جوان: در سالهاي اخير بازار سريالهاي خارجي با ورود «شبكههاي ماهوارهاي فارسي زبان» ماهيت عجيبي پيدا كرده و با اضافه شدن حجم فراواني از شبكههايي كه براي فارسيزبانان سريال پخش ميكنند، جبههاي تازه در مقابل رسانهها باز شده است.
ماه رمضان امسال پخش سريالي ۳۰ قسمتي از يك شبكه ماهوارهاي بحثها و اظهارنظرهاي مختلفي را در جامعه بهوجود آورد. اين سريال با نام اختصاصي «عمر» و با موضوع زندگي خليفه دوم محصول گروه شبكههاي mbc بود و طبق خبرهاي قبلي قرار بود با زير نويس فارسي از شبكه «امبيسي پرشيا» نيز پخش شود اما چنين اتفاقي رخ نداد هرچند پخش آن به زبان عربي نسبتاً قابل فهم براي ايرانيان از چند شبكه عرب زبان مخاطباني را به دنبال خود داشت. بررسي صفحات رسانههاي خبري و سايتهاي اينترنتي نشان ميدهد اين مخاطبان نسبتاً قابل تأمل بودهاند.
روزنامه جوان بر حسب وظيفه رسانهاي خود به اين موضوع در مطالب گوناگون پرداخت و در زمان پخش اين سريال به شكلي جدي اين موضوع را مورد توجه قرار داد اما جاي خالي يك نقد و بررسي درخصوص اين سريال بسيار خالي بود. طي بررسيهاي صورت گرفته از ميان دستاندركاران هنرهاي تصويري در ايران سرانجام پاي صحبت «سيد سعيد صدرزاده» نشستيم. او از معدود افرادي است كه اين سريال را به صورت كامل دنبال كرده است. اين روحاني در سه زمينه «علوم ديني»، «تاريخ» و «سينما» داراي تحصيلات آكادميك است. ساخت فيلمها و كليپهاي گوناگون و نيز اجراي چندين نمايشنامه از جمله سوابق وي است كه آخرين اثر وي نمايشي با نام «زينب سلام الله عليها» بود كه بهمن سال گذشته در تالار حركت به روي صحنه رفت. در كنار همه اين موارد دوستي نزديك وي با گروه فراواني از علماي اهل سنت نيز از دلايل مهمي است كه سبب شده تا درخصوص اين سريال با وي به گفتوگو بنشينيم.
كنجكاويهاي ايرانيان درخصوص شخصيت «عمر» عمر يا همان خليفه دوم و چهرههاي مورد وثوق اهل سنت، شخصيتي شناخته شده براي اغلب ايرانيان است. در تاريخ ايران از او با نام «فاتح ايران» نام برده شده است. در دوره او بود كه مسلمين با عبور از مرزهاي جغرافيايي وارد ايران شدند و با در هم شكستن آخرين مقاومتهاي حكومت رو به اضمحلال ساساني، آخرين بازماندههاي اين حكومت را تار و مار كرده و اسلام را بر ايران حاكم كردند.
در روايتهاي تاريخي نزديك به نويسندگان مليگراي ايراني، روايتهاي عجيب و تكاندهندهاي از حمله اعراب به ايران منتشر شده و گاه اين حمله را زمينه از ميان رفتن علم و دانش در ايران برشمردهاند كه البته اين روايتها واقعي و مستند نيست. ضمن اينكه در اغلب روايتها صرفاً حمله اعراب به ايران ديده ميشود و اشارهاي به فساد فراوان دستگاه ساساني، تسلط مغها بر اركان حكومت در آن دوره و نقش آن در اضمحلال حكومت و كلاً مشكلات داخلي حكومت ايران كه منجر به سقوط دولت ساساني شد نميشود اما همين دلايل كافي است تا پخش سريالي با اين مضمون، حداقل كنجكاوي قشر كتابخوان و علاقهمند به تاريخ را براي تماشاي روايتي عربي از اين موضوع ايجاد كند. قتل خليفه دوم به دست يك ايراني به نام «ابو لولو» هم انگيزه ديگري است كه سبب ميشود تا پخش اين اثر در ماه رمضان با پيگيري گروهي از مخاطبان همراه شود
سريال را چه كساني ساختند؟ اين سريال محصول شركت MBC است كه توسط «شيخ وليد بن ابراهيم آل ابراهيم» اداره ميشود. اين فرد كمتر در رسانهها حضور مييابد و تلاش ميكند شخصيتي معتدل از خود نشان دهد. شبكه «الرساله» نيز شبكهاي ديني و مذهبي است كه توسط وي راهاندازي شده تا به نوعي تعادل را در فعاليتهاي رسانهاياش ايجاد كند اما اين شخصيت ماهيتي وهابي دارد و در جايجاي سريال نيز اين گرايش به چشم ميخورد.
دستاندركاران و سازندگان اين اثر نمايشي، پيش از آغاز پخش آن در توصيف اين اثر گفتند: «اين مجموعه نمايشي تلويزيوني از آن سو اهميت دارد كه نمايشگر راه و روش عملي عمر بن الخطاب و شخصيت وي است كه نقشي استثنايي در تاريخ دعوت به اسلام و تأسيس كشوري اسلامي ايفا كرد. » اما آيا آنچه در اين سريال به تصوير كشيده شده با واقعيت انطباق دارد؟ پاسخ اين سؤال از نظر «سيد سعيد صدرزاده» مثبت نيست. او معتقد است اين سريال تصويري خشن از جامعه مسلمانان نشان ميدهد كه در شرايط امروز به نفع مسلمين نيست.
صدرزاده براي تشريح منظور خود به نمايش جنگهاي متعدد در اين سريال اشاره ميكند كه منجر به فتح سرزمينهاي جديد ميشود. او در ادامه با مقايسه كلي اين سريال با فيلم، ساخته شده توسط مصطفي عقاد ميگويد: «در آن فيلم چند جنگ خاص و محدود همچون احد، خيبر و فتح مكه نمايش داده شد كه طي آن مسلمانان در حقيقت دفاع كردند نه جنگ، اما در اين سريال به دليل كثرت جنگهاي به نمايش درآمده، تصويري كه در ذهن مخاطب شكل ميگيرد اين است كه انگار اسلام فقط به دنبال گسترش با زبان شمشير بوده است!»
صدرزاده در ادامه اضافه ميكند: «در فيلم مرحوم مصطفي عقاد، ابوسفيان در زمان فتح مكه جملهاي بسيار جالب بيان ميكند. او ميگويد: محمد از دلها نفوذ ميكند نه از ديوارها! اما در سريال عمر مسلمانان هميشه از ديوارها نفوذ ميكنند و اين همان چيزي است كه براي مخالفان اسلام دستاويز بسيار خوبي براي تخطئه اين دين است. در بخشي از همين سريال، وقتي به خليفه دوم خبر كشته شدن تعداد زيادي از افراد داده ميشود با آرامش با مسئله برخورد ميكند و ميگويد: الحمدلله! او اصلاً از شنيدن چنين خبري متأثر نميشود و چنين جزئياتي در كنار هم سبب ميشود مخاطب غربي كه احتمالاً مخاطب چنين اثري است، با خودش فكر كند انگار تروريسمي كه در دنيا به مسلمانان نسبت داده ميشود حرف بيربطي نيست!»
تغيير و دستكاري در تاريخ «ناديده گرفتن برخي شخصيتها» و «سفيد نمايي برخي شخصيتهاي سياه و خاكستري» دو نكته محوري در اين سريال است. به گفته صدرزاده در اين سريال برخي شخصيتهاي تاريخي همچون حضرت زهرا(س) كه شخصيتي محوري و مؤثر در آن دوره بوده اصلاً ديده نشده و برخي شخصيتها همچون هند جگرخوار و خالدبن وليد به شدت سفيدنمايي شده است. او در توضيح اين موضوع ميگويد: «من قصد ندارم اين سريال را با «مختارنامه»، «امام علي(ع)» يا ديگر آثار ساخته شده توسط هنرمندان شيعي مقايسه كنم فقط كافي است اين سريال را با فيلم «محمد» كه توسط هنرمندي از اهل تسنن ساخته شده مقايسه كرد تا متوجه ميزان بالاي تحريفهاي موجود در آن شد.
در اين سريال اثري از علي بن ابي طالب و فرزندانش به شكل مؤثر ديده نميشود. از شخصيت حمزه نيز تقريباً چندان اثري ديده نميشود حال آنكه در فيلم محمد رسولالله(ص) بارها از زبان شخصيتهاي منفي فيلم بيان ميشود كه محمد رسول خدا، حمزه و علي(ع) سه دشمن كفار هستند اما در اين سريال دغدغه تمام كفار و اشراف مكه، عمر و خالد بن وليد است! نكته جالب ديگر اينكه در فيلم محمد(ص) فقط دو جا نام ابوبكر شنيده ميشود. يكبار زماني كه بلال را ميخرد و ديگر بار در زماني كه كفار به غار مراجعه ميكنند اما در اين سريال خليفه اول حضوري پررنگتر از حضرت علي(ع) دارد. شخصيت حضرت زهرا(س) هم چنان ناديده گرفته شده كه انگار اصلاً پيامبر چنين دختري نداشته است! اوج اين كار درخصوص شخصيت حضرت علي(ع) است كه هميشه در اين سريال در پشت عمر حركت ميكند و در حادثه رحلت پيامبر(ص) بسيار حضوري اندك دارد. حتي در جايي نشان داده ميشود كه حضرت علي(ع) گرفتار راهزنان ميشود و ابوبكر و عمر او را نجات ميدهند! در كجاي تاريخ حضرت علي(ع) گرفتار راهزنان شده است؟! حتي زماني كه ديگران گرفتار ميشدند او آنها را نجات ميداد. از خود عمر جمله مهمي نقل شده است كه ميگويد: «اگر علي نبود، هر آينه عمر هلاك ميشد». (لولاعلي لهلك العمر) حضرت علي(ع) هميشه براي خلفا مشاور خوبي بود اما در اين سريال اين موضوع به تصوير كشيده نشده است.»
صدرزاده درخصوص تطهير شخصيت هند جگرخوار در اين سريال نيز ميگويد: «در فيلم الرساله،(محمدرسولالله) هند جگرخوار در سكانسي حمزه را خطاب قرار داده و ميگويد: حمزه اي شكارچي شير! با ناخنهاي خودم شكارت ميكنم!
اما همين هند در سريال عمرپس از اجير كردن وحشي براي شهادت حمزه در چند قسمت بعد تطهير ميشود و بتها را ميشكند كه اين مسئله دقيقاً تقليدي از رفتار زليخا در سريال يوسف است. از طرفي ديگر در جنگ اعراب با روميان، هند در مقابل سربازان عربي كه از ميدان نبرد ميگريزند ميايستد و از آنها تقاضا ميكند تا دوباره به ميدان جنگ بازگردند! مشابه چنين صحنهاي در فيلم محمد رسولالله(ص) وجود دارد اما در آنجا هند در مقابل فرار سربازان فراري از صحنه جنگ بدر چنين واكنشي نشان ميدهد. به هر حال در اين سريال هند به شدت تطهير شده است تا مخاطب تصور نكند مادر معاويه بن ابي سفيان شخصيتي منفي بوده است!»
صدر در ادامه اضافه ميكند: «البته در اين سريال درخصوص چهرههاي سفيد سياهنمايي صورت نگرفته است و ايرادي به اهل بيت وارد نشده است كه البته چنين امري ممكن هم نيست اما سفيدنمايي شخصيتهاي مذكور جاي بحث دارد. درخصوص شخصيت عمر نيز نكته جالب توجه اين است كه در تمامي سريال و حتي در دوران جواني اين شخصيت عصايي به دست دارد كه به شدت شبيه عصاي حضرت موسي در فيلم سيسيل ب. دوميل است. سؤالي كه برايم پيش آمده اين است كه چطور ابوبكر كه از عمر پيرتر است هيچگاه عصا به دست ندارد اما عمر از جواني عصا در دست دارد؟! از طرف ديگر در همين سريال تصاويري وجود دارد كه پناه بر خدا طي آن ابوبكر بيشتر از رسول خدا صاحب درايت و تدبير نشان داده شده است. در قسمتهاي ۱۷ و ۱۸ سريال، در پايان زندگي ابوبكر و پايان خلافت وي، او با حضور در محافل مختلف از جانشين خود حرف ميزند و حتي با نگارش وصيتنامهاي كتبي كه در سطح شهر خوانده ميشود، از مردم ميخواهد به عمر اقتدا كرده و برايش از مردم بيعت ميگيرد.
