نگاهي گذرا به اين دو نمايشگاه در كنار تجربه ناكام و ناموفق برگزاري آنها در دو سال گذشته و در حوزههاي مختلف اما حاكي از اين است كه ذائقه و شيوه خريد و دستيابي دانشآموزان و دانشجويان ايراني به منابع مكتوب مورد نيازشان از سمت نمايشگاههايتخصصي به سوي ديگري كه به طور قطع مهمترينش فضاي وب است تغيير شكل يافته است. شاهد اين مدعا را نيز ميتوان در بازار سرد نمايشگاه كتابهاي كاربردي ديد كه با وجود هزينهكرد فراوان و انتقال آن به كتابخانه مركزي دانشگاه تهران نتوانست مخاطب قابل رضايتي را به سوي خود جذب كند. جداي از اين مرثيه نمايشگاه ملي چهارم كتاب دفاع مقدس و بيرغبتي فراوان مخاطبان به اين نمايشگاه نيز نشان داد كه تداوم هدفگذاري جريان نشر و مديريت فرهنگي كشور در برپايي چنين نمايشگاههايي نيازمند بازنگري جدي است.
در كنار اين موضوع پيش از اين هم برخي از ناشران حاضر در نمايشگاهملي كتاب دفاع مقدس نيز خبر از فروش كمتر از 30 هزارتوماني خود در مدت يك هفته برگزاري اين نمايشگاهها خبر داده بودند. نمايشگاههاي كتاب تخصصي در ايران از سويي عنوان بخش خصوصي را بر دوش خود در سالهاي گذشته به يدك كشيدهاند و از سوي ديگر بدون حمايت دولتي و در شرايط قطع و نبود بودجه در معرض تعطيلي قرار گرفتهاند كه اين مسئله در مورد نمايشگاه كتابهاي دانشگاهي در سال گذشته نيز رخ داد.
در چنين وضعيتي اصرار بر برگزاري نمايشگاههايي از اين دست چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ اگر قرار ما در هر فعاليت فرهنگي ترجيح نفع گروهي بر نفع شخصي باشد آيا نميتوان در برپايي چنين نمايشگاههايي هزينه جمعي برپايي آن اعم از غرفه آرايي و اجاره مكان را حدف كرده و با تخصيص آن به خريد مستقيم كتاب از ناش و غنيكردن كتابخانههاي عمومي مورد هدف مخاطبان نمايشگاه امكان بهرهبرداري بيشتر آنها از آثار ارائه شده در نمايشگاهها را فراهم ساخت؟ سؤال پاياني كه مسئولان بد نيست برايش پاسخي بدهند اين است كه آيا براي يك دانشجو يا محقق در حوزههاي مختلف دانشگاهي خريد 50 هزار توماني و حسرت نخريدن آثاري با قيمت گزاف مؤثر تر است يا اميدوارياش به مراجعه به يك كتابخانه غني و آكنده از آثار تازه تأليف شده كه هر ساله نيز به روز ميشود؟ به راستي مگر هدف از برگزاري يك گردهمايي نمايشگاهي كتاب با موضوعات تخصصي چيزي جز اين ميتواند باشد؟