سالهاي سال بچههاي انقلاب متهم بودند به جاي انعكاس آمالشان از راه فرهنگ و هنر، به شعار و هجوم خياباني روي ميآورند. پس بسياري از آنها به ايجاد تشكلهاي فرهنگي روي آوردند، جبهه فكري تشكيل دادند و سازمانهاي فرهنگي و رسانهاي بنياد نهادند. حالا آنها به جاي اعتراضات و تقابلهاي خياباني، مجله منتشر ميكردند، فيلم ميساختند، شعر ميسرودند و نقاشي و كاريكاتور ميكشيدند. اين تجربهاي شگفت بود و به سرعت تأثيرات خود را نشان داد. سازمان «اوج» يكي از اين نهالها بود و هست. اگر منصف باشيم سخت نيست اذعان اينكه آنها در كمتر از دو سال با وجود محدوديتهاي رنگارنگ سياسي و مالي و ... همپاي برخي سازمانها و وزارتخانهها كار كردهاند و چه بسا بيشتر.
طي دو سال گذشته اين بچهها فعاليتهاي مختلفي داشتهاند، از برگزاري محافل و همايشها تا توليدات تلويزيوني و سينمايي و ... يكي از هنرهايشان گرد هم آوردن هنرمندان صاحب نام عرصه تجسمي، خاصه طراحان و كارتونيستهاي انقلاب بود. با مساعدت شهرداري آثار ارزشي اين هنرمندان اقبال عام يافت. تابلوهاي به ياد ماندني «همچنان ادامه دارد...» كه حاكي از ادامه جهاد علمي در امتداد جهاد ميداني و نبرد بود را بسياري تحسين كردند. بعد نوبت مذاكره با امريكا شد. عدهاي مدعي نظرسنجي براي مذاكره و حتي برخي خواستار رفراندوم براي رابطه شدند. گروهي ديگر خواستار حذف شعار «مرگ بر امريكا» شده و حتي پاي خاطرات خود از امام (ره) را نيز به ميان كشيدند. در حالي كه شيفتگان ارتباط در اين سولهله ميزدند، در آن سو اوباما با نتانياهو نرد عشق ميباخت و با تحقير مردم ايران و مدعيان ارتباط از روي ميز بودن تمام گزينهها حرف ميزد، حتي بدتر از آن «وندي شرمن» آشكارا به تمام مردم اين سرزمين توهين كرد و مدعي شد فريبكاري در ذات ايرانيان است!
بديهي است آنكه يك جو غيرت و شرافت ايراني و انقلابي دارد تاب نياورد. زبان هنر اينجاست كه بايد گويا شود و مخاطب را هوشيار سازد. مردم بايد بدانند در ازاي اين زبان خوش و گفتوگوها و تلفنهاي مسالمتآميز، طرف امريكايي چه گاردي گرفته است. پس طراحان انقلابي پوسترهايي طراحي كرده و اين دورويي را به تصوير كشيدند. فريبكاري دولتي كه تا ديروز «شيطان بزرگ» بود و مردم ميدانستند هنوز هم هست، اما كاسههاي از آش داغتر در اين ميان حقايق را وارونه ميكردند و لذا تاب اين حركت كوچك را هم نياوردند. سه – چهار تا پوستر طراحي شد كه مفهوم آنها هشدار بود. همين. جاي پوسترهاي «ادامه دارد...» پس از چند ماه پوسترهاي جديد توسط مؤسسه اوج جايگزين شد. در كمال شگفتي بسياري به شهرداري تهران فشار آوردند تا اينها را جمع كند. آنها شهرداري را متهم به سياسي كاري كردند. حال آنكه خوب ميدانستند اين قصه ربطي به شهرداري ندارد. حيرتا كه يكي از اعضاي شوراي شهر تهران اين پوسترها را «ضد امنيت ملي»! خواند. باري اگر با سرعت اين عزيزان پيش برويم، دير نيست كه براي شعار مرگ بر امريكا، حكم اعدام بدهند. عدهاي ديگر آن را سطحي خوانده و مدعي شدند چرا نميرويد براي كودتاي 28 مرداد فيلم بسازيد؟ حيرتا كه معلوم نيست چرا اين تكليف را به معاونت سينمايي وزارت ارشاد و دولت اعتدال و اميد نميدهند. از سوي ديگر تو گويي اين بزرگواران در انواع هنر علامه دهرند و به رأي ايشان معلوم ميشود كدام فعاليت هنري سطحي و كدام عمقي است. عدهاي نيز طبق معمول، واژههايي را كه براي برخي اجتماعات خياباني به كار ميبردند درباره اين حركت فرهنگي و هنري نيز تكرار كردند: خودسرانه!
