سهـمخـواهي و انتظارات بيجاي اصـلاحطلبان از دولت در زمينه سياستهاي فرهنگي، باعث شده است اين روزها شاهد اتفاقات و صحبتهاي عجيب و غريبي باشيم. گويا عدهاي تصور كردهاند كه با تغيير دولت، حكومت و نظام اسلامي نيز تغيير كرده است! توهمي كه ميتواند اثرات نامناسبي بر فضاي فرهنگي كشور بگذارد و اگر سكانداران فرهنگ و هنر كشور بخواهند در برابر اين خواستههاي نابجا كوتاه بيايند، قطعاً نتيجهاي جز فاجعه فرهنگي به بار نخواهد آمد. بعد از درخواستها براي رفع مميزي كتاب و ايجاد تغييرات در سينما، اين بار نوبت درخواست نابجاي جديد بود كه در جشن خانه موسيقي مطرح شد.
درخواست براي آزادسازي صداي زن
هفته گذشته به مناسبت چهاردهمين سالگرد خانه موسيقي ايران، جشني با حضور معاون هنري وزير ارشاد، اعضاي هيئت مديره و اعضاي خانه موسيقي ايران در تالار وحدت برگزار شد. يكي از سخنرانان اين جشن داريوش پيرنياكان، موسيقيدان و سخنگوي خانه موسيقي بود. پيرنياكان در سخنان خود با اشاره به اينكه 34 سال است وضعيت موسيقي زمستاني است، گفت: «جشن خانه موسيقي برگزار ميكنيم اما موسيقي را به رسميت نميشناسند. وقتي از هنرهاي ديگر صحبت ميكنند ميگويند «سينما، تئاتر، تجسمي و غيره» موسيقي بايد به رسميت شناخته شود. يعني در تلويزيون اين مملكت هنوز موسيقي را حرام ميدانند. هنوز بعد از 34 سال در تلويزيون ساز را نشان نميدهند و موسيقي يك برنامه مستقل براي خودش ندارد كه با شناسنامه پخش شود.»
پيرنياكان افزود: «بايد امروز فقها به ما هنرمندان كه اين همه جفا شده است جواب دهند. كجا نوشته شده موسيقي حرام است؟ دكتر شريعتي ميگويد هيچ سند، آيه و روايتي وجود ندارد كه موسيقي را حرام كرده باشد بلكه موسيقي در حد سمفوني شاهكار است». وي تصريح كرد: «در فقه شيعه اجتهاد به اين دليل بهوجود آمده كه مسائل روز را با شرع تبيين كند. فقها بايد براي اينها جوابگو باشند. نميشود اين خيل عظيم جمعيتي را كه به غير از موزيسينها به موسيقي گوش ميكنند نديده بگيريم. الان موضوعيت ندارد كه ساكت باشيم و جوابي نشنويم. از يكي از عزيزان نقل ميكنند كه از آيت الله نائيني پرسيدند كدام صدا حرام است، گفت صدايي كه از خوردن كفگير به ته ديگ همسايه بينوا و يتيم به گوش برسد. فقط اين صدا حرام است. امروز فقها بايد بگويند با چه دليلي موسيقي حرام است.»
سخنگوي خانه موسيقي در ادامه گفت: يكي از خواستههاي مهم خانه موسيقي اين است كه صداي بانوان بايد پخش شود. نيمي از جمعيت موزيسينها بانوان هستند. دوستان بزرگي مانند آقاي شجريان اينجا هستند و ميدانند بانواني بسيار در آواز ورزيده هستند. اينها كي بايد بخوانند؟ خواست ما اين است. وي افزود: من ميدانم همه دوستان من در خانه موسيقي و همه عزيزان يكدل و يكصدا اينها را ميخواهيم. مجوزها، سالن كنسرت، نشان دادن سازها و همه اينها درخواستهايي است كه از مسئولان داريم. به قول حافظ «شهر خاليست ز عشاق بود كز طرفي/ مردي از خويشت برون آيد و كاري بكند» آيا اين مردانگي وجود دارد؟
درخواست تقابل دولت و مذهب
صحبتهاي داريوش پيرنياكان به خوبي نشان ميدهد كه گوينده در سطحي از معلومات قرار دارد كه از دستورات فقهي در مورد موسيقي با خبر است و به خوبي از حرمت موسيقي در نزد علما و مخصوصاً آواز خواندن بانوان آگاهي دارد. بنابراين ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين شخص به خوبي ميداند كه دولت نه اجازه ورود به مسائل فقهي را دارد و اگر هم بخواهد در اين مسائل اظهار نظري داشته باشد نخواهد توانست خطوط قرمز شرعي را جابهجا كند. از اين قبيل درخواستها را در حوزه سينما نيز شاهد هستيم كه گروهي به دنبال ايجاد جاذبههاي جنسي در فيلمها هستند تا بتوانند با استفاده از اين ابزار براي فيلمهاي خود بيننده پيدا كنند.
