ايوب جوانكارفومني نام نقاش هنرمندي از خطه سرسبز مازندران است. او 25سالي ميشود كه در عرصه نقاشي، پاپيه ماشه و تعميرات آثار لاكي و نسخ خطي فعاليت دارد. در زمينه مينياتور آثار و نسخ خطي روي جلد، قلمدان و آيينه هم كار ميكند. مزيد برهمه اينها پنج سالي است تصويرگري علما و شهدا را هم در پرونده كاري خود دارد؛ تصاويري كه گاه با عكس واقعي خود شهدا اشتباه گرفته ميشوند وهمين كار اين هنرمند را زيباتر و تاثيرگذارتر كرده است. با خواندن گفتوگوي زير بيشتر با وي آشنا ميشويد.
شما كه كارتان روي آثار خطي است چرا تصويرگري شهدا و علما را دنبال ميكنيد؟ اين كارها سفارشي هستند؟
درخيابانها ميديدم تنها مواردي كه طي سالهاي بعد ازانقلاب روي آن كارشده، تصاوير شهداست ولي دقيق و باحساسيت بالايي نيست، براي همين سعي كردم خودم اين كار را شروع كنم هيچ سفارش يا مأموريتي از ارگاني ندارم، كاملاً جوششي از سمت خودم است؛ درواقع اين نقاشي تمثال شهدا تعهدي است كه نسبت به اين عزيزان دارم؛ بدون اينكه نگاه مادي داشته باشم حتي براي نزديكي بيشتر به شهدا وصيتنامههاي آنها را خواندم كه خيلي روي من اثر گذاشته است. من قبلا از تلويزيون مطالبي را درباره شهدا ميشنيدم يا ميديدم اما حالا كه خودم وارد كار شدم جذابيت ديگري برايم دارد؛ بدون اغراق ميگويم زندگي با علما و شهدا زندگي همه ما را متحول ميكند اگر ما بتوانيم اين الگوها را درست به نسل كنوني معرفي كنيم باور كنيد سراغ الگوهاي غربي در فيلمهاي هاليوودي نميروند آنها سوپرمنها و قهرماناني خيالي دارند ولي ما قهرماناني از جنس واقعي داريم كه از آنها غافل هستيم. به نظرم خيلي خوب ميشود اگر كنار هر كدام از تصاوير شهدا و علما بيوگرافي كوتاهي هم نوشته بشود كه اينها چه كار كردهاند.
اولين تصويري كه كشيديد از چه كسي بود؟
اول بار چهره آيتالله خامنهاي در بوستان ولايت به صورت ورشاپ كشيدم بعد تصوير امام خميني بعد هم درباره برخي از علما و شهدا نقاشي كردم الحمدلله امروز بعد از چهار تا پنج سال مجموعهاي از تصاوير علما و شهدا دارم كه اصلا هم قصد فروش هيچ كدامشان را ندارم؛ هرچند خيليها خواستار اين تصاوير هستند اما همه اينها كار دلي است و من از جاي ديگر امرار معاش ميكنم.
عمدتاً در تعليم نقاشي از الگوهاي اروپايي و امريكايي استفاده ميكنند چرا از چنين تصاويري استفاده نميشود؟
متأسفانه اين نوع تصاوير در آموزشهاي ما رواج ندارد خود من هركدام از اين شمايلها را كاركردم حدود سي تا چهل فريم عكس دارم و ميتوانم آن را تبديل به پنج تا شش فريم كنم و در قالب يك كتاب دربيايد و در انتهاي هركدام از تصاوير شهدا و علما بيوگرافي و وصيتنامهاي از اين افراد چاپ شود تا هم جنبه آموزش هنر نقاشي بومي و ديني داشته باشد و هم اينكه با افكار و عقايد و خواستههاي آنها آشنا بشوند؛ در واقع تا زماني كه وارد برنامه كار علما و شهدا نشويد، نميشود متوجه اهميت وجود آنها شد. ما افرادي را داريم كه از تمام زندگي خود گذشتهاند بدون اينكه چيزي بخواهند و خواستهاي داشته باشند براي همين من در اين چند سال اخير با افتخار و علاقه اين كار را انجام ميدهم.
