کد خبر: 621642
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۳
آیا با قاتلینی حرفه ای روبروییم که در شلوغ ترین ساعات روز و پرترددترین خیابان دست به جنایت می زنند یا آماتورهایی که ظرف 36 ساعت و با ضد و نقیض گویی به دام می افتند؟

روزنامه هفت صبح: آیا با قاتلینی حرفه ای روبروییم که در شلوغ ترین ساعات روز و پرترددترین خیابان دست به جنایت می زنند یا آماتورهایی که ظرف 36 ساعت و با ضد و نقیض گویی به دام می افتند؟

در حالی که در کنگاور، زادگاه مهندس رحمت آبادی، معاون مقتول وزارت صنعت، مراسم عزاداری او همچنان ادامه دارد و مردم این شهر و خانواده مرحومرحمت آبادی همچنان در شوک درگذشت او هستند، خبر بازداشت یک زن و شوهر از اقوام معاون وزیر که به قتل او اعتراف کرده اند بر پیچیدگی های ماجرا افزوده است.

این زوج گفته اند به خاطر اختلافات مالی، معاون وزیر را کشته اند و به این ترتیب فرضیه پلیس درباره شخصی بودن و خانوادگی بودن قتل را تایید کرده اند اما هنوز مشخص نیست که چگونه طبق اعترافات قاتلین، این زوج در سر قرار با مهندس رحمت آبادی به شکل نامرسوم سوار اتومبیل او شده اند.

مرد قاتل اعتراف کرده که با همسرش به بهانه رفع اختلافات مالی با مهندس قرار گذاشتند و سپس او هم همراه همسرش به سر قرار در خیابان گلبرگ می رود و در آنجا در اقدامی عجیب زن در صندلی جلو و خودش در صندلی عقب سوار می شوند و در حین صحبت با مهندس رحمت آبادی، مرد قاتل با اسلحه ای که به همین منظور از غرب کشور خریداری کرده، دو گلوله از صندلی پشت به سمت مرحوم شلیک می کند؛ آن هم در ساعت 19 در میدان سبلان تهران یعنی یکی از پرترددترین مناطق تهران و در آن ساعت شب که ترافیک در بالاترین اندازه خود است.

قاتلین گفته اند با استفاده از سروصدای طبل عزاداران کسی صدای شلیک گلوله آنها را نشنیده و قاتلین پس از بالا کشیدن شیشه پنجره اتومبیل جسد را در همان داخل ماشین که ابتدای خیابان گلبرگ پارک شده بود رها کرده و از محل گریخته اند.

تا اینجا اگر این داستان کاملا حقیقت داشته باشد، با دو قاتل حرفه ای باید سروکار داشته باشیم که ابایی از انجام قتل در خیابانی شولغا و در میان صدها و هزاران عابر و اتومبیل در حال تردد ندارند. حتی در ابتدا تصور می شد که معاون پارلمانی وزیر از سوی گروهک های تروریستی به قتل رسیده است اما در تحقیقات بعدی این فرضیه رد شد چرا که پیدا شدن دو پوکه در داخل ماشین، سالم بودن شیشه های ماشین، بالا بودن تمامی شیشه ها و همچنین پارک و خاموش بودن ماشین در کنار خیابان نشان می دادکه عامل جنایت در حالی که داخل ماشین نشسته و با مقتول در حال گفتگو بوده، به وی شلیک کرده است.

این فرضیه وقتی قوت یافت که کاغذی که محل قرار در آن نوشته شده بود نیز داخل ماشین پیدا شد. آدرس با دستخط معاون وزیر نوشته شده و همان محلی بود که جسد او در آنجا پیدا شده بود؛ بنابراین شکی باقی نماند که وی برای قرار ملاقات با فردی به آن محل آمده و سپس توسط وی به قتل رسیده است.

