انساني ميزدند و زماني كه همان مردم به سمت كانديداي رقيب گرايش پيدا ميكردند، مردم را با ادبياتي سخيف «لشكر قابلمه به دست» ميناميدند و ميگفتند كه اگر در ايران مرگ موش هم بدهند عدهاي قابلمه به دست براي گرفتن آن صف خواهند كشيد و يا مردم استقبال كننده از رئيسجمهور را به دلفيني كه بالا وپايين ميپرد تشبيه ميكردند.
كاش منسوبان دولت اعتدال، رويگرداني ملت از تجديدنظرطلبان را عبرتي براي خود قرار داده و از سرگذشت اين افراد درس بگيرند و تا دير نشده است هر چه زودتر در رفتار و سخن خود تجديدنظر كنند.
كاش وابستگان به دولت يازدهم شعار اصلي خود را كه در خرداد ماه امسال مبني بر «رسيدگي به امورات اقتصادي ومعيشتي مردم مستضعف جامعه» سر ميدادند فراموش نكرده و در كارهاي عملياتي مانند بودجه، توجه و رسيدگي به اقشار ضعيف وتهيدست جامعه را دو اولويت قرار دهند تا هم رشته اعتماد و اطمينان مردم به كارگزاران سست نشود وهم مردم به مرتفع شدن اقتصاديشان اميدوارتر شوند.
در پايان بايد به دولتمردان و تمام افرادي كه خود را مدعي خط امام معرفي ميكنند يادآور شد كه حضرت امام(ره) در مورد همين مردمي كه در34سال اخير و مناسبتهاي مختلف دين خود را به نظام و انقلاب و رهبري ادا ميكنند، فرمودند: «من به جرئت ميگويم مردم ايران در اين زمان از مردم حجاز در زمان رسولالله(ص) و از مردم كوفه در زمان امام علي(ع) برترند.»
هرچند كه آرزويي دست نيافتي است اما اي كاش مدعيان حقوق شهروندي امروز جامعه، به جاي تهيه و تدوين «منشور حقوق شهروندي» حقوق ملت در مؤلفه «عذرخواهي» را به رسميت شناخته و به جاي فرافكني و توجيه سخنان قبيح و غيراخلاقي خود از پيشگاه مردمي كه همين افراد را با رأي خود به كرسي رياست رساندند، عذرخواهي كنند.