وظيفه دولت به عنوان قوه مجريه كشور در قانون اساسي تعيين شده است. بسياري از توقعات مانند چيزي كه داريوش پيرنياكان مطرح كرده است در حد اختيارات ولي فقيه است نه يك مدير دولتي يا وزير ارشاد. اگرچه تجربه عطاءالله مهاجراني در دور زدن برخي از موازين شرعي در زمان تصدي وزارت ارشاد به خوبي نشان داد كه تساهل و تسامح فرهنگي ميتواند چه عواقبي را به همراه داشته باشد اما از سوي ديگر بحث استيضاح و فشارهاي بعدي كه به وزير خاتمي وارد شد بيانگر عدم نرمش نظام دربرابر اين گونه تخطيها است.
با اين حال شنيدههاي «جوان» حكايت از اظهارنظرهاي هنجار شكنانه يك مدير هنري در جمعي خصوصي دارد. اين مدير در سخنانش به طور ضمني خواستار دور زدن احكام شرعي شده بود؛ چيزي كه با واكنش منفي حضار در جلسه روبهرو شد. عاقبت مدير فرهنگي خاتمي ميتواند درس عبرتي براي همه كساني باشد كه نميخواهند در چارچوبهاي تعيين شده از سوي نظام حركت كنند و به جاي اينكه مسير را طي كنند در صدد ايجاد تغييرات در بنيانها هستند.
دكترين فرهنگي مانع برخوردهاي سليقهاي
سياستهاي فرهنگي در كشورمان رابطه مستقيمي با روي كار آمدن كابينهها دارد. حتي نهادهايي چون شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي فرهنگ عمومي كه راهبردهاي فرهنگي را دنبال ميكنند، به دليل وابستگي كه به دولت دارند، بيتأثير از تغيير كابينهها نيستند.
به طور معمول با آغاز به كار كابينه جديد و تغيير مديريتها، درخواستهايي براي تغيير در سياستهاي پيشين و اتخاذ استراتژيهاي جديد مطرح ميشود. در اكثر كشورهاي جهان با تدوين دكترين، دولتها موظف هستند براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده قدم بردارند. تنها انتظاري كه از مديريتهاي فرهنگي ميرود اين است كه با اتخاذ استراتژيهاي جديد، راههاي سهل الوصولتري را براي رسيدن به افق در نظر گرفته شده پيشنهاد دهند. متأسفانه در كشورمان به دليل آنكه هنوز نقشه مهندسي فرهنگي كشور تكميل نشده و افق 1404 آن طور كه بايد مورد توجه قرار نميگيرد، هر دولتي كه بر سر كار ميآيد شيوههاي خاص فرهنگي خود را به اجرا ميگذارد و نتيجه آن را ميتوان در دورههاي فرهنگي مجزا و مشخص در دولتهاي مختلف مشاهده كرد. به گونهاي كه سياستهاي دولت احمدي نژاد با سياستهاي خاتمي متفاوت بود و سياستهاي فرهنگي دولت خاتمي با راهبردهاي فرهنگي دولت هاشمي تشابه چنداني نداشت. ما نيازمند تدوين دكترين فرهنگي هستيم كه در آن نظرات فقهي مراكزي چون حوزههاي علميه كشور كه مستقل از دولت عمل ميكنند، لحاظ شود؛ سياستهايي كه جلوي افراطها و تفريطهاي مديران فرهنگي را بگيرد و مانع درخواستهاي غيرقانوني و غيرشرعي شود. تجربه گذشته كشورمان نشان داده است كه ميتوان فرهنگ و هنر را در سطوح عالي خود به كار بست اما هيچ گونه تداخلي با مسائل شرعي پيدا نكرد. نمونههاي اين شكوفايي را ميتوان در دوره تاريخي صفويه مشاهده كرد كه هنر ايراني مرزهاي خود را گسترش داد اما هميشه در كنار عنصر فرهنگ و هنر شاهد حضور پررنگ شريعت بودهايم.
به هرحال در اين چند ماهه آغاز فعاليتهاي دولت جديد، زمزمههاي تغيير رويكردهاي فرهنگي از مميزي كتاب و سينما آغاز شده است. رسانههاي نوظهور به عنوان خطشكنها و جادهصافكنهاي تغييرات حملات خود آغاز كردهاند. در اين رابطه نبايد از نقش مشاوران فرهنگي نزديك به دولت نيز غافل ماند، كساني كه به راحتي ميتوانند با آدرسهاي غلطي كه ميدهند فضاي فرهنگي كشور را ملتهب كنند. با آنكه در دو پرونده مميزي و سينما تا به حال تيرشان به سنگ خورده است اما آنها هنوز در حال پيدا كردن راهي براي دور زدن شرع هستند.