کد خبر: 621462
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۱
گفت‌وگو با فاطمه مقيمي، كارآفرين برتر جهان اسلام
ليلا محمدي

 

 نقطه قوت تعريف زن در ايران دقيقاً آنجايي است كه سال‌هاست اين تعريف به چهارديواري خانه محدود نمي‌شود صد البته كه ديگر زنان به مشاغلي مانند معلمي هم رضايت نمي‌دهند. در بين همه دغدغه‌ها و مشغله‌هاي روزمره يك زن، يك همسر و يك مادر سخت است كسي بيايد و عهده‌دار مسئوليت و شغلي بيرون از خانه شود آن هم مشاغلي كه كمتر كسي از بين مردها مي‌تواند به خوبي از عهده آن برآيد چه رسد به يك زن! براي نقض يك رويه عادي و يك تفكر هميشگي كافي است تنها يك استثنا بياوريم. ‌ فاطمه مقيمي يكي از همين استثناهاست. فاطمه مقيمي زني است كه ثابت كرده مي‌توان در رشته مهندسي راه و ساختمان درس خواند، دو سال در يك شركت حمل و نقل كار كرد اما يك مدير، يك كارآفرين نمونه، استاد دانشگاه بود و در نهايت هم عنوان «كارآفرين برتر جهان اسلام» را كسب كرد. اما بايد پذيرفت كه هماهنگي ميان كار منزل، وظايف زندگي در قبال همسر و فرزند، اداره يك شركت حمل و نقل بين‌المللي، رتق و فتق امور اتاق بازرگاني و تدريس در دانشگاه كار بسيار سختي است كه نياز به قدرت مديريت زيادي دارد. شنيدن تجربه‌هاي كاري و راهكارهاي مديريتي فاطمه مقيمي ما را بر آن داشت كه در يك گفت و گويي خواندني از تجربيات زندگي او بپرسيم.

 
احتمالاً شما تاكنون بارها در مقابل يك سؤال تكراري قرار گرفته‌ايد كه شايد تا حدودي براي شما خوشايند نباشد. اما هنوز كارآفرين براي جامعه ما مفهوم كاملاً آشنايي نيست، به عنوان اولين پرسش بفرماييد كارآفرين واجد چه ويژگي‌هايي است؟

بحث كارآفريني بيش از يك دهه است كه به طور جدي در محافل و مطبوعات ما اعتبار و جايگاهي به دست آورده و در قياس با گذشته گام‌هاي رو به جلويي در اين زمينه برداشته شده است، با همه اين تفاسير هنوز مفهوم و محتواي دقيق كارآفريني براي بسياري از ما معلوم نيست.

ما در اين زمينه دچار سوءتفاهم‌هاي جدي هستيم. به اين معنا كه اغلب گمان مي‌شود كارآفريني و اشتغال‌زايي دو مفهوم يكسان و مترادف با هم هستند، در حالي كه اين گونه نيست. اگر بخواهيم به طور خلاصه اين تفاوت‌ها را معلوم كنيم، بايد بگوييم كارآفريني بايد با نوآوري و خلاقيت توأم باشد، البته يك فرد يا سازمان كارآفرين مي‌تواند اشتغال‌زايي كند اما اين معادله از طرف دوم به طرف اول درست نيست، يعني اشتغال‌زايي را نبايد با كارآفريني يكسان دانست. به اعتقاد من مرز و نقطه تمايز كارآفريني با اشتغال در نوع نگاه به سرمايه مهمي به نام سرمايه انساني است. ما هر قدر به اين سرمايه بها بدهيم، ظرفيت‌هاي نامكشوف و مهم‌مان را واكاوي كنيم و اين ظرافت‌ها و ظرفيت‌ها را از حالت بالقوه به بالفعل دربياوريم، به همان ميزان هم كارآفريني رشد مي‌كند. در واقع ما وقتي از دريچه كارآفريني نگاه مي‌كنيم، بيشتر انسان‌ها، خلاقيت و توانمندي‌هايشان را مي‌بينيم، آنها در اين نگاه ابزارهاي بي‌جان ما نيستند، آنها مي‌توانند روند فعاليت‌ها را با يك ايده متحول كنند، پس زماني مي‌توانيم ادعا كنيم كه كارآفريني موتور محركه رشد اقتصادي است كه بتوانيم چنين نگاهي را در لايه‌هاي اجتماعي و اقتصادي بسط دهيم.

اين اتفاق چه زماني مي‌تواند روي بدهد؟

وقتي كه بخش خصوصي كارآمد، جايگزين اقتصاد دولت‌محور شود. شما امروز مي‌بينيد روند حركت دنيا به سمت شكوفاسازي حضور بخش خصوصي است، البته در اصل 43 و 44 قانون اساسي ما هم دقيقاً بر كوچك‌سازي و چابك كردن دولت و بزرگ شدن بخش خصوصي تأكيد شده است. فكر مي‌كنم مقايسه ميان يك آمار در سه مقطع زماني به خوبي بيانگر نكته‌اي باشد كه اشاره كردم.

تحقيقاتي كه از سوي بانك جهاني صورت گرفته نشان مي‌دهد در سال 1992، 80 درصد از سرمايه خارجي يك كار، سرمايه مالي و 20 درصد سرمايه انساني بود. در سال 2002 اين نسبت به 60 درصد سرمايه مالي و 40 درصد سرمايه انساني رسيده است. نكته جالب اينجاست كه در مقطع 2012 اين نسبت 80 درصد سرمايه انساني و 20 درصد سرمايه مالي است. همين اعداد و آمار نشان مي‌دهد كه جهت‌گيري ارزش‌گذاري به موجوديت تفكر انساني تغيير كرده است، به عبارت ديگر امروز وقتي شركتي مي‌خواهد كسب و كاري راه بيندازد، به اين موضوع نگاه مي‌كند كه شما چقدر آورده مالي داريد، نگاه‌شان معطوف به اين قضيه است كه آورده فكري و ايده و خلاقيت و تفكر جديد كجاست. ما امروز در بستر فعاليت‌هاي خودمان به دنبال راه‌اندازي بانك ايده و تفكر و به دنبال آن نهادينه‌سازي مالكيت معنوي هستيم. طبيعي است وقتي شما مي‌خواهيد كاري را در جامعه انجام بدهيد، بايد پيش از همه فرهنگ‌سازي كنيد. خب چه كسي مسئول اين فرهنگ‌سازي است؟ هر كدام از ما مسئوليت‌هايي در اين زمينه داريم، شما به عنوان رسانه نقاط تأثير فراواني مي‌توانيد داشته باشيد، ذهنيت گردانندگان رسانه نسبت به يك موضوع در توليدات‌شان ظهور و بروز دارد و مي‌تواند جامعه را نسبت به يك مفهوم يا پديده بدبين يا خوشبين كند، همچنان كه من سر كلاس‌ها و كارگاه‌هاي آموزشي و مشاوره‌هايم سعي مي‌كنم به اندازه مقدوراتم اين انديشه را بسط بدهم.

شما اعتقاد داريد بالندگي كارآفريني در گرو داشتن بخش خصوصي قدرتمند و چابك است. آيا بخش خصوصي با اين مختصات در مناسبات اقتصادي و اجتماعي ما شكل گرفته است؟

هيچ اتفاقي نمي‌تواند خودسرانه، ‌بدون بستر و زيرساخت روي بدهد.

منظورتان از زيرساخت چيست؟

قوانين و مقررات.

اما هرقدر دلتان بخواهد قوانين و مقررات داريم.

متوليان اجرايي هم بايد به اين تفكر برسند. وقتي مقررات بانكي منطبق با شرايط رشد بخش خصوصي نباشد شما چطور مي‌توانيد انتظار داشته باشيد كه آن رشد و اعتلا صورت بگيرد.

محور بحث ما درباره كارآفريني است. اجازه بدهيد اين پرسش را هم مطرح كنم كه چطور يك سازمان مي‌‌تواند به يك سازمان كارآفرين تبديل شود؟

شما ممكن است به شخصه يك كارآفرين باشيد و سازمان‌تان را هم به يك سازمان كارآفرين تبديل كنيد‌ يا اينكه شخص بيشتر متكي به ايده‌هاي شكل گرفته در مجموعه نيروي انساني سازمانش باشد، به اين شكل كه در سازمان اين فرد، ميدان ارائه ايده باز باشد و از اين ايده‌ها براي بهبود روند كار، رشد توليد، تنوع‌زايي و نظاير آن استفاده شود. فرض كنيد كه كارمند در سازمان من روشي را در بارگيري كاميون پيشنهاد مي‌دهد كه اين روش مي‌تواند زمان بارگيري را تقليل دهد، بارچيني را بهتر و هزينه را پايين بياورد و نتيجتاً كرايه حمل مناسب‌تري را پيشنهاد كند. طبيعي است اگر ايده قابليت اجرا داشته باشد، يك روش خلاقانه براي حركت رو به جلوي يك سازمان است. در واقع من به عنوان مسئول سازمان مي‌توانم با باز كردن فضا و اعتماد به داشته‌هاي نيروي انساني رشد خلاقيت را در سازمانم بدهم، از طرف ديگر با شيوه‌هاي تشويقي و پاداش‌دهي فضا را براي ارائه ايده فراهم كنم.

حالا اين موضع‌گيري يك ژست رسانه‌اي است يا واقعاً در سازمان خود‌تان به اين موضع‌گيري عمل مي‌كنيد؟

من عميقاً به اين امر باور دارم، به خاطر اينكه معتقدم دنياي آينده متعلق به كار‌آفرينان است، يعني يك كار‌آفرين مي‌تواند برگ برنده را داشته باشد، چون همه چيز به صورت عادي كسل‌كننده است و رقابت در بازار هم تنگاتنگ پيش مي‌رود، پس يك تغيير مثبت مي‌تواند تحول ايجاد كند.

چقدر در بخش خصوصي ما به ايده‌هاي نو توجه مي‌شود؟

هنوز هم يكسري قوانين، دست و پايمان را مي‌بندد، اما حداقل ما در مجموعه اتاق بازرگاني ايران چند سالي است كه به اين امر توجه نشان داده‌ايم. ما شش سال است بخش بانوان بازرگان و كا‌ر‌آفرين را در اتاق بازرگاني راه انداخته‌ايم. من تعمداً كلمه كار‌آفرين را هم آورده‌ام، چون هر كار‌آفرين پيش از آنكه كار‌آفرين باشد، نو‌آفرين است، به اين معنا كه كار‌آفرين با يك ايده آغاز مي‌شود اما بايد يك بستر اعلام، مشاوره و تبادل نظر موجود باشد. ما در اين بخش به نو‌آفرين‌ها مشاوره‌هاي رايگان مي‌دهيم. من هر روز آنجا نشست‌هاي مشاوره‌اي دارم.

يعني شما با همه اشتغالات هر روز چند ساعت مشاوره رايگان مي‌دهيد؟

بله، بسته به بر‌نامه‌ريزي‌هايمان از سه نفر تا 15 نفر متفاوت است. هر كسي كه ايده و تفكري دارد يا در اجراي ايده‌اش به يك گره رسيده مشاوره مي‌گيرد. البته بعضي وقت‌ها موضوع در يك فيلد تخصصي است، در اين صورت براي اين فرد وقت مي‌گيرم كه به يك مشاور در آن حيطه مراجعه كند.

چرا اين كار را مي‌كنيد؟ به هر حال اين زمان‌ها مي‌تواند صرف فعاليت‌هاي سازمان و شخصي‌تان شود؟ مگر همه خواسته انسان‌ها در برگشت مالي است؟

حرف شما از زاويه دنياي مادي درست است اما آدم خيلي‌ چيز‌ها را به خاطر آرامش روحي و باور‌هايي انجام مي‌دهد. به خاطر تعهدات اجتماعي‌اش وقتي ما به يك جامعه و آينده و امروزش متعهد هستيم بايد به تعهدمان در برابر آن جامعه عمل كنيم. من نمي‌توانم انتظار داشته باشم بخش خصوصي رشد كند اما خودم به عنوان شهرو‌ند به اين بخش خصوصي در حال رشد كمك نكنم.

از اين نشست‌ها ايده‌اي هم مي‌گيريد؟

براي ايجاد كار براي خودم نه، اما براي نفر بعد بله، كار من كار مشخصي است. من نظام‌نامه و قسم‌نامه ذهني خودم را دارم. قسم‌نامه من اين است. از وقتي كار حمل و نقل كردم يك كيلو‌ كار تجارت نكردم. من 30 سال است كه كار حمل و نقل مي‌كنم. اسناد صاحبان كالا در اين 30 سال زير دست من بوده، من مي‌توانستم با اين اسناد روي بهترين شركت، بهترين فروشنده، بهترين خريدار و بهترين كار‌خانه دست بگذارم و از روي همين اطلاعات تجارت كنم اما به قسم‌نامه‌ام پايبند ماندم.

چرا اين قسم‌نامه ذهني را تدوين كرديد؟

چشم من محرم اسرار اسناد مردم است، اگر غير از اين عمل كنم سلامت كارم را از دست مي‌دهم، يكسري چيز‌ها خيلي اخلاقي است. شما مي‌تواني مرا به چيزي متعهد كني و من ظاهراً متعهد باشم، اما در عمل آن تعهد را اجرا نكنم. از طرف ديگر شما مي‌تواني مرا متعهد نكني اما من ذاتي يا اكتسابي ـ قواعدي كه از جامعه و انسان‌هاي اطرافم آموخته‌ام و فهميده‌ام كه براي باقي ماندن بايد صادق باشم ـ پايبند به تعهدم باشم. ببينيد، كسي كه خلاف كند ماندني نيست. كسي كه باقي مي‌ماند و رشد مي‌كند كسي است كه درست كار مي‌كند. اصلاً داشته‌هاي آدم‌ها فقط داشته‌هاي مالي‌شان نيست كه من چند خانه، چند خودرو و چقدر ثروت دارم. داشته‌هاي من مالكيت‌هايي است كه شايد ملموس و ديدني هم نباشد، مالكيت‌هايي كه با عواطف انسان‌ها گره مي‌خورد و جزئي از آن مي‌شود.

