احمد محمدتبريزي |زماني كه تيزرهاي سريال «پژمان» از تلويزيون پخش ميشد تصور ميكردم با يك مجموعه لوس و پر از لودگي كه اين چند ساله كم از صداوسيما پخش نميشود روبهرو هستم اما با ديدن همان قسمتهاي آغازين كاملاً غافلگير شدم و نظرم كاملاً عوض شد. در سالهايي كه تلويزيون كمتر روي يك مجموعه خوب ِ طنز را به خود ديده «پژمان» سريال خوبي است. نويسندگانش بلد هستند بينندگانشان را بخندانند و نكتههايشان را بگويند. سازندگانش ميدانند سريال را چگونه بسازند تا حداقل اگر كسي به آن نخنديد كل سريال روي اعصابش راه نرود. اين نكته امروز در رسانه ملي نكته مهمي است كه سريالي نسازيم تا روي مخ بيننده راه برود. بيشتر مجموعههاي تلويزيوني سالهاي اخير اين خاصيت را داشتهاند كه حسابي با اعصاب مخاطب بازي كنند. وقتي هم به سازندگانش نقاط ضعف را گوشزد ميكنيم اين بهانه را ميآورند كه ما براي ساخت سريال وقت نداشتيم و زمانمان كم بود.
زوج موفق صحت و قاسمخاني
عوامل سازنده سريال «پژمان» قواعد ساخت يك سريال مخاطبپسند را بلد هستند. اين را در تجربههاي قبلي خود هم نشان دادهاند. برادران قاسمخاني و سروش صحت، هم كارشان را بلد هستند و هم راههاي پيدا كردن مخاطب را ميدانند. سروش صحت آدم زيرك و باهوشي است. او هم زماني كه نويسندگي مجموعهاي را به عهده ميگيرد حواسش به همه جوانب امر هست هم زماني كه در مقام كارگردان پشت دوربين قرار ميگيرد جزئيات را فراموش نميكند. سريالهايي را كه صحت نويسندگي كرده جزو بهترين سريالهاي طنز صداوسيما بوده است. «زير آسمان شهر» مهران غفوريان، «جايزه بزرگ و شبهاي برره» مهران مديري و «ترش و شيرين» رضا عطاران، به خوبي كلاس كاري و عيار صحت را نشان ميدهند. بعد از پخش «ساختمان پزشكان» و حالا با پخش سريال «پژمان» بايد صحت كارگردان را در كنار مديري و عطاران از سازندگان صاحب سبك و طناز سيما دانست. زوج كاري پيمان قاسمخاني و صحت كه در ساختمان پزشكان كنار هم قرار داشتند در مجموعه «پژمان» هم كارشان حسابي جواب داده و بعد از مدتها يك سريال مخاطبپسند را در كنداكتور صداوسيما جاي دادهاند.
ريسك بزرگ سازندگان
اما «پژمان» چه دارد كه هم قبل از شروع و هم بعد از شروع تا اين حد مورد توجه قرار گرفت. تم اصلي داستان و موضوعي كه در اين سريال بيان ميشود برگ برنده سريال است. داستان «پژمان» مانند سريالهاي كليشهاي كه هر سال توليد و پخش ميشوند و كسي روي خوش به آنها نشان نميدهد، نيست. صحت و قاسمخاني براي سريال جديدشان ريسك بزرگي كردهاند. آنها دست روي سوژهاي گذاشتهاند كه حرف هر روزه مردم است و بسيار در مطبوعات درباره آن نوشته ميشود. كنجكاوي در زندگي خصوصي چهرههاي معروف موضوع جذابي است كه مردم و رسانهها هر روز پيگير آن هستند و دوست دارند بدانند زندگي فلان بازيگر و فوتباليست چگونه سپري ميشود. جمشيدي كه خودش ايده اصلي اين سريال را به قاسمخاني داده به خوبي توانسته با بازياش اين ايده را پياده كند. نوع بيان راحت و روان بازيگران و نوع روايت نو سريال باعث ميشود كه مجموعه به يك كار دمدستي تبديل نشود. تا به حال در تلويزيون شاهد داستانهايي از اين دست نبودهايم كه آنقدر صريح، رك و واضح داستان زندگي يك شخصيت فوتبالي به تصوير كشيده شود. جمشيدي و سازندگان از ريسك بزرگي كه قبول كردهاند سربلند بيرون ميآيند.
پرداختن به حاشيههاي زندگي يك فوتباليست موضوع جذابي است كه به راحتي ميتواند خراب شود و از دست برود. خيلي اوقات بعضي سوژهها از فرط ساده بودن به مشكل برميخورند. مثلاً كارگردان فكر ميكرده با پرداختن به زندگي يك چهره عمومي و آوردن او در فيلمش به راحتي ميتواند مخاطب جمع كند، ولي در عمل با چيز ديگري مواجه شده است. تجربهاي اينچنيني را در فيلمهايي كه با محوريت زندگي فوتباليستهاي ساخته شده بارها ديدهايم. آثاري كه هيچگاه نتوانستهاند داستان باورپذيري را به مخاطب ارائه دهند و همواره حضور آن فوتباليست به خود داستان ميچربيده است. موضوع ديگر بازي ضعيف چهرههاي فوتبالي در اين مجموعهها بوده كه توي ذوق ميزده است. حضور چهرههاي فوتبالي در بسياري از مجموعهها بر بار مثبت فيلم اضافه كه نكرده بلكه يك نقطه ضعف هم به شمار ميآمده است.
