به نوشته سیاست ما، ائتلاف جدیدی که از همپیمانی سعودیها و اسرائیل ایجاد شده، میخواهد دولت و ارتش آمریکا را وارد مناقشه شیعه و سنی در منطقه کند. این کار از طریق تخریب مذاکرات هستهای با ایران و همچنین جنگ سوریه صورت میگیرد. رابرت پری خبرنگار پیشین اسوشیتدپرس و نیوزویک در مطلبی به این موضوع پرداختهاست.
یکی از شورشیان سوریه درحالیکه سر بریده شده یک نفر که احتمال شیعه بوده را در دست گرفته، برای بینندگان فیلم ویدیوییاش توضیح میدهد که سنیها باید به جنگ خود برای براندازی حکومت اسد ادامه دهند. این شورشی میگوید: شیعیان خطرناک هستند و خدا ما رو بر آنها پیروز کند.
یک روز بعد البته معلوم میشود که مردی که این شورشی سرش را بریده شیعه نبوده بلکه یکی از جنگجویان سنی بوده که به اشتباه هدف حمله سنیها قرار گرفتهاست.
همین موضوع به تنهایی آنچه که در سوریه میگذرد را نشان میدهد. بعضی افراطگرایان سنی دربیمارستان ها از میان مجروحان به دنبال شیعیان هستند تا آنها را بیرون بکشند وسرشان را از بدنشان جدا کنند.
مناقشه میان شیعه و سنی به 1400 سال قبل برمیگردد و اکنون خودش را در سوریه دوباره نشان دادهاست. این مسئله همچنین به نوعی جنگ قدرت در کل خاورمیانه تبدیل شدهاست. در مورد سوریه، دولت آمریکا به شدت از سوی اسرائیل و عربستان که ثروتمندترین حکومت عرب سنی است تحت فشار است که وارد جنگ سوریه شود. هدف عربستان و اسرائیل این است که از این طریق و با وارد شدن آمریکا به کارزار سوریه، به ایران ضربه وارد کنند.
درحال حاضر دولت اوباما به صورت مخفیانه در حال ارسال سلاح به گروههایی از شورشیان سوریه است که آنها را میانهرو میخواند. این کار از طریق سیا صورت میگیرد. با این حال اوباما از حمله به سوریه بعد از ماجرای کاربرد سلاح شیمیایی در این کشور خودداری کرد و به جای آن توافقی را پذیرفت که بر اساس آن سلاحهای شیمیایی سوریه تحت نظارت سازمان ملل نابود میشوند.
تلاش و تدارک عربستان و اسرائیل برای مقابله با آنچه هلال شیعی از ایران تا عراق و سوریه و لبنان خوانده میشود، در چند جبهه در حال پیگیری است. یکی از این جبههها کنگره آمریکا و دیگری رسانههای خبری این کشور است؛ جایی که نومحافظهکاران آمریکایی مشغول کارند تا حضور و مشارکت نظامی آمریکا در سوریه را بیشتر کنند و از سوی دیگر مانع از توافق غرب با ایران شوند.
هیات تحریریه روزنامه واشنگتنپست که مدتها صدای نومحافظهکاران آمریکایی بود، اخیرا در مطلبی گلایه کرده که چرا دولت اوباما اجازه داده به خاطر ایران میان واشنگتن و اسرائیل شکاف ایجاد شود. در این سرمقاله آمده است:
حتی یک توافق دائم با ایران برای محدود کردن برنامه هستهای این کشور اگر به این معنی باشد که آمریکا از مناقشات خاورمیانه عقبنشینی کند و به ایران اجازه دهد که در منطقه به سلطه برسد، برای اسرائیل مطلوب نیست.
این حرف همانقدر توهمآمیز است که رفتار آن شورشی سوریهای هنگام بریدن سر آن مردی که فکر میکرد شیعه است. به هر حال نباید فراموش کنیم که ایران هیچ گاه در جایگاه مهاجم در منطقه نبودهاست. ایران بیشتر قربانی تهاجم بوده و نزدیکترین نمونه آن هم حمله به سفارت ایران در بیروت در همین روزهای اخیر است. در طول تاریخ ایران و شیعیان منطقه بیشتر در موضع دفاعی بودهاند. در سال 1980 یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سعودیها و دیگر شیخنشینهای سنی منطقه از تهاجم صدام حسین به ایران حمایت کردند. این جنگ 8 سال طول کشید.
از سوی دیگر، ظهور حزبالله در لبنان در واکنش به تهاجم اسرائیل به لبنان و اشغال این کشور در دهه 1980 صورت گرفت. حکومت خاندان اسد در سوریه هم سالها قبل از تشکیل جمهوری اسلامی در ایران در قدرت بوده و نمیتوان گفت که این حکومت با کمک ایران شکل گرفتهاست. این عربستان و دیگر رژیمهای سنی منطقه هستند که با کمک اسرائیل سعی در تغییر معادله ژئوپلتیک منطقه از طریق برکنار اسد را دارند. نکته کنایهآمیز این است که حمله دولت بوش به عراق در سال 2003 باعث گسترش نفوذ ایران در منطقه شد. همان نومحافظهکارانی که برای حمله عراق هورا میکشیدند اکنون درباره پیامدهای این جنگ که به قدرت گرفتن ایران منجر شده جنجال میکنند.
مسئله تسلیحات هستهای یکی دیگر از مسائلی است که واشنگتنپست و تقریبا کل رسانههای خبری آمریکا نوعی جانبداری عمیق و غیرحرفهای درباره آن دارند. حتی وقتی اسرائیل صحبت از حمله به تاسیسات هستهای ایران میکند، کسی به این نکته اشاره نمیکند که اسرائیل خودش صاحب زرادخانه هستهای است و به گواه گزارشهای اطلاعاتی آمریکا ایران یک دهه قبل برنامه تسلیحات هستهای را کنار گذاشتهاست.
ماه گذشته وقتی شلدون ادلسون میلیاردر آمریکایی و حامی مالی حزب جمهوریخواه و از حامیان سرسخت نتانیاهو در واشنگتن، از ضرورت حمله هستهای به ایران سخن گفت، صدای کسی بلند نشد.
رسانههای آمریکایی درباره وجود ائتلاف جدیدی با حضور اسرائیل و سعودیها اشارهای نمیکنند. البته نویسندگانی مانند توماس فریدمن در نیویورکتایمز گاهی اشارهای اندک میکنند. او که از نزدیکان سعودیها و سنیها به حساب میآید اخیرا در مطلبی نوشت: تعجب میکنم وقتی میبینم یهودیان بیتالمقدس و سنیهای مکه و مدینه اکنون یک ائتلاف تاکتیکی علیه شیعیان ایران و پروتستانهای آمریکا ایجاد کردهاند.
او در ادامه مینویسد: آیا این خبر خوبی است؟ در یک مرحله بله. من در کنفرانس امنیتی خلیج فارس در ابوظبی شرکت کردم که مقامات و کارشناسانی از کشورهای عربی و اسلامی در آن حضور داشتند. در افتتاحیه این نشست، شیمون پرز رئیسجمهور اسرائیل از طریق ماهواره و از دفترش در بیتالمقدس خطاب به این کنفرانس سخنرانی کرد. اما این همکاری اعراب سنی با اسرائیل مبتنی بر هیچ آشتی و صلحی نیست بلکه بر اساس این اصل است که دشمن دشمن من دوست من است. اکنون ایران دشمن است. اعراب و اسرائیل در هفتههای اخیر بارها و بارها تاکید کردهاند که مخالف هرگونه توافق ایران با غرب هستند.
فریدمن در ادامه مینویسد: تا کنون ندیده بودم اسرائیل و متحدان عرب آمریکا تا این اندازه برای تاثیر بر سیاست خارجی آمریکا تلاش کنند و تا کنون ندیده بودم که سناتورها و نمایندگان مجلس آمریکا تا این اندازه طرف اسرائیل را بگیرند و با رئیسجمهور خودشان ضدیت کنند.
چه کسی حرف آخر را میزند؟پرسشی که اکنون پیش روی آمریکا قرار دارد این است که آیا این ائتلاف جدید که با پول و نفت سعودیها اداره میشود و مشغول لابی سنگین در واشنگتن است، میتواند سیاست خارجی آمریکا را کنترل کند و ارتش آمریکا را وارد مناقشه منطقهای با ایران کند؟
به نظر میرسد سعودیها با پولشان دولت فرانسه را خریدهاند. لابی اسرائیل در کنگره آمریکا هم توانسته نمایندگان را راضی کند که شمشیر تحریم را بالای سر ایران نگه دارند. نومحافظهکاران بانفوذ هم در حال پمپاژ سرمقاله و گزارش به مطبوعات هستند.