کد خبر: 625494
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۰
مأمور پليسي كه شش سال قبل در جريان تعقيب يك مظنون با شليك گلوله او را به قتل رسانده بود، بعد از جلب رضايت اولياي دم از جنبه عمومي جرم پاي ميز محاكمه حاضر شد و گفت: به عنوان مأمور نيروي انتظامي انجام وظيفه مي‌كردم كه حادثه اتفاق افتاد.
به گزارش جوان آنلاين، 19 فروردين ماه سال 86 يكي از مأموران گشت پليس به همكارانش خبر داد مظنوني را كه در تعقيب او بود را در خيابان دلگشا به ضرب گلوله مجروح كرده است. بعد از آن مجروح حادثه به بيمارستان منتقل شد، اما به دليل شدت جراحت تسليم مرگ شد. پس از آن پرونده تشكيل و براي رسيدگي به دادسراي امور جنايي فرستاده شد.
 
با توجه به نحوه شليك گلوله، بازپرس آن را مصداق قتل عمد تشخيص داد و بعد از صدور كيفرخواست پرونده براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. هيئت قضات بعد از شنيدن اظهارات متهم و بررسي اوراق پرونده به درخواست اولياي دم متهم را گناهكار تشخيص دادند و او را به قصاص محكوم كردند. متهم اما به رأي دادگاه اعتراض كرد و پرونده در ديوان عالي كشور مورد رسيدگي قرار گرفت. قضات ديوان با قبول اعتراض متهم، رأي را نقض و پرونده را براي رسيدگي دوباره به شعبه هم عرض ارسال كردند، بنابراين متهم مقابل قضات شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت اما اين بار نيز هيئت قضات رأي به قصاص وي دادند.
 
در حالي كه متهم بار ديگر به رأي دادگاه اعتراض كرده بود، رأي قصاص از سوي قضات ديوان عالي كشور پذيرفته و پرونده براي سير مراحل قانوني به شعبه اجراي احكام دادسراي امور جنايي فرستاده شد. در حالي كه مراحل اجراي حكم در جريان بود، نيروي انتظامي موفق شد با پرداخت ديه رضايت اولياي دم را جلب كند. بنابراين دو روز قبل متهم براي محاكمه از جنبه عمومي جرم به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران منتقل شد.

بعد از اينكه نماينده دادستان تهران براي متهم درخواست صدور مجازات قانوني كرد، متهم به درخواست قاضي در جايگاه قرار گرفت و گفت: روز حادثه بر اساس گزارش پليس 110 همراه يك سرباز راهي مأموريت شدم.

جايي كه رفته بودم پاركي بود كه معمولاً آنجا مواد مخدر خريد و فروش مي‌كردند. وقتي رسيدم چند پسرجوان از يك لندرور قرمز پياده شدند و فرار كردند. راننده هم دنده عقب گرفت تا از محل برود. من از ماشين پياده شدم تا مانع فرار او شوم. موفق نشدم و او از محل گريخت. پس از آن از مركز استعلام گرفتم و ماجرا را توضيح دادم كه از من خواستند او را تعقيب كنم. من هم مطابق دستور عمل و ماشين را دنبال كردم. مطابق قانون به كار‌گيري سلاح چند تير هوايي هم شليك كردم تا مظنون خودش را تسليم كند اما او به هشدارم توجه نكرد و از محدوده هم خارج شد.
 
دوباره با مركز تماس گرفتم و گفتم كه مظنون از محدوده ما خارج شده اما گفتند كه با كلانتري منطقه هماهنگ مي‌شود و خواستند كه به تعقيب او ادامه دهم تا نيروي كمكي به من ملحق شود. در آن محل مدرسه تعطيل شده بود و خيابان هم ترافيك سنگيني داشت. بايد احتياط مي‌كردم تا به بچه‌ها صدمه وارد نشود. مظنون مدام فحاشي مي‌كرد و از مردم مي‌خواست راه را برايش باز كنند. در همان شلوغي از ماشين پياده شدم و به طرفش رفتم. سلاحم را به طرفش گرفتم و خواستم پياده شود و خودش را تسليم كند اما به من حمله كرد و دسته اسلحه را گرفت و سعي كرد آن را از دستم در بياورد.
 
همان لحظه سربازي كه به عنوان راننده همراهم بود، پياده شد و ضربه‌اي به دست مظنون زد كه اسلحه از دستش افتاد. بعد از آن ترافيك روان شد و متهم پايش را روي پدال گاز فشار داد و موفق به حركت شد. او وارد خيابان يكطرفه‌اي شد و من هم تعقيبش كردم. وقتي ماشين متوقف شد، به طرفش رفتم و از طرف راننده وارد و با او درگير شدم. وقتي خم شد قفل فرمان را بردارد به او شليك كردم. مي‌خواستم پايش را بزنم و اصلاً قصدم كشتن او نبود.
 
وقتي او را از ماشين پايين آوردم براي لحظاتي نمي‌دانستم چه كار كنم. ماشين او پنچر شده بود. به ذهنم رسيد او را با ماشين پليس به بيمارستان منتقل كنم و همين كار را كردم. متهم ادامه داد: من به عنوان مأمور پليس در حال انجام مأموريت بودم و مراحل را هم با مركز در ميان مي‌گذاشتم و از اتفاقي كه افتاده متأثر هستم.

متهم در آخرين دفاعش گفت: شش سال است كه در زندان هستم و روزگار دشواري را سپري مي‌كنم و از هيئت قضات درخواست گذشت دارم.

هيئت قضات بعد از شنيدن دفاعيات متهم وارد شور شدند. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار