هر سال با نزديك شدن به نيمههاي ارديبهشت ماه، چه آنهايي كه واقعاً اهل كتاب و كتابخواني هستند و چه كساني كه كمترين قرابت را با مقوله مطالعه دارند، خواه يا ناخواه ياد كتاب و كتابخواني و نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران ميافتند، اما مقولهاي كه در اين بين كمتر به آن توجه ميشود، اين است كه واقعاً چقدر استقبال از نمايشگاه و كتابها واقعي و چقدر از روي تفنن و خوشگذراني است.
ميزان دقيق مطالعه در كشور چقدر است؟
هر ساله در رابطه با «سرانه مطالعه» در ايران اعداد و ارقام مختلفي گفته ميشود، آماري كه از دو دقيقه شروع ميشود و به عدد غيرقابل باور ۱۲۰ دقيقه هم ميرسد، آماري كه يك بار «منصور واعظي» رئيس نهاد كتابخانههاي كشور آن را روزانه ۷۹ دقيقه اعلام ميكند كه شگفتي بسياري را برميانگيزد و بار ديگر «علي اسماعيلي»، سرپرست معاونت فرهنگي وزارت ارشاد آن را تا ۱۷ دقيقه كاهش ميدهد، آماري كه براي جامعه امروز ايران خيلي به واقعيت نزديكتر است و عقلاني و منطقي به نظر ميرسد. شايد براي فهم اين ميزان نياز چنداني به آمار و ارقام نباشد. اگر اطراف خود را در اماكن عمومي و شلوغي كه مردم بيشتري در رفتوآمد هستند با دقت ببينيم، به خوبي متوجه خواهيم شد كه اين روزها كسي حال و حوصلهاي براي خواندن كتاب ندارد. همه ما هر روز افراد زيادي را در مترو، اتوبوس و مكانهاي ديگر ميبينيم كه بازي با تبلت، گوشي و گوش كردن به موسيقي با هدفون را به تورق چند صفحه كتاب ترجيح ميدهند.
كمكاري نهادهاي فرهنگي در حوزه كتاب اگر اين جمعيت قهر با مطالعه و كتابخواني را كنار بگذاريم، اكنون بايد پرسيد نهادهاي فرهنگي كشور مثل نهاد كتابخانههاي كشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به غير از برپايي نمايشگاه چه اقداماتي براي حفظ كساني كه به اصطلاح خوره كتاب هستند و كتاب براي لحظهاي از دستشان نميافتد، انجام دادهاند؟ شايد واضحترين پاسخ را بايد در گراني كاغذ و كتابهاي منتشر شده دانست. محصولات فرهنگي كه از گزند گرانيها در امان نبودهاند و كسي هم به دنبال راهحل و گرهگشايي و نجات مهربانترين دوست انسانها نبوده است. قيمت فزاينده كتابها باعث شده تا خيليها از خريد آن صرفنظر كنند و براي خواندن كتابي به كتابخانهها بروند.
پس اگر از وضعيت نشر و فروش كتاب بگذريم، پاسخ بعدي در كتابخانهها هستند؛ كتابخانههايي كه قرار است با به امانت دادن كتاب، مردم را تشويق به كتابخواني كنند تا بلكه كمي اين سرانه مطالعه تكاني بخورد و خودش را بالا بكشد.
حركت حلزوني كتابخانهها در افزايش مطالعه در رابطه با كتابخانهها بايد اين حقيقت تلخ را قبول كرد كه كتابخانهها تأثير زيادي در كتابخوانكردن عموم مردم نداشتهاند. حركت چراغ خاموش و حلزوني كتابخانهها نتوانسته قشر زيادي از جامعه را به مطالعه ترغيب كند. بيشتر مراجعهكنندگان به كتابخانهها را ميتوان دانشآموزان كنكوري يا كساني كه درگير يك تحقيق علمي هستند، دانست و با يك درجه تخفيف، كتابخوانهاي حرفهاي را هم جزو اين گروه آورد. نهاد كتابخانهها تا امروز نتوانسته بخش زيادي از جامعه را كه با كتاب و كتابخواني ميانه خوبي ندارند با اين حوزه آشتي دهد. كتابخانهها همچنان بدون سروصدا كار خودشان را ميكنند و هنوز جمعيتي قهر با كتاب، روز را شب ميكنند.