اين ماجرا نشان داد كه مشكل برخي گروهها كه اسبهايشان را براي مقصد مورد نظرشان زين كردهاند، نوع حركت بروبچههاي انقلابي نيست. چه به خيابان بيايند و كفن بپوشند و چه فيلم بسازند يا پوستر طراحي كنند، خودسرند و محكوم. اينها با آرمانهاي انقلابي مشكل دارند. اتفاقاً بدشان نميآيد كفن پوشان به خيابانها بريزند، چون آنها را بهتر ميتوانند محكوم و منكوب كنند. شگفتا كه شهرداري تهران زير فشار همين جماعت شروع به جمعآوري اين پوسترها و تابلوها از سطح شهر كرد. انگار نه انگار در آستانه 13 آبانيم و بناست بسيار بالاتر از حرف اين پوسترها، فرياد «مرگ بر امريكا» در همين خيابانها سر داده شود و نگاه هنرمندانه اين آثار اتفاقاً نگاهي ميانه و همان اعتدال مورد نظر است.
برادرم! سردار دكتر قاليباف! شما در شمار السابقون انقلاب و جنگيد. شما بهتر ميدانيد كه هر باورمند به امام (ره)، مقام و مسئوليت را براي نيل به آرمانها و احقاق آمال انقلاب ميخواهد. چه شيرين است كه بتوان در راه پيشبرد انقلاب و اهداف آن مسئوليتي گرفت و چه شيرينتر، اگر حفظ آن مسئوليت مانع اين اهداف ميشود از آن دست شست.
البته همه بسيجيها شما را ميشناسند و ميدانند بر سر اصول انقلاب با كسي معامله نخواهيد كرد. اما همه چيز از اين عقبنشينيهاي به ظاهر كوچك آغاز ميشود.
بهتر از من ميدانيد كه صاحبان اين آثار قبل از توزيع آن در نهايت احترام با نزديكان دولت مشورت كرده و با اجازه آنان پيش رفتهاند. اجازه ندهيد آنها كه همه را گروه فشار مينامند حالا خود به معناي دقيق آن گروه فشار تشكيل دهند و با مرعوب كردن برخي از اطرافيانتان آنان را وادارند تا به شما مشاوره غلط دهند و كار به حذف پوسترهاي «صداقت امريكايي» برسد. آيا آن پوسترها چيزي جز شرح همان دست چدني در دستكش مخملي بود كه رهبر انقلاب بر آن تأكيد كردند؟ ما به كجا ميرويم؟ چشم اميد نسل انقلابي به امثال شماست كه اگر كسي عقب نشست، شما و امثال شما اجازه ندهند، آن وقت...
سخن آخر هم براي عشاق و مدعيان مردمسالاري و دموكراسي كه امروز تحمل چند برگ پوستر را ندارند. چندي پيش وقتي يك كشيش ديوانه امريكايي ميخواست كتاب آسماني يك ميليارد مسلمان را آتش بزند، تمام جهان از اوباما خواست جلوي او را بگيرد اما وي با خونسردي مدعي شد، امريكا يك كشور آزاد است و شهروندانش در دموكراسي كامل زندگي ميكنند... حيرتا كه آنها تا اينجا پيش ميروند و اما چند پوستر كه باور ميليونها انقلابي در اين آب و خاك و حتي جهان است، آنان و رسانههايشان و حتي برخي از عزيزان را در داخل چنين بر آشفته ميكند، باري «صداقت امريكايي» يعني همين!