سومين دور از مذاكرات تيم جديد هستهاي ايران با گروه 1+5 در ژنو به زودي برگزار ميشود. تبديل شدن فعاليتهاي هستهاي ايران به يك موضوع بسيار مهم منطقهاي و بينالمللي،كفايت ميكند تا هر دور از مذاكرات بين جمهوري اسلامي و گروه 1+5 از سوي رسانههاي خبري،محافل سياسي، انديشكدهها و پژوهشكدههاي مطالعات راهبردي و همچنين دولتها، به دقت مورد توجه قرار گيرد و رصد شود. برخي از كارشناسان و رسانههاي غربي بر اين اعتقاد هستند كه حل شدن موضوع هستهاي ايران بر اساس نوعي توافق بين جمهوري اسلامي و ايالات متحده، به دليل در بر داشتن آثار و پيامدهاي گوناگون در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي و امنيتي، ميتواند مهمترين رويداد سياسي بعد از دوران جنگ سرد باشد. چنين تحليلي از مذاكرات و نتايج آن، خود شاخص مهمي براي فهم و درك جايگاه، موقعيت و اقتدار نظام جمهوري اسلامي ايران است. اما سخن اين است كه آيا مذاكرات پيش رو به نتايج قابل قبول براي طرفين منتهي ميشود يا خير؟ نتايج قابل قبول براي طرفين، همان بازي برد- برد است. برد- برد در اين مذاكرات براي هر يك از طرفين به چه معني است؟ به طور خلاصه ميتوان گفت:
الف- به رسميت شناختن حق غنيسازي در خاك ايران براي ملت ايران و برداشتن تمامي تحريمها از سوي غرب، برد جمهوري اسلامي است.
ب- رفع نگرانيهاي معقول و منطقي غرب با اقدامات اعتمادساز ايران در چارچوب مقررات بينالمللي، به ويژه «انپيتي» و اسناد پادمان كه نشاندهنده ماهيت صلحآميز فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي باشد، برد غرب خواهد بود. ايران داشتن دانش و فناوري هستهاي را حق ملت خود دانسته و امريكا و برخي از متحدينش با ادعاي تلاش جمهوري اسلامي براي دستيابي به سلاحهاي هستهاي، تحريمهايي را عليه كشورمان وضع كردهاند. بنابراين تحقق دو گزاره فوق، موضوع هستهاي ايران را كه به يك چالش جدي بين جمهوري اسلامي و چند كشور غربي تبديل شده، حل خواهد كرد. آيا چنين توافقي حاصل خواهد شد؟ پاسخ اين سؤال به رفتار هر يك از دو طرف مذاكرهكننده برميگردد. با توجه به قريب يك دهه مذاكرات هستهاي بين ايران و گروه 1+5 ميتوان گفت:
اگر جمهوري اسلامي به عضويت خود در اين سازمان بينالمللي ادامه داده و همزمان با ادامه فعاليتهاي هستهاي خود با هدف شفافسازي در خصوص ماهيت فعاليتهاي هستهاياش با گروه 1+5 مذاكره ميكند، به اين دليل است كه ايران نه تنها به دنبال دستيابي به سلاحهاي هستهاي نبوده، بلكه چنين تلاشي را حرام دانسته و معتقد به خلع سلاح هستهاي در كل جهان است. اصرار ملت ايران به برخورداري از حق غنيسازي و داشتن چرخه سوخت، به نقش انرژي هستهاي در مصارف صلحآميز برميگردد. ملت ايران به دنبال پيشرفت و ايجاد تمدن نوين اسلامي بوده و در اين راستا، دستيابي به تمامي علوم و فنون جديد، از جمله داشتن چرخه سوخت هستهاي را حق مسلم و قطعي خود ميداند. بنابراين حفظ چرخه سوخت و به رسميت شناختن آن از سوي غرب، خط قرمز اصلي تيممذاكرهكننده هستهاي جمهوري اسلامي در مذاكرات ژنو خواهد بود. بر همين اساس، انجام هر نوع اقدام اعتمادساز معقول از سوي ايران براي رفع هر نوع نگراني منطقي از طرف غربي، بايد داراي توازن با رفع تحريمها باشد. ايران به طور قطع نميپذيرد كه در يك گام، تمامي اقدامات اعتمادساز معقول را به صورت 100 درصدي انجام دهد، لكن غربيها به صورت جزئي، محدود و در حد 5 درصد، وعده كاهش تحريمها را بدهند.