ولي امروز ما از اين معادله فاصله گرفته‌ايم، يعني گاهي دوست داريم همه معادلات و متغير‌ها صرفاً به انباشت ثروت و دارايي در جيب‌ ما ختم شود.

بله، ولي توجه كنيد كه پيشينه فرهنگي ما اين نيست. خب، اينجا بايد علت را بررسي و با يك زاويه آسيب‌شناسانه به قضيه نگاه كرد. الان متأسفانه يكسري نيازآفرين‌هاي كاذب براي انسان‌ها مطرح است. به نظر من وقتي مي‌خواهد فرهنگي در جامعه‌اي شكل بگيرد كل مسئولان آن جامعه در شكل دادن به آن فرهنگ دخيل هستند. البته ما امروز صرفاً با فرهنگ داخلي خود‌مان مواجه نيستيم. سيستم اينترنتي، دنيا را به همديگر وصل كرده و اين وسط بسياري از ناهنجاري‌ها به وجود مي‌آيد. البته اگر درون جامعه كار‌هاي فرهنگي با تعريف درستي پيش برود جلوي بسياري از ناهنجاري‌ها گرفته مي‌شود. ما متأسفانه در رسانه‌هايمان نسبت به مقوله ثروت و ثر‌وتمندان جفا كرديم. بخش اعظمي از سريال‌ها و فيلم‌هاي ما در تلويزيون و سينما وقتي خانواده‌اي را ثر‌وتمند نشان دادند حتماً بر بي‌دين و بي‌ايمان بودن آن خانواده و نامشروع بودن آن ثروت تكيه شده بر اين موضوع تأكيد شده كه اين ثروت با تضييع حقوق كار‌گر تجميع شده است، اما در طرف مقابل خانواده فقير را با سجاده‌هاي باز و بچه‌هاي درسخواني نشان داديم كه فقط مانع رشد آنها شده است. ما اميد‌واريم از فرصت‌هايمان خوب استفاده كنيم. امسال سال توليد ملي و احترام به سرمايه و سر‌مايه‌دار ايراني است. ما اميد‌واريم از فرصت‌هاي اين سال به نفع نهادينه كردن اين تفكر استفاده كنيم و اين موضوع را ميان مردم جا بيندازيم كه ثر‌وت اصلاً بد نيست، ائمه اطهار ما ثر‌وتمند بودند، مسلماً اگر اموالي در اختيار نداشتند نمي‌توانستند به ديگران كمك كنند. كمك ائمه به مستمندان از باغ‌ها، چاه‌ها و نخلستان‌ها بود. پس اين نشان مي‌دهد كه ثروت وجود داشته و در كنارش احترام به ثروت هم بوده است. وقتي حضرت محمد (ص)، امين تجارت حضرت خديجه مي‌شوند در واقع ثروت را مي‌پذيرند و جالب اينجاست كه همين ثروت پشتوانه ترويج اسلام مي‌شود. البته من اين نكته را گوشزد كنم كه ما درباره ثروت و كسب حلال صحبت مي‌كنيم. ما براي اين ثروت ارزشي قائليم.

خانم مقيمي! چرا امروز در ميان برخي از جوانان ما اين تفكر وجود دارد كه امكان كسب حلال در بازار و مناسبت‌هاي اقتصادي وجود ندارد يا كمرنگ است؟

به خاطر همان قصه‌اي كه گفتم. رسانه‌هاي ما در اين سال‌ها صورت مسئله كار و ثروت‌آفريني را خيلي بد تعريف كردند.

اين را قبول دارم اما به هر حال فضاي اخلاق‌ستيز جامعه در مناسبت‌هاي كاري را هم نمي‌توان انكار كرد.

بله، به وجود آمده، اين فرهنگ شكل گرفته است. اما توجه كنيد در همين جامعه كارآفرين‌هاي زيادي وجود دارند كه با دست خالي شروع كرده‌اند، با حداقل‌ها، با زحمت بسيار اما ما آنها را نشان نداده‌ايم. اگر ما مي‌توانستيم اين چهره‌ها را به جامعه‌مان بشناسانيم به خانواده‌ها، جوان‌ها و همه افرادي كه در شكل‌گيري يك فرهنگ مؤثر هستند در آن صورت مسلماً بسياري از ديدگاه‌هاي غلط ما درباره فضاي كسب و كار اصلاح مي‌شد. رسالت و وظيفه رسانه‌ها اينجاست كه اين افراد را رصد كنند و به عنوان الگو‌هاي موفق به جوانان نشان دهند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار