اهميت خاطرات يا خاطراتگونه اين قبيل افراد نيز در همين نكته نهفته است. بالاخره در هنگام نوشتن، خود و پارهاي از آشنايان، دوستان و همتاهايشان زندهاند. همه سطرها را نميتوانند دروغ بنويسند. بالاخره بايد چيزهايي را درست و راست يا كم و بيش درست و راست بنويسند تا بتوانند مدعي شوند كه آنچه نتيجه ميگيرند درست و راست است. اگر همه چيز را به دروغ و نادرستي بنويسند، دستشان بهسرعت رو ميشود؛ لااقل ديگراني كه در معرض دروغ و افترا قرار گرفتهاند، درصدد دفاع از خود برميآيند و براي دفاع از خويشتن مطالب ديگري را عنوان ميكنند. تصادفاً از خلال همين مطالب متفاوت يا ضد و نقيض بخشي از واقعيتها روشن ميشود. از همينرو كساني كه اعتماد به نفس دارند و خود را بر حق ميدانند، از آنچه ديگران ميگويند و مينويسند نبايد ناراحت شوند. وقتي به روشن شدن حقايق و كنه ماجراها ميانديشيم، چرا بايد از چيزهايي كه احتمالاً ميتواند حتي يك كلمه يا يك قدم ما را به هدفمان نزديكتر كند ناراحت شويم؟
با اين بيان، ضرورتي ندارد بر سطر سطر اين نوشتهها پينوشت بنويسيم يا نادرستيها و تناقضها را آشكار سازيم. در آنها فقط بايد به دنبال چيزهايي بگرديم كه احتمالاً ميتواند بخشي- هر چند كوچك- از حقايق را برايمان روشن كند و بايد مطمئن باشيم همين اطلاعات يا واقعيتهاي كوچك سرانجام و در پهنه تاريخ كنه ماجراها را براي نسل ما و نسلهاي بعد از ما روشن خواهد كرد. افراد و بازيگران را خواهيم شناخت و به ضعفها و مطامع آنها پي خواهيم برد، از رويدادها و روابط علت و معلولي آنها سر در خواهيم آورد و بهخصوص از همين جزئيات به دلايل بسياري از حركات، برنامهها و سخنها خواهيم رسيد؛ گفتارها و كردارهايي كه اگر بهطور مجرد و انتزاعي به آنها بنگريم، چه بسا برايمان مبهم و نامفهوم جلوه كنند.
كتاب سعيده پاكروان، از چند جهت واجد اهميت است. نويسنده آن فرزند دومين رئيس سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) است، پيش از انقلاب به محافل درباري و دولتي راه داشته و بعد از انقلاب با بختيار و فرح پهلوي همكار و مأنوس بوده است. هر چند روايتش را داستانگونه مينويسد و براي بسياري از افراد از نامهاي مستعار استفاده ميكند- احتمالاً به اين دليل كه آنهايي كه زندهاند عليه او واكنش نشان ندهند- از آنچه مينويسد ميتوان به حقايقي در باره اپوزيسيون خارج از كشور، روحيات افرادي چون بختيار و بنيصدر و تلاشهاي رژيم شاه براي نجات خود در آخرين ماههاي پيش از انقلاب پي برد و بهخصوص چهرههاي مرموزي چون منوچهر قربانيفرد- بازيگر كودتاي نوژه و رسوايي ايران- كنترا را بهتر شناخت. ماجراي ديدار معهود بنيصدر با فرح پهلوي در قاهره- حتي اگر كاملاً درست نباشد- باز متضمن بعضي رويدادهاي ناشنيده و تكاندهنده است. نويسنده به دلايل قابل درك از دوستداران انقلاب ايران نيست، اما به همان دلايلي كه بدان اشارت رفت، در آنچه نوشته است و تعبيرات، احترامات و القاب كهنهاي كه آورده، تغييري داده نشده است، چون اگر قالب و فضاي حاكم بر نوشتههايش تغيير ميكرد، شناخت آنچه در كنه فكر ايرانيان خارج از كشور ميگذرد و زمينهساز حركات و اعمال آنهاست دشوار ميشد، بهخصوص كه آنها امكان دارند هر بخشي از اين كتاب را كه به نفع آنهاست به صور مختلف انتشار دهند و ما را از آنچه خواندنش به ضرر آنهاست- يعني قسمتهايي كه بيانگر مطامع، ارزشها و خودمحوريهاي بعضي از بازيگران است و در اين كتاب نمونههاي آن كم نيست- محروم سازند. در پايان لازم به تذكر است كه كتاب سعيده پاكروان شامل هشت بخش يا روايت از زندگي ايشان است. در چاپ ايراني ِآن، فقط دو بخش از آن آمده است كه به انقلاب اسلامي ايران و رويدادهاي قبل و بعد از آن مربوط است.