از طرفی با کنترل تماس های مرحوم رحمت آبادی، پلیس به سرعت و به سادگی به قاتلین که از بستگاه مقتول هستند مظنون شده و با ضد و نقیض گویی های این زوج و به خصوص اظهارنظر دختر آنها که زمان خروج آنها از خانه را دقیقا مطابق با زمان قتل مهندس رحمت آبادی نشان می داد، آنها به دام پلیس افتادند و پس از انکارهای اولیه، عاقبت به قتل اعتراف کردند.

حالا کسی نمی داند با جنایتکارانی آماتور روبروییم که در خشم و کینه به جنایتی نفرت انگیز دست زدند یا با قاتلینی مجرب و ماهر که در ساعت هفت شب در شلوغ ترین میدان های شهر هم ابایی از کشتن یک مقام عالیرتبه ندارند! به نظر می رسد این پرونده پرابهام همچنان داستان های جدیدی را برای عرضه کردن داشته باشد.

زوج جنایتکار که به اتهام قتل معاون سابق وزیر صنعت دستگیر شده اند، در نخستین اعترافات خود با قبول اتهاماتشان انگیزه خود از قتل معاون وزیر را اختلاف مالی اعلام کردند. بازجویی از متهمان دستگیر شده تا روشن شدن زوایای پنهان ماجرای قتل همچنان ادامه دارد.

جسد صفدر رحمت آبادی ساعت 20 و 30 دقیقه یکشنبه شب گذشته در خودرویش در خیابان گلبرگ کشف شد. عامل جنایت با شلیک دو گلوله به سر معاون وزیر صنعت او را به قتل رسانده بود. بررسی صحنه جنایت نشان می داد قاتل در داخل خودرو نشسته و به سوی قربانی شلیک کرده بود. در ادامه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده و با ردیابی شماره تماس های مقتول و بازجویی از خانواده با گذشته 48 ساعت از زمان قتل به یکی از بستگان پدری مقتول ظنین شده و او را همراه همسرش در شرق تهران دستگیر کردند.

متهمان در بازجویی های اولیه منکر هرگونه جنایتی شدنداما در ادامه تحقیقات فنی و پلیسی، مردم جوان در ادامه لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان گفت: «رحمت آبادی از بستگان پدری ام بود. من وهمسرم 10 سال قبل پس از ازدواج به تهران آمده و در شرق تهران ساکن شدیم. از چندی قبل با مقتول اختلافات مالی داشتم که این اختلافات به مروز زمان پیچیده تر شده بود و چاره ای جز انتقام نداشتم.

روز حادثه با تهیه اسلحه از همسرم خواستم که با مرحوم رحمت آبادی قرار بگذارد تا برای همیشه موضوع اختلاف مالی را حل و فصل کنیم. حدودس اعت هشت شب به محل قرار در خیابان گلبرگ رسیدیم. همسرم روی صندلی جلوی خودرو نشست و من پشت سر مقتول نشستم. پس از کمی صحبت اسلحه را به سمت سر مقتول نشانه گرفته و دو گلوله شلیک کردم.»

وی ادامه داد: «به خاطر سروصدا در خیابان کسی متوجه شلیک نشد. سریع از ماشین پیاده شده و به خانه بازگشتیم که قبل از فرار ماموران ما را دستگیر کردند.»

زن جوان نیز با تایید اعترافات همسرش گفت: «شوهرم از من خواست با مرحوم رحمت آبادی تماس گرفته و از او بخواهم برای حل مشکلی که دارم از او کمک بخواهم؛ برای همین با هم قرار گذاشتیم تا با حضور همسرم موضوع را برای آقای رحمت آبادی تعریف کنم. مقتول نیز برای حل مشکل ما و بدون اطلاع از نقشه شوهرم در محل قرار حاضر شد. همسرم به خاطر اختلافاتی که با مقتول داشت مرا وارد این جنایت کرد و در حالی که من و مقتول در حال صحبت بودیم بدون مقدمه با اسلحه به سمت سر او شلیک کرد و پا به فرار گذاشتیم.»

با توجه به اعترافات زوج جنایتکار به زودی با بازسازی صحنه قتل پرونده تکمیل و به دادسرا فرستاده می شود.

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار