روز گذشته وبسايت راديو فردا در گزارشي از ديدار فرزندان موسوي و كروبي با آقاي هاشمي رفسنجاني و به نقل از مطالب مندرج در صفحات فيسبوك فرزندان كروبي، مينويسد در ديداري كه هفته گذشته با آقاي هاشمي رفسنجاني داشتهاند، آقاي هاشمي خواسته كه سلام مخصوصشان را به آقايان موسوي و كروبي و خانم رهنورد برسانيم. بنابر همين گزارش يكي از فرزندان كروبي در فيسبوك نوشته است كه آقاي هاشمي در اين ديدار گفته «رفع حصر از جمله مطالبات جدي مردم است».
اگر چه انتظار اين بود كه بعد از درج اين مطلب در فيسبوك نامبردگان و گزارش آن در راديو فردا، سايت آقاي هاشمي رفسنجاني يا دفتر ايشان نسبت به آن واكنش نشان دهند و آن را تكذيب كنند، اما سكوت در مقابل آن و ديگر ادعاهاي مطرح شده در اين ديدار تنها ميتواند به مفهوم تداوم حمايت از سران فتنه باشد.
طي هفتههاي اخير رسانههاي بيگانه و پادوهاي داخلي فتنه كه هنوز پيام حضور حماسي مردم در انتخابات يازدهم رياست جمهوري را درك نكردهاند، تلاش داشتند كه به زعم خود و به بهانه هزارمين روز حصر سران فتنه اين موضوع را به موضوع روز سياسي كشور تبديل و از آن طريق بتوانند يك بار ديگر موضوع سران فتنه را در اذهان فراموش شده مردم زنده كنند كه ديدارهاي بستگان موسوي و كروبي با خاتمي و هاشميرفسنجاني در اين راستا قابل ارزيابي است،اما نكته مهم اين است كه به رغم اين خبرسازي، چه اهدافي در پس اين ديدارها نهفته است و شايد بتوان ريشه آن را در چرايي حصر سران فتنه جستوجو كرد.
در روند تحولات پس از انتخابات دهم رياست جمهوري و به رغم اهانت فتنهگران به ارزشهاي انقلابي و اسلامي در طول هشت ماه پس از انتخابات، حماسه نهم ديماه سال 88 مردم ايران خط بطلاني بر ارزشستيزي فتنهگران بر آن روند و به ويژه غائله آنها در عاشوراي 88 (ششم ديماه) و پيوند نامبارك آنان با منافقين، سلطنتطلبان و ... كشيده و به همين دليل نظام اسلامي با اميد عبرتآموزي سران فتنه با تحركات آنان پس از حماسه نهم دي مدارا كرد، اما در بهمنماه سال 89 در شرايطي كه قيامهاي مردمي در كشورهاي تونس و مصر اوج گرفته بود سران نظام سلطه براي به انحراف كشاندن آن تحولات و به چالش كشيدن فضاي سياسي كشور، در يك هماوايي مشترك با سران فتنه كوشيدند با سازماندهي دور جديدي از تحركات خياباني، حوادثي را كه بعداً در سوريه اتفاق افتاد در ايران آغاز كنند كه خوشبختانه با هوشياري نيروهاي نظام، توطئه ايجاد غائلهاي جديد كه بسيار خطرناكتر از فتنه بعد از انتخابات بود خنثي شد و البته حصر سران فتنه پس از آن مكافاتي حداقلي براي جنايت سران فتنه در طول ماههاي پس از انتخابات و طراحي غائله جديد بود كه علاوه بر كشتهشدن و شهادت بيش از 30 نفر و هزينههاي عادي مترتب بر آن، لطمه سنگيني را بر اعتبار و جايگاه نظام اسلامي وارد كرد.
اما آنچه را كه در شرايط كنوني معدود حاميان و بستگان فتنهگران را به مطرح كردن مجدد موضوع حصر واداشته از يك سو تحولات پس از انتخابات يازدهم رياست جمهوري بود، چرا كه تحقق حماسه سياسي عظيم مردمي در انتخابات در اصل افشاكننده ماهيت دروغ تقلب در انتخابات نظام اسلامي بود كه به دنبال خود روند اعلام برائت از فتنه در ميان فعالان سياسي را به دنبال داشت كه بايد اين روند متوقف ميشد و از سوي ديگر روند عملكرد دولت يازدهم در عرصه سياسي داخلي و بينالمللي بود. چراكه دولت يازدهم به دليل تلاش براي حل مشكلات اقتصادي كشور و پيگيري مذاكرات هستهاي چندان تمايلي به پيگيري موضوع حصر ندارد و لذا برنامهريزان اين ديدار تلاش دارند با فضاسازي، عملاً دولت را درگير چالشهاي ناخواستهاي كرده و او را از مأموريتهاي اصلي باز دارند، مروري بر يادداشت مدير مسئول روزنامه آرمان در تاريخ 25/8/92 گوشهاي از ابعاد و اين گمانه را آشكار ميكند، آنگاه كه مينويسد: دولت آقاي روحاني هر چند در شكل و فرم از تجارب گذشتگان به لحاظ انتصابها خوب استفاده كرده، خيلي سريع به خوديها، دلسوزان و كساني كه در به وجود آوردن دولت تدبير و اميد از خودگذشتگي كردند، كماعتنايي نشان داد. تجارب آيتالله هاشمي و سيدمحمدخاتمي هر چند به عنوان پشتوانه قوي قابل اتكا به شمار ميرود، اما آقاي روحاني به لحاظ شخصيتي آنچنان تمايلي ندارد او را به واسطه ديگران بشناسند و قابليتهاي شخصياش را ناديده بگيرند.»
جا داشت آقاي هاشمي رفسنجاني به جاي اينگونه حمايتها از سران فتنه و وابستگان آنها ميخواست كه با توبه و اعلام برائت از اقدامات گذشته از مسئلهسازي براي دولت يازدهم در داخل و تأمين خوراك تبليغاتي براي رسانههاي بيگانه و نهادهاي بينالمللي بپرهيزند تا دولت بهتر بتواند به حل مشكلات اساسي مردم بپردازد.