2- رفتار گروه 1+5، اگر مثل گذشته بخواهد تحت تأثير برخي از كشورهاي خاص مثل امريكا و در مذاكرات اخير مثل فرانسه باشد، به طور قطع منطقي و سازنده نخواهد بود و مذاكرات اين دور هم، بدون دستيابي به يك نتيجه قابل قبول براي طرفين پايان خواهد يافت. آيا فشارهاي غيرمنطقي و غيرسازنده برخي از كشورهاي عضو گروه 1+5 در دور جديد مذاكرات استمرار خواهد يافت؟ براي يافتن پاسخ اين سؤال بايد به دلايل اين فشارها و كارشكنيها توجه كرد. واقعيت آن است كه از منظر برخي از كشورهاي 1+5 و به ويژه امريكا، موضوع هستهاي ايران، صرفاً بهانهاي براي فشار به جمهوري اسلامي است. هدف راهبردي امريكا و متحدينش، بازداشتن حركت رو به پيشرفت ملت ايران و جلوگيري از بناي «تمدن نوين اسلامي» به دست ايرانيان ميباشد. براين اساس، ميتوان گفت امريكاييها هرگز به دنبال رسيدن به نقطهاي مطمئن براي آشكار شدن ماهيت كاملاً صلحآميز فعاليتهاي هستهاي ايران نيستند.
امريكاييها و متحدين آنان، ميخواهند با تحميل خواست خود مبني بر محروم ساختن ملت ايران از داشتن چرخه سوخت، با حفظ ساختار تحريمها، بسترهاي فشارهاي بيشتر بر جمهوري اسلامي جهت تسليم شدن در ديگر حوزهها را نيز فراهم سازند. گرچه برخي از دولتمردان ايالات متحده و از جمله آقاي اوباما رئيسجمهور اين كشور، اعلام كردهاند حق ملت ايران در استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي را به رسميت ميشناسند، لكن شواهد و قرائن بسياري وجود دارد كه از مهندسي يك سناريوي فريب و حيله حكايت ميكند. امريكاييها از يك طرف ميگويند خواهان توافق با ايران بوده و حاضرند بهرهمندي ايرانيان از انرژي صلحآميز هستهاي را به رسميت بشناسند و از طرف ديگر ميگويند با جمهوري اسلامي، هرگز «توافق بد» نخواهند كرد. اكنون از نظر صهيونيستها و برخي از كشورهاي عضو 1+5، توافق با ايران، به دو نوع توافق «خوب» و «بد» دستهبندي شده و ميگويند ما با ايران به دنبال يك توافق «بد» نخواهيم بود. چندي قبل آقاي جان كري وزير امور خارجه امريكا گفت توافق نكردن با ايران، بهتر از انجام يك توافق بد با ايران است. سؤال اين است كه از نظر امريكاييها و متحدينشان، چه نوع توافقي با ايران «بد» خواهد بود. بررسي و تحليل محتوايي اظهارات مقامات امريكايي نشان ميدهد كه توافق «بد» با تهران، توافقي خواهد بود كه در بردارنده دو ويژگي يا عنصر اساسي باشد:
الف- در نهايت با اين توافق، حق غنيسازي براي ايران از سوي غرب به رسميت شناخته شود.
ب- در نهايت با اين توافق، زيرساخت تحريمها و ساختار تحريمها عليه ايران به هم خورده و تحريمها عليه جمهوري اسلامي به طور كامل لغو شود.
اما مختصات توافق «خوب»كه غربيها و در رأس آنها امريكا به دنبال آنند چيست؟
آنگونه كه از شواهد و اظهارنظر مقامهاي غربي برميآيد، از نگاه گروه 1+5 توافق خوب آن است كه غنيسازي اورانيوم در خاك ايران براي هميشه تعطيل و در عين حال ساختار تحريمها نيز عليه جمهوري اسلامي حفظ شود.
بنابراين اگر غربيها و خصوصاً امريكاييها، به دنبال چنين توافقي با ايران هستند، اين توافق نتيجهاش حل و فصل موضوع هستهاي كشورمان به صورت «برد- برد» نخواهد بود. اين توافق برد طرف غربي و باخت ايران را در پي دارد و روشن است كه جمهوري اسلامي هرگز به چنين توافقي تن نخواهد داد. برهمين اساس است كه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در روز 12 بهمن ماه سال جاري در جمع دانشآموزان و دانشجويان اعلام فرمودند به نتيجه اين مذاكرات خوشبين نيستند. معظم له ضمن خوش بين نبودن به نتيجه مذاكرات، فرمودند:«بأذن الله از اين مذاكرات ضرري هم نميكنيم، بلكه تجربهاي در اختيار ملت قرار ميگيرد كه مثل تجربه تعليق موقت غنيسازي در سالهاي 82 و 83 ظرفيت فكري تحليلي مردم را بالا خواهد برد.»
لذا اگر غربيها اشتباهات گذشته خود را تكرار كنند و اين مذاكرات به دليل اشتباهات آنها به نتيجه و توافق منتهي نشود، ملت ايران پس از ژنو ضرر نخواهد كرد. ملت ايران در فرداي «ژنو ناكام» ظرفيت فكرياش بالاتر رفته و مصممتر ميشود تا با تلاش خودش مشكلات را حل كند. آنچه باعث ميشود غربيها به تكرار اشتباه روي آورند، اين تلقي غلط از تأثير تحريمها بر اراده جمهوري اسلامي براي انجام مذاكرات است. غربيها بايد بدانند منطق پذيرش مذاكره از سوي جمهوري اسلامي، آموزههاي ديني است، نه تحريمها.