پژمان، نقطه قوت پژمان
نقطه عطف سريال «پژمان» بازي خوب پژمان جمشيدي است. اول بايد به جمشيدي براي جسارتش در پيشنهاد و بازي در اين سريال تبريك گفت. او كه نقش اول اين مجموعه را به عهده دارد مانند يك بازيگر حرفهاي بازي ميكند و هيچ مشكلي با حضور در جلوي دوربين ندارد. بازي روان بازيكن سابق پرسپوليس به بيننده اين را القا ميكند كه با زندگي واقعي جمشيدي روبهرو هستيم و انگار در واقعيت گوشههايي از زندگي او را به تماشا نشستهايم.
پژمان بازيگر به خوبي توانسته حاشيههاي زندگي پژمان فوتباليست كه نماينده تمام چهرههاي معروفي است كه ديگر از دور خارج شده و براي بيشتر مردم جامعه غريبهاند را نشان دهد. پژمان سريال هنوز توهمات دوران بازيگرياش را دارد و با آنها زندگي ميكند. او جسارت پذيرش اين موضوع را ندارد كه ديگر مثل قبل مشهور و درآمدزا نيست و ميخواهد خودش را مانند گذشته نشان دهد. سريال «پژمان» نقد لطيفي به جامعه فوتبالي كشور و وضعيت بازيكنانش دارد. نقدي كه به هيچ عنوان دور از ذهن نيست و در اين روزهاي شلوغ فوتبال كشور حسابي خودش را نشان ميدهد.
حضور و بازي چهرههاي ديگري مثل بهروز رهبريفرد هم خوب است و كمك زيادي به باورپذير كردن نقش «پژمان» كرده است. اينكه اين بازيكنان فوتبال با نام و شغل اصلي خود جلوي دوربين حاضر شدهاند و توانستهاند از پس ِنقشي كه به آنها واگذار شده بربيايند نقطه قوت اصلي فيلم است. اتفاق خوشايند ديگري كه در اين سريال در كنار حضور چهرههاي فوتبالي افتاده شوخي با ديگر فوتباليستهاست. چنين مواردي در تلويزيون كمتر اتفاق افتاده كه بازيگران يك مجموعه بتوانند به راحتي با يك شخصيت حقيقي شوخي كنند و بعد از آن، ماجرا به شكايت و شكايتكشي نكشد. شوخيهاي گاه و بيگاه بازيگر نقش اول سريال با خسرو حيدري نشان از يك پختگي و بلوغ در ميان برخي اهالي فوتبال و هنرمندان دارد. شوخي با چهرهها در بسياري از فيلمها و سريالهاي خارجي يك امر طبيعي است ولي در ايران به دليل دلگيري و دلخوريهاي بعد از پخش، چنين شوخيهايي كمتر جايي در فيلم و سريالها دارد.
داستان چند وجهي سريال
ديگر نكته مثبت سريال در اين است كه به داستان تكبعدي نگاه نميكند. «پژمان» فقط به حاشيههاي زندگي يك فوتباليست خلاصه نميشود و با خود حرفهاي ديگري هم دارد. نويسندگان با گنجاندن جزئيات ظريفي درباره خانواده در خلال داستان حرف و پيام خود را ميزنند. در قسمتهاي مربوط به بحث روانشناسي نكته و جزئيات ريزي درباره خصوصيتهاي رفتاري و شخصيتي افراد بيان ميشود كه ميتواند براي مخاطب جالب باشد. همچنين با آوردن يك خانواده در كنار داستان اصلي با ايرادات اساسي يك زوج درباره نحوه بزرگ كردن فرزندانشان آشنا ميشويم. مادر خانواده ميخواهد با روشهاي غلطي كه به اعتقاد خود كاملاً صحيح و درست است بچههايش را بار بياورد كه كاملاً نتيجه معكوس ميگيرد. در مقابل هم بچههاي نسل آيپد و تبلت را ميبينيم كه با انواع و اقسام كلاسهايي كه ميروند و با تيزهوشي كه دارند هنوز نميدانند مركز شيراز و اصفهان كجاست. ما در اين مجموعه نقد جامعه و مردم را هم شاهد هستيم. نحوه تعامل آنها با چهرههاي معروف را ميبينيم. اينكه مردم در مواجهه با شخصيتها يا به تملقگويي ميافتند يا به ناسزاگويي. سريال «پژمان» در نگاه اول زندگي يك فوتباليست از دور خارج شده را به تصوير ميكشد ولي در وراي اين داستان ما با نقد يك جامعه و نوع برخورد مردم با هم مواجه هستيم. اين تيپ سريالها دقيقاً همان سريالهايي هستند كه جاي خاليشان حسابي در رسانه ملي احساس ميشود.