اين ارتباط با شهدا و علما چقدر در كار و زندگي شما اثر گذاشته است؟
تاثيرات مثبت زيادي داشته است چه در زندگي شخصي و چه در زندگي خانوادگي من مؤثر بوده است. الان پسرم دانشجوي رشته صنايع دستي است، به او آموختهام كه مطمئن باش امنيت خاطر و آسايشي كه دركشورمان داريم بيدليل نيست، همه صدقه سر اين شهدا و علماي دين است. چه از نظر نگاه رهبري و حضور ايشان و چه در ارتباط با ديدگاه شهدا هيچ كشوري جرئت تعرض به اين مرز و بوم را نه دارد و نخواهد داشت؛ علتش هم همين شهداست و يكپارچه بودن ملت ما كه تحت لواي ولايت فقيه به دشمن اجازه تجاوز نداده و نخواهند داد. بهعنوان يك هنرمند نقاش به اين مسئله كاملاً باور دارم مخصوصا از زمانيكه درباره شهدا كار ميكنم.
استقبال مردم از تصاوير نقاشي شده شما چطور بوده است؟
استقبال خوبي شده است خودم هم باورم نميشد، همه از اين چهرهها ميخواهند و سفارش ميدهند ولي تاكنون كار سفارشي براي جايي نكردهام چون قصدم ماديات نيست تنها ميخواهم براي نوجوانان و جوانان معرفي و ديده بشوند و بدانند قهرمان واقعي اينها هستند نه سوپرمنها و بتمنهاي تخيلي فيلمهاي هاليوودي.
آيا شما فقط تصاوير شهداي خاص و فرماندهان را ميكشيد، چون مدتي بود كه سازمانها و ارگانها روي اين مسئله خيلي فعال شده بودند و هزينه ميكردند.
از نظرمن همه شهدا درجات بالايي دارند افرادي كه اگر در طول ايام جنگ تحميلي نبودند و جانفشاني نميكردند مطمئن باشيد اين آرامش و آسايش امروز را نداشتيم، وضعمان عين افغانستان و عراق بود اما يك سري شهدا در جنگ كليدي بودند و ميتوانستند يك گردان وگروهاني را هدايت كنند.
به نظر شما چرا اغلب بهخصوص طيف جوان وقتي وارد عرصه هنر ميشوند بيشتر دوست دارند ژست و تيپ هنري بيايند تا عمق هنري داشته باشند و به دنبال چنين سوژههاي بكرهنري بروند؟
به اعتقاد بنده ما بايد در درجه اول در اينباره فرهنگسازي كنيم و رسانهها بايد بتوانند جذابيت كار را بيشتر كنند. ازسويي دست هنرمندان را هم باز بگذاريم، به فيگورها و ژست ظاهري افراد توجه نداشته باشيم، به خواستههاي آنها دقت كنيم يعني به آنها اجازه كار بدهيم و بنمايههاي كارش را تقويت كنيم چون اغلب جوان هستند. اگر ايرادات ظاهري را زياد كنيم به اصل و متن بيتوجه ميشويم. در دانشگاهها و مراكز هنري بايد تعريفي از نمادها و اصول انقلاب و اسلام داشته باشيم اما اينطوري هم نيست كه اسلام بعد از 1400سال خيلي مسائل را راحت ارائه كرده است ما هم بايد اين را نشان بدهيم و محدود به طبقه خاص و قيافه خاص نكنيم تا فكر كنند دركشورهاي ديگر آزادي خاصي است كه اينجا نيست؛ درحاليكه اگر نمادي از آزادي هم باشد دركنار آن خواستههاي غيراخلاقي و غيرانساني هم پشت سرش است كه ما را به تزلزل و اختلاف قشري خودمان دچار ميكند و اينها مسائلي است كه جوانان ما غافل هستند و افراد مسئول هم بايد دقت كنند، به نظر من معرفي چهرههاي خاص انقلاب و شهدا و علما در عرصه هنر امكانپذير است.
