درك درست از تغييرات محاسباتي حريف، با وجود گامهايي كه دولت در راستاي ديپلماسي و روابط و مذاكرات بينالمللي برداشته است، قطع به يقين تغييراتي را نيز در حريفان خود شاهد بوده است. به عنوان مثال، امروز مشاهده ميشود كه اوباما و كري رو به سوي كنگره آوردهاند تا اعمال تشديد در وضع تحريمها را به تعويق بيندازند يا ابراز تمايلاتي كه گاه از مقامات امريكايي در جهت ايجاد رابطه با ايران انجام ميشود كه اينها در حالتي از امكان، ميتواند تلقيكننده يك آدرس غلط به مسئولان مذاكره كننده و ديپلماسي كشور باشد. بحث اصلي اين است كه همان طور كه در پاراگراف فوق بيان شد، عجله در امر ديپلماسي و مذاكرات يك سم مهلك است و اين موضوع در اين جا بيشتر مفهوم مييابد، چراكه امروز شواهد در حريف گوياي روراست نبودن و عدم اعتماد به طرف مقابل است. امريكايي كه حتي در مناسبات سياسي، كوچكترين اعتمادي به همپيمانان خود ندارد كه اين سند را ميتوان از جاسوسي و شنود مكالمات مقامات اروپايي توسط كاخ سفيد فهميد. اين همه آن چيزي است كه ما امروز از امريكا شاهد آن هستيم. پس با اين تفاسير چطور ميشود به حريفي اعتماد كرد كه اصل بدبيني سرلوحه تمام رفتارهاي بينالمللياش ميباشد؟
اينجاست كه نبايد با يك امتياز مصنوعي، ذوق زده شويم و همه چيز را به پاي همين امتياز خرج كنيم. زودباوري در تغيير و موضع امريكا در برابر ما، يك پاشنه آشيل در روابط ديپلماتيك و مذاكرات هستهاي ما خواهد بود. رفتار كشورهاي همسايه ايران با تعاملات امريكا هميشه در يك فضاي بياعتمادي به سر ميبرده است. بحث عقد پيمان امنيتي امريكا در افغانستان علاوه بر نشستهاي زياد وزير خارجه امريكا با مقامات افغان به علت بدبيني كرزاي، به تعويق افتاده است و علت آن اين است كه مقامات افغانستان، وضعيت مناسبات قدرت و روابط ديپلماتيك امريكا را به وضوح تجربه و احساس نمودهاند و برايشان جاي هيچ ترديدي را باقي نگذاشته است. در پايان اعتقاد نگارنده بر اين است كه در روند در پيش گرفته شده در عرصه خارجي، بايد تيم مذاكره كننده گامهاي متوازن و برابر در جلسات كارشناسي بردارد و فرصت ابتكار عمل را تنها نصيب خود كند و در فضاي بينابين محور خوشبيانه- بدبينانه، مذاكرات را پيش برد.