چيتچيان اظهار داشته در ملاقات «حسن روحاني» رئيسجمهوري با «شينزو آبه»، نخستوزير ژاپن در حاشيه نشست سالانه مجمع عمومي سازمان ملل، توافق شده تا به طور خاص در خصوص مسائل محيط زيست و آب همكاريهاي جديدي بين دو كشور صورت گيرد (اين موضوع به فاميلي جناب نخست وزير ربطي ندارد). البته بعيد است كه ما بخواهيم مثلاً در خصوص مديريت سونامي به ژاپنيها كمك كنيم، هرچند شايد بعد از سونامي اقتصادي فعلي، در آينده تجربياتي را كسب كنيم كه قابل ارائه به ديگران باشد، حالا ژاپن نشد كشورهاي همسايه شرقي دم دست تشريف دارند.
بگذريم! به گفته وزير نيرو بين دو كشور تاكنون در زمينه صنعت آب و برق همكاريهاي اقتصادي ديرينهاي وجود داشته ولي در چند سال اخير (به جز همكاري فني با مؤسسه جايكا) اين ارتباطات كاهش يافته است و حالا مقرر شده تا درباره موضوعاتي از جمله مديريت تقاضاي آب، مديريت تقاضاي انرژي، انرژيهاي نو و همچنين در خصوص درياچه اروميه همكاريهاي لازم بين اين دو كشورصورت گيرد.
اشتباه نكنيد! هميشه كه كار طنازان، نفوس بد زدن نيست. نه وزير نيرو را آب مانند «گاليور» به ليليپوت و وزارت رسانده و نه مردم ايران مانند مردم ليليپوت سر شكستن تخم مرغ كه از سر شكسته شود يا ته آن، با دنيا دعوا دارند و نه من اولاد آدم، مانند گلام هستم كه بگويم: من ميدونم... كارمون تمومه...! اينبار به جاي اشكال ايراد كردن ميخواهم دو كلمه حرف حساب بزنم. هر چند به خرج كسي نرود و فكر كنند كه باز هم طنز است و بايد بخندند. اشكالي هم ندارد اين روزها حرفهاي جدي زيادي زده ميشود كه همه را ميخنداند.
كافي است شالوده مباحث كلاسهاي آموزشي مؤسسه جايكا در دولت احمدينژاد را كه براي مديران و برنامهريزان وزارت نيرو اجرا شده، مرور كنيم: كسب نظر ذينفعان و دخالت آنها در اجراي طرحهاي توسعه منابع آب، رويكرد مديريت يكپارچه در اجراي اين طرحها، بهرهبرداري بسيار خوب و دقيق از تأسيسات آبي و سيستمهاي پايش و بهرهبرداري از تلهمتري و تلهكامند. ميبينيد، اين هم از خلاصه و ماحصل تجربيات ژاپن كه تا حالا براي هر دوره آموزشي خدا تومان پولش را گرفتهاند و به خوردمان دادهاند. نبايد فراموش كنيم كه مهمترين مسائل مورد توجه در مطالعات جامع منابع و مصارف آب توجه به جوامع بهرهبردار است و مدلهاي رياضي و شبيهساز در صورتي كارآمد و قادر به توصيف و تبيين مسائل پيچيده آب خواهند بود كه در آنها مباحث اجتماعي، مشاركتهاي مردمي، مسائل اقتصادي و زيست محيطي لحاظ شود.
اگر آقاي چيتچيان فكر ميكنند با اين وضع سلب مشاركتهاي اجتماعي، وضعيت آشفته اقتصادي، عدم تمركز در مديريت و تعدد مراكز تصميمگيري و همچنين زيرساختهاي فشل مخابراتي، تجربيات ژاپنيها جواب ميدهد بايد بگويم كه جاي گلام خالي كه بگويد: من ميدونم... كارمون تمومه! اما اگر بنا باشد كه فقط تجربه آنها نباشد و علاوه بر آن مديريتشان هم باشد، كدام قسمت از بدنه و تنه وزارتخانه و دولت محترم حاضر است به الگوهاي مورد درخواست مديريت ژاپني پاسخ مثبت دهد؟
نقل است كه يك روز مردي در زراعت خود مشغول آبياري سنتي بود، سواري بر اسب را ديد كه از نزديك زمينش ميگذرد. برزگر بيخود مرد سواره را صدا كرد و گفت: بيل منه نسوني ها!... سوار پرسيد: مگه بيل تو به چه دردي ميخوره؟ برزگر ساده لوح گفت: اگر بيل منو به آهنگري بدي برات نعل اسبي درست ميكنه. سوار وقتي كه ديد برزگر آدم صاف و سادهاي است از اسب پياده شد و بيلش را گرفت و رفت. با مديريت ژاپني، خيلي از مديران وطني بايد بروند. حواستان هست؟