ابوبكر مدت كوتاهي خلافت كرد و جالب است كه در همين مدت كوتاه نگران اين است كه زحمات چندين سالهاش را به دست فردي مطمئن بسپارد اما چنين رويهاي درخصوص حضرت پيامبر(ص) نمايش داده نميشود و واقعه غدير هم تحريف ميشود؛ گويي براي رسول گرامي خدا با آن همه شهدا همچون ياسر، سميه، حمزه و شهداي احد مهم نبوده كه پس از ايشان چه اتفاقي براي اسلام رخ ميدهد!
در ادامه همين موضوع، در ماجراي نمايش بني ثقيفه مباحث افراد حاضر در جلسه حتي به پنج دقيقه هم نميرسد و حتي آنها روي زمين نمينشينند و تقريباً به شكل سرپايي درخصوص انتخاب خليفه بحث ميكنند. اين نكته بسيار دردناكي است كه در اين سريال نمايش داده شده كه براي خليفه اول، عاقبت دين مهم بوده اما اين موضوع براي رسول خدا(ص) مهم نبوده است.
بازتابهاي سريال در داخل ايران سريال عمر تقريباً از دو سال قبل براي ايرانيان شركتكننده در بازار كن سريالي شناخته شده بود. اوايل اكتبر ۲۰۱۰ پوسترهاي اين سريال در نمايشگاه كن توزيع و بنرهايش نصب شده بود. جالب توجهتر اينكه بنر ورودي ساختمان بازار كن پوستر اين سريال بوده و حتي آنوس اوليهاي هم از اين سريال در آنجا نمايش داده شده بود.
حضور عوامل ايراني و عمدتاً دستاندركاران سريال مختارنامه در ساخت اين سريال نيز از موضوعهاي جنجالبرانگيزي بود كه سبب مطرح شدن نام اين سريال در رسانههاي داخلي شد. «عبدالله اسكندري»، «جليل فتوحينيا»، «آذر محمدي» و «محمود اردلان» چهار چهره محوري مشترك سريال مختارنامه و عمر هستند كه در سمتهاي مدير چهرهپردازي، طراحي صحنه، طراحي لباس و طراحي صحنههاي جنگي هر دو اثر حضور داشتند. البته گروه فراواني از تيم اجرايي سريال مختارنامه در بخش صحنه، لباس و گريم نيز در سريال عمر حضور داشتند كه نام آنها به حدود ۱۵ تن ميرسد. رسانهاي شدن اين موضوع سبب بروز واكنشهاي مختلفي در رسانهها شد. «محمود فلاح» تهيه كننده مختارنامه اعلام كرد به خاطر اين رفتار، در ساختههاي بعدي خود از اين گروه ديگر استفاده نخواهد كرد.
حتي صحبت از اخراج و ممنوع الكاري آنها به ميان آمد اما مدير روابط عمومي سازمان صدا و سيما اعلام كرد اين افراد در استخدام صدا و سيما نيستند و به همين دليل امكان برخورد با آنها وجود ندارد.
كارگردان سريال نيز در مصاحبهاي اعلام كرد «فكر ميكردم حضور ايرانيها در اين سريال موجب نزديكي بيشتر ما در اين موضوع ميشود و فكر نميكردم اين چنين واكنشهايي داشته باشد»!
در ميان اين هنرمندان عبدالله اسكندري با صدور اطلاعيهاي نسبت به رفتار سازندگان اين سريال در به تصوير كشيدن چهره حضرت علي(ع) ابراز انزجار كرد و گفت: «كارگردان و دست اندركاران سريال مذكور بر خلاف توافقات قبلي نسبت به تاريخ تحريف صدر اسلام و يكي از بندهاي قرارداد منعقده كه مقرر شده بود از نمايش چهره صحابه پيامبر اكرم(ص) خودداري ورزند در اقدامي شيطنتآميز و خلاف قرارداد و اصول حرفهاي به اين امر مبادرت نمودهاند. لذا بدينوسيله مراتب انزجار و تنفر خود را نسبت به اين اقدام موهن اعلام و ضمن عرض ارادت به مقام شامخ ولايت و ساحت بزرگوار علي بن ابي طالب(ع) از تحريفات تاريخي هدفمند و سوء كه در راستاي اغراض سياسي مخالفين اسلام ناب انجام پذيرفته است دوري ميجويم!»