زماني بچه كه بوديم تمثال شهدا روي در و ديوار خيابانها و سطح شهرها زياد بود ولي هرچه جلو آمديم، با تغيير سبك زندگيها همه را پاك كردند. به نظر شما چنين تصاويري در سطح شهرها چقدر در زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهدا مؤثر است؟
خيلي خوب است تا اين قضيه دوام داشته باشد، اما انصافا بايد با جذابيت بيشتري كار شود؛ متأسفانه بعضي افرادي اين كار را انجام ميدهند بهصورت سريكاري است و چون به خاطر ماديات و رفع تكليف انجام ميدهند از كل قضيه ميزنند، اما وقتي از ته دل كار انجام شود مطمئن باشيد بر دل مخاطب و بيننده آن هم مينشيند و ميتوان انرژي آن تصوير شهيد را به ديگران منتقل كرد. من در خيابانها شهدا را در ارتفاع پنج متر يا ده متر ديدم كه از شخصيت واقعي آنها زده شده است به خاطر ماديات و زمان از چهره واقعي دور هستند.
اغلب معتقدند تصاويري كه شما ميكشيد خيلي طبيعي و زنده است، راز اين توفيق چيست؟
خدا را شكر من دركارم سعي ميكنم با شهيد ارتباط برقرار كنم و با تمام عشق و علاقه از روي عكس آنها نقاشي ميكشم. اين كارها را به عنوان يك كار موزهاي ميبينم كه نبايد فروخته شود، بايد در معرض ديد باشند همانطوركه كارشان جاويد مانده است براي همين هم دوست دارم تصاويرشان هم ماندگار باشد حتي از مژههاي ريز چشمان آنها هم نميگذرم و نقاشي ميكنم. تا حالا خيلي سفارش داشتم ولي قبول نكردم.
چه تعداد ازتصاوير شهدا را تاكنون نقاشي كردهايد؟
در مجموع الان تصاوير شهدا به 30تا40 مورد رسيدهاند تا به صورت كتاب يا يك مجموعه موزهاي دربيايد با اينكه خيلي دوست دارم ادامه بدهم و تا جايي هم كه بشود كار ميكنم ولي توانايي من محدود است و بايد به كارهاي ديگر هم برسم.
خاطرات زيادي بايد هنگام كشيدن تصاوير شهدا داشته باشيد درست است؟
بله براي نمونه درماه رمضان در بوستان نرگس افتخار كار 17روزه داشتم، آنجا هم چهره علما و شهدا را نقاشي ميكردم يكي از دوستان ميگفت به صورت اتفاقي لاي قرآن را بازكردم و بيوگرافي شهيدي روي زمين افتاد. براي من اين قضيه جالب بود از او پرسيدم چه شهيدي بود گفت درباره شهيد حبيب مظاهري كه فكرميكنم متولد مشهد است كه درماه رمضان به دنيا آمد و در عمليات رمضان هم شهيد شد، براي همين افتخاري بود تا درهمان ايام ماه رمضان هم تمثال او را بكشم. اين يكي ازخاطراتم است.
از طرف مسئولان حمايت هم ميشويد؟
نظر آنهاست تا تحت حمايت سازماني دربيايم ولي من نميتوانم زيرگروه يك مجموعه يا سازماني باشم يا قسمتي از نماد دولتي باشم تا كارم بوي سياسي پيدا كند اين را دوست ندارم.
و صحبت پاياني ...
بايد كاري كنيم تا احساس لذت در جهت كشيدن بيوگرافي يك شهيد همانگونه كه در خود ما وجود دارد به نسل جوان هم چشانده بشود تا بهجاي تصاويري كه نميشناسند و غربي هستند از تصاوير شهداي خودمان استفاده كنند تا ضمن ارائه يك اثر هنري با خود آنها هم آشنا شوند؛ يعني بايد تلاش كنيم تا نسل جديد اين افراد را بشناسند. به نظرمن سوپرمن سازي كشورهاي ديگر از روي فقر اين قضيه است ما قهرماناني داشتيم كه بهترين وواقعي هستند بايد اين افراد را معرفي كرد اينكه در زندگي شخصي با خانواده و با مردم چگونه بودهاند اينها افرادي بودند كه از دل جامعه برخاستند و با شعور بالا به زندگي نگاه ميكردند اگر بتوانيم اينها را به نسل امروز معرفي كنيم، باور كنيد هيچ گروهي و هيچ كشوري از هيچ جهتي فكر نفوذ به ما را نميكند.