بخش تلختر قضيه به زماني برميگردد كه ميبينيم كتابخانهها تلاشي براي حفظ همان جمعيت كتابخوان اندك نميكنند. قفسههاي بسياري از كتابخانهها نميتوانند افراد كتابخوان را راضي نگه دارند. وجود كتابهاي اندك از نويسندگان مختلف و آرشيو ناقص كتابها، موضوعي است كه توي ذوق كساني ميزند كه براي به امانت گرفتن كتاب، راهي كتابخانهاي شدهاند. به عنوان مثال بسياري از كتابهاي نويسندگان معاصر كه در كتابفروشيها به فروش ميرسند، امروز جايشان در كتابخانهها خالي است و مخاطبان اين كتابها بايد دست خالي و بدون كتابهاي روز از كتابخانه خارج شوند.
كتابهاي سفارشي و بدون مخاطب در قفسه كتابخانهها مشكل ديگر آن كه خريد كتابها گاه بدون حساب و كتاب و كارشناسي انجام ميگيرد و پشتوانه فكري و دليل منطقي براي خريد و سفارش كتاب وجود ندارد. به عنوان مثال در كتابخانهاي از يك كتاب بيش از سه يا چهار جلد به چشم ميخورد كه مشخص است تمامي جلدها دست نخورده و نو هستند و از بسياري كتابهاي خوب و شناخته شده خبري نيست؛ مسئلهاي كه يكي از كتابداران هم روي آن صحه ميگذارد و ميگويد: تا چند سال پيش خودمان بنا به نياز كتابخانه سفارش كتاب ميداديم اما چند سالي ميشود كه از خود نهاد براي ما كتاب ميگيرند و به خاطر همين موضوع كتابهاي موجودي ما دچار آشفتگي شده و باعث شده تا خيلي از كتابها را نداشته باشيم. مثلاً اگر كتابي مفقود شود اگر براي ما نگيرند ما خودمان نميتوانيم آن كتاب را تهيه كنيم و جاي كتاب در كتابخانه خالي خواهد ماند. همين موضوع باعث شده تا مراجعهكنندگانمان نتوانند كتاب مورد علاقه خود را پيدا كنند و ناراضي از كتابخانه خارج شوند. دلايل اينچنيني باعث ميشود تا شخص پس از چند بار مراجعه ديگر به كتابخانه نيايد و تعداد افراد مراجعهكننده هر روز كمتر و كمتر شود.
يكي از مراجعهكنندگان هم نبود آرشيو خوب و قوي در كتابخانهها را عامل ضعفي براي آنها ميداند. او خودش را مثال ميزند و ميگويد كه بارها به خاطر نبود كتاب مدنظرش كه كتاب معروف و پرمخاطبي هم بوده، دست خالي از كتابخانه خارج شده است. پيشنهاد منطقي و عقلاني در رابطه با كتابخانهها اين ميتواند باشد كه هر كتابخانه بنا به شرايط مكاني و مخاطبان و مراجعهكنندگاني كه دارد، اقدام به نيازسنجي و كتابهاي پرمخاطب مراجعهكنندگانش را تهيه كند.
سرمايه اصلي هر كتابخانهاي به كتابهاي موجود در آن و كساني كه براي به امانت گرفتن كتابها ميآيند، است و اگر خدشهاي به اين سرمايه وارد شود، كتابخانهها رسالت اصلي خود را از دست ميدهند. نهاد كتابخانهها به عنوان اصليترين متولي اصلي كتاب و مطالعه بايد به مجهزساختن كتابخانهها و نبود و خريد بسياري از كتابهاي مخاطبپسند اقدام كند تا بتواند مراجعهكنندگان خود را راضي نگه دارد. اين نهاد بايد در وهله اول براي حفظ مخاطبان اصلي خود تلاش كند تا آنها را از دست ندهد و بعد بتواند با برنامهريزيهاي درست و حسابشده نسبت به ترغيب و تشويق مردم به مطالعه و كتابخواني تلاش كند، وگرنه هيچ مردمي با سخنراني و برگزاري نشست و همايش كتابخوان نشدهاند.