نكته جالب توجه اينكه به گفته بسياري از مخاطبان حرفهاي اين سريال، تصوير به نمايش درآمده از حضرت علي(ع) شباهت فراواني با گريم بازيگر نقش حضرت اباالفضل(ع) دارد كه البته در سريال مختارنامه نمايش داده نشد اما اينكه عبدالله اسكندري نميدانسته در اين سريال چهره چه كسي به تصوير كشيده ميشود اندكي عجيب است!
سرمايهگذاري سنگين سريال عمر اولين پروژه در مجموعه mbc است كه با بودجه باز ساخته شده است. برآورد اوليه براي توليد اين اثر حدود ۲۰ ميليون دلار بوده كه البته سقف و محدودهاي براي آن تعيين نشده و حالا شنيده ميشود اين رقم به حدود ۵۰ ميليون دلار رسيده است.
اين سريال برخلاف آثار تاريخي تلويزيون ايران كه ساخت آنها مدت زماني بسيار طولاني را طي ميكنند، در مدتي بسيار كوتاه و مثالزدني ساخته شده كه از اين جهت توفيقي براي سازندگان اين سريال است.
اين سريال با دو سال پيش توليد و هشت ماه تصويربرداري آماده نمايش شده است و بخش عمدهاي از جلوههاي ويژه آن از سوي شركت معروف BUF ساخته شده كه جزو شركتهاي مهم خدمات دهنده جلوههاي ويژه در دنياست.
البته نميتوان منكر حضور عوامل ايراني در كيفيت تصويري اين سريال شد. هرچند اغلب آكساسوار، لباسها و طرحهاي به كار رفته در اين سريال همان طرحهاي سريال مختارنامه است اما نگاهي به ساختههاي پيشين كشورهاي عربي در اين زمينه نشان ميدهد اغلب آثار تاريخي آنها در سالهاي گذشته آثاري بسيار ضعيف و گاه متوسط بودهاند كه حالا در اين سريال به لطف حضور عوامل ايراني، فضاي بهتري پيدا كرده است. به خصوص كه بخش مهمي از داستان هم مربوط به حمله اعراب به ايران ميشود كه در اين سريال با ظرافت و زيبايي خاصي هم در بخش لباس و هم در بخش كاخهاي ايراني شاهد تصاويري زيبا و چشمنواز هستيم.
صرف چنين هزينه سنگيني البته مخالفتهاي فراواني را هم به دنبال داشته است. در ميان اهل تسنن نمايش چهره خلفا پذيرفتني نيست و به دليل نمايش چهره عمر در اين سريال، بخش زيادي از اهل تسنن هم به جمع مخالفان اين سريال پيوستهاند. مثلاً امام جمعه مدينه درباره اين سريال گفته است: «سازندگان اين سريال مرتكب گناه بسيار بزرگي شدهاند». يكي از علماي اهل تسنن اردن نيز قاطعانه ميگويد: «اين سريال دروغ محض است!»
صدرزاده كه با اغلب علما، مولويها، ماموستاهاي اهل تسنن ارتباط دارد، درخصوص نظر اهل تسنن ايران نسبت به اين سريال ميگويد: «شيعيان با اهل سنت اختلاف فقهي دارند اما آنچه در اين سريال نشان داده شده، نه روايتي از اهل تسنن بلكه روايتي وهابي از وقايع اسلام است كه مورد تأييد علماي اهل تسنن هم نيست. درخصوص نشان دادن چهرههاي خلفا و حضرت علي(ع) در اين سريال هم علماي اهل تسنن واكنش نشان دادهاند.
آنها از وارونه جلوه دادن حقايق تاريخي در اين سريال ناراضي هستند و سال گذشته نيز درخصوص سريال «حسن و حسين» كه از همين شبكه پخش شد معترض شدند. به نظر ميرسد جهتگيري اصلي اين سريال و ديگر محصولات اين شبكه، حمله به جامعه ۲۰۰ ميليوني شيعه است و به همين دليل آنها از سال گذشته ماه رمضان را به عرصهاي براي جنگ با شيعه تبديل كردهاند و براي اين كار هم حاضر به هزينه